تاجزاده برای حضور در مراسم تشییع برادرش از زندان به مرخصی آمده است
به مرگمان گرفتهاند تا به تب راضی باشیم
حسین رزاق
از دیروز که خبر پیچید تنها برادر سیدمصطفی تاجزاده مرحوم شده و خانم محتشمیپور و جمعی از دوستان مقابل اوین تحصن کردهاند برای بیرون آمدن آقا مصطفی، بند دلم پاره شده. و بدتر بگویم وقتی رفقا خبر دادند آقا مصطفی دارد بیرون میآید صدای قلبم را میشنیدم که مدام هیجانش بیشتر میشود تا آنکه چندثانیه فقط صدایش را شنیدم و تمام. ناگهان همه چیز فروکش کرد. نه از شنیدن صدای آقا مصطفی که همیشه آرامشبخش بود؛ برای کلامی که بینمان رد و بدل شد. تسلیت!
آقا مصطفی بعداز سه سال بی وقفه که دو سالش را در کنار ایشان بودم، بابت مرگ عزیزش به اینسوی دیوارهای لعنتی اوین آمده بود. همین پایان یک هیجان بزرگ برایم بود و اتمام شادی! یعنی حتما باید چنین میشد تا به مصطفی تاجزاده مرخصی بدهند؟ یعنی سقف تمام شادیهای ما همینقدر کوتاه شده که جمهوری اسلامی ما را به مرگ بگیرد تا به تب راضی باشیم؟ نمیخواهم بگویم شرم بر حکومتی که امثال تاجزاده و مدنی و قدیانی را زندان میکند! باید بگویم شرم بر حکومتی که زندانی سیاسی دارد، با هر گرایشی. شرم بر حکومتی که جان و جوانی و سلامتی شریفترین و فداکارترین انسانها را در زندانهایش نابود میکند. و چه بسیار زندانیانی که خانم محتشمیپوری ندارند که به تنهایی یک لشکر است تا برایشان تحصن کند و لرزه بر تمام زندان و زندانبانها بیندازد تا همسرجانش برای مراسم عزای عزیزش بیرون بیاید و پشت میلههای محبس در سوگ نزدیکانشان مینشینند. و شرم بر حکومتی که متن تسلای ما برای عزیزانمان هم رنگ و بوی سیاسی میگیرد، که زیر سایهی آنها، مرگ و تسلیت و ترحیم هم در این کشور سیاسی شده.

انتشار فیلم بازی پینگ پونگ محمد خاتمی

نسبت مخالفین رضا پهلوی با واقعیت















