Thursday, Dec 25, 2025

صفحه نخست » واکنش خبرگزاری وابسته به بسیج به مستند ترانه علیدوستی

alidoosti.jpgخبرنامه گویا - متن زیر یادداشتی است از خبرگزاری دانشجو، وابسته به بسیج دانشجویی، در واکنش به مستند ترانه علیدوستی و گفت‌وگوی او با بی بی سی فارسی؛ یادداشتی که بیش از آنکه نقدی رسانه‌ای یا فرهنگی باشد، بر حمله‌ای ایدئولوژیک و شخصی استوار است. در این نوشته، مفاهیمی چون فمینیسم، پول کثیف و منافع ملی نه برای تحلیل، بلکه به‌عنوان ابزار برچسب‌زنی و بی‌اعتبارسازی یک هنرمند به کار گرفته شده‌اند.

بازنشر این متن از سوی ما نه به قصد تأیید محتوای آن، بلکه برای نشان دادن نوع مواجهه رسانه‌های نزدیک به نهادهای امنیتی با صداهای منتقد، به‌ویژه زنان هنرمند--است؛ مواجهه‌ای که نقد را با تخریب و اختلاف نظر را با اتهام سیاسی جایگزین می‌کند.

خبرگزاری دانشجو، وابسته به بسیج دانشجویی، در متنی درباره‌ی مستند ترانه علیدوستی که به کارگردانی پگاه آهنگرانی تولید شده، نوشت:

ترانه علیدوستی؛ محصول «فمینیسم رادیکال و پول کثیف» از شهرزاد تا مستند بی بی سی

فراگیر شدن مستند «ترانه» که توضیحات و روایت ترانه علیدوستی بازیگر زن معروف ایرانی است توسط بی بی سی به کارگردانی پگاه آهنگرانی واکنش های متفاوتی داشته، اما واقعیت این است که رفتار سالهای اخیر سلبریتی های ایرانی با حمایتهای خارجی نه ماجرای جدیدی است و نه مسئله ای که منجر به غافلگیری شود!

در سال‌های اخیر، چهره‌های سلبریتی بیش از آنکه با هنرشان شناخته شوند، با کنشگری‌های سیاسی و اجتماعی خود در صدر اخبار قرار گرفته‌اند. ترانه علیدوستی هم یکی از آنهاست که اما فعالیتهایش سالهای اخیر او را مستعدتر از بقیه برای گرفتن پروژه هایی در مقابل مردم می‌کرد.

ترانه علیدوستی سلبریتی مستعدی در موضع گیری های تندروانه که قابل تأمل است و می توان آن را در دو پرونده مجزای «فمنیسم رادیکال» و «پول کثیف» در سینما و رسانه داخلی و خارجی بررسی کرد.

از تتو تا تئوری؛ فمینیسم رادیکال در تقابل با فرهنگ ایرانی

سال ۱۳۹۵ برای اولین در جریان نشست خبری عوامل فیلم فروشنده تصویری از یک تتو بر روی دست ترانه علیدوستی موجب خبرسازی در فضای مجازی شد. ماجرای آن تتو برمیگردد به شاخه ای از فمنیسم رادیکال با نماد «قدرت زن» (woman power) یا «مشت فمینیستی» بود که معمولاً با فمینیسم رادیکال مرتبط دانسته می‌شود.

فمنیسم رادیکال با ساختار شکنی‌های افراطی و نادیده گرفتن بافتار فرهنگی و مذهبی جامعه ایران، نه تنها نتوانسته با توده مردم ارتباط برقرار کند، بلکه به نوعی تقابل و دوقطبی‌سازی دامن زده است. علیدوستی با تکیه بر شعارهای «پوسیده و نخ‌نما» که عمدتاً دیکته شده از محافل غربی است، مسیری را برگزیده که با واقعیت‌های زیست زن ایرانی فرسنگ‌ها فاصله دارد.

مسیری که نه تنها به گفته خودش علیه سنت نیست! بلکه علیه حرمت ملی و توجه به قوام جامعه مدنی است. تضادی که رو در روی هویت زن ایرانی می ایستد. فمنیسم رادیکال نوعی خوانش چپ تندرو از این جریان است که تا اعتقاد به آزاد بودن سقط جنین و سلب حیات نیز پیش می‌رود که این فقط یک مصداق از مصادیق مسیر رادیکال و ضد انسانی آن است!

آنچه علیدوستی تحت عنوان فمنیسم ترویج می‌کند، نسخه‌ای کپی‌برداری شده و رادیکال است که هیچ نسبتی با مطالبات واقعی زنان نجیب ایرانی ندارد. این جریان که به دنبال تقابل جنسیتی و فروپاشی نهاد خانواده است، عمداً چشم خود را بر روی وضعیت معیشتی زنان کارگر و خانه‌دار می‌بندد تا فقط به دنبال فانتزی‌های روشنفکرانه خود باشد. تتوهای روی دست و شعارهای دیکته شده، تنها نقابی است برای پنهان کردن عدم شناخت او از عمق جامعه ایران.



شهرزاد و پول‌های کثیف؛ بازی در زمین فساد مالی

نکته بعدی در مورد ترانه علیدوستی این است که این بازیگر یا به نوعی سلبریتی هرگز کارنامه تمام سفیدی در ایفای نقش و بازیگری ندارد. نمی‌توان دم از عدالت و حقوق مردم زد اما دستمزد‌های کلان خود را از سفره‌ای برداشت که با پول‌های کثیف و مشکوک پهن شده است. سریال «شهرزاد» که نقطه عطف مالی زندگی حرفه‌ای علیدوستی بود، با سرمایه‌هایی تولید شد که بعدها پرونده‌های فساد مالی کلانی پیرامون آن شکل گرفت.

پرسشی که مطرح می‌شود: چطور یک سلبریتی می‌تواند مدعی مبارزه با ساختارها باشد، در حالی که خود محصول و منتفع اصلی پروژه‌هایی است که با سرمایه‌های رانتی و مشکل‌دار ساخته شده‌اند؟

بیماری و شوآف؛ ابزاری برای معامله رسانه‌ای

اخیرا، موضوع بیماری خانوادگی و ژنتیکی این بازیگر، بار دیگر او را به صدر اخبار آورد. اما آنچه موجب نقد ناظران شده، استفاده ابزاری از این موضوع برای «موج‌سواری احساسی» است. همکاری با رسانه‌هایی نظیر BBC فارسی--که سابقه طولانی در تولید مستندات علیه منافع ملی ایران دارد--نشان می‌دهد که حتی مسائل شخصی و سلامتی نیز برای این جریان، به کالا و ابزاری برای پیشبرد سوداهای فردی و رفیق‌بازی‌های سیاسی (نظیر پروژه‌های مشترک با پگاه آهنگرانی) تبدیل شده است.

آنچه امروز به عنوان کنشگری مدنی از سوی ترانه علیدوستی و رفیق غار او، پگاه آهنگرانی، به خورد مخاطب داده می‌شود، در واقع یک «بیزنس سیاسی» است. پگاه آهنگرانی که سال‌هاست به عنوان مهره سوخته رسانه‌های غربی در خارج از کشور فعالیت می‌کند، اکنون به پل ارتباطی علیدوستی با بنگاه‌هایی نظیر BBC و پارلمان‌های اروپایی تبدیل شده است. این دو، با تشکیل یک جبهه مشترک، در حال تبدیل کردن «ناامنی‌های اجتماعی ایران» به «ماده خام» برای تولید مستندهایی هستند که خروجی آن‌ها تنها تحریم بیشتر و فشار بر معیشت مردم ایران است.

فرار رو به جلو؛ جنبشی که فراگیر نشد

پروژه «زن، زندگی، آزادی» با وجود حمایت‌های بی‎‌وقفه بنگاه‌های رسانه‌ای غربی، به دلیل عدم انطباق با نیازهای واقعی و معیشتی مردم، هیچ‌گاه به یک حرکت فراگیر ملی تبدیل نشد. سلبریتی‌هایی چون علیدوستی که بدون سواد سیاسی کافی و تنها با کنشگری‌های هیجانی وارد میدان شدند، اکنون در حال «فرار رو به جلو» هستند.

آن‌ها بدون آنکه هزینه‌ای بابت رفتارهای خود بپردازند، با استفاده از دوقطبی‌های کاذب، به دنبال تطهیر گذشته خود و کسب اعتبار جدید در رسانه‌های آنطرف آب هستند. تاریخ مصرفی که تمام شده و حالا به گفته خودشان حتی دیگر به ایفای نقش در سینما نمی‌اندیشند بلکه عطش دیده شدن خود را در نوعی فعالیت خارج از چارچوب و با سوداهایی که از اساسا ضد عرف جامعه ایرانی است سیراب می‌کنند که این مستند محصول همین ماجراهاست!

اگر علیدوستی در داخل، محصول پول‌های کثیف سریال‌هایی چون «شهرزاد» است، پگاه آهنگرانی مسئولیت اتصال او به «پول‌های کثیف بین‌المللی» را بر عهده دارد. این پیوند نشان می‌دهد که ادعاهای فمنیستی آن‌ها، نه از دل دغدغه برای حقوق زنان، بلکه از اتاق فکرهای رسانه‌هایی بیرون می‌آید که وظیفه‌شان ایجاد گسست اجتماعی در ایران است. آن‌ها در حالی برای مردم نسخه «مقاومت» می‌پیچند که خودشان با فرش قرمزهای کن و برلین و دستمزدهای یورویی رسانه‌های لندنی، در امن‌ترین حالت ممکن زندگی می‌کنند.

تشخیص هوشمندانه مردم

مردم ایران، علیرغم تمامی مشکلات معیشتی، به خوبی قدرت تشخیص میان «درد واقعی» و «کار سفارشی» را دارند. تضاد میان شعارهای آزادی‌خواهانه در رسانه‌های لندنی و دریافت دستمزدهای میلیاردی از پروژه‌های مشکوک داخلی، چهره‌ای از علیدوستی ترسیم کرده که بیش از آنکه یک مصلح اجتماعی باشد، محصول پیوند ماجراجویی‌های رادیکال و پول‌پاشی‌های کثیف است.

نمایش‌های توخالی و قهرمان‌سازی‌های کاذب رسانه‌ای، نمی‌تواند جایگزین اصالت و سواد ملی شود. کسی که با پول‌های شبهه‌ناک قد کشیده و امروز با رسانه‌های ضد ملی هم‌صدا شده، نمی‌تواند نماینده وجدان بیدار جامعه‌ای باشد که امنیت و منافع ملی خود را فدای هیجانات زودگذر سلبریتی‌های بی‌سواد نمی‌کند.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie & Privacy Policy