ایران در آستانه بازگشت به بحران؟
یدالله کریمی پور
بهرغم پهن بودن بسترهای نارضایتی و تجربه اعتراضات بزرگ سالهای ۱۳۸۸، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱، هنوز اعتراضی فراگیر ملی علیه حاکمیت شکل نگرفته است.
جنبش سبز، اعتراضات بنزینی و خیزش «زن، زندگی، آزادی» هر یک گسترده و تکاندهنده بودند، ولی نتوانستند درصد بالا و تعیین کننده ای از مردم را در مدتی طولانی به خیابان ها کشانده و نگاه دارند.
ولی اکنون، نشانههایی دیده میشود که خود حکومت - آگاهانه یا از سر خطای محاسبه - در حال فراهم کردن بستر یک ناآرامی سراسری است.
دبیر ستاد امر به معروف تهران بهتازگی از تشکیل اتاق وضعیت حجاب، سازماندهی بیش از ۸۰ هزار مأمور اجرایی و ۴ هزار ضابط قضایی برای اجرای طرح تازه کنترل حجاب و عفاف خبر داده است. همزمان، امامان نماز جمعه در سراسر کشور بر «پاسداری از حجاب» متمرکز شدهاند.
این تحرک تازه، بازگشت به سیاستی است که پس از اعتراضات ۱۴۰۱ عملاً متوقف شده بود. ولی اینبار هدف صرفاً پوشش زنان نیست، بلکه آزمونی برای بازسازی اقتدار سیاسی و نمایش توان اعمال کنترل در جامعهای است که اعتمادش به حاکمیت در شیب فرسایشی قرار گرفته است.
در محاسبه رسمی، حجاب یک نقطه کنترل نمادین است؛ حوزهای اعتقادی، قابل نظارت و شاخصی برای سنجش میزان وفاداری و تبعیت اجتماعی. با این حال، تجربه سالهای اخیر نشان داده که کمتر موضوعی چون حجاب توان تحریک خشم عمومی را دارد. از نسل Z تا طبقه متوسط شهری؛ بازگشت به سختگیری میتواند جرقه خشم فروخوردهای باشد که در ابتدا در فضای دیجیتال، ولی بهسرعت در خیابانها بازتاب می یابد.
گزارشهای پژوهشگاه فرهنگ و افکار عمومی در سال ۱۴۰۳ نشان میدهد بیش از ۷۰٪ زنان شهری خواستار «اختیار در نوع پوشش» هستند. این در حالی است که در دیگر کشورهای مسلمان، از عربستان تا اندونزی، سیاست رسمی در جهت کاهش نظارت بر پوشش و افزایش حضور زنان در اجتماع و اقتصاد حرکت میکند. در چنین مقایسهای، ایران در حال حرکت معکوس در مسیر منطقهای و جهانی است.
در این میان، چند پرسش اساسی قد علم میکند:
۱. آیا جامعه امروز، همان جامعه پیش از ۱۴۰۱ است و بدون هزینهگیری، به وضعیت پیشین بازخواهد گشت؟
۲. آیا چنین سیاستی ثباتزا است یا تنها نافرمانی مدنی و خشم پنهان را ژرفتر میکند؟
۳️. آیا بازگشت به نقطه صفر، نشانه اقتدار است یا اعتراف به ناتوانی نرم در نفوذ باورها؟
۴️.و در نهایت: آیا در صورت تداوم سختگیری، نطفه اعتراض ملی در بطن همین سیاستهای نمادین ریخته نخواهد شد؟