خلاصه مقاله عطا محامد در ایران وایر
در دهههای هفتاد و هشتاد، روزنامه «رسالت» پایگاه اصلی جناح راست سنتی بود؛ سنگری که محافظهکاران مذهبی پس از جنگ ایران و عراق برای بازسازی گفتمان خود به آن پناه بردند. در تحریریه کوچک این روزنامه، دو چهره جوان که بعدها هرکدام در ساختار قدرت نقش مهمی یافتند قلم میزدند: حشمتالله فلاحتپیشه، سیاستورزی از کرمانشاه با دغدغه امنیت ملی و دفاع از ایران هستهای، و محمد سرافراز، روزنامهنگاری منظم و وفادار به نظم ایدئولوژیک جمهوری اسلامی. برای هر دوی آنان، رسالت فقط محل کار نبود، بلکه سکوی صعود به قدرت بود.
سالها بعد این دو نفر، در مسیرهایی متفاوت، به قلههای ساختار سیاسی و رسانهای جمهوری اسلامی رسیدند. فلاحتپیشه رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شد و سرافراز بر صندلی ریاست صداوسیما نشست. اما مسیر صعود آنها، سرانجامی تلخ و همراه با فاصله گرفتن از ساختاری داشت که روزگاری برای تثبیت آن قلم زده بودند.
فلاحتپیشه در دهه هشتاد یکی از مدافعان سرسخت برنامه هستهای ایران بود و تأکید میکرد پرونده ایران در آژانس انرژی اتمی سیاسی است و کشورهای غربی تلاش دارند پیشرفت ایران را متوقف کنند. او اعتقاد داشت جمهوری اسلامی نباید تعهدات جدید بپذیرد و باید با تکیه بر توان داخلی، مسیر غنیسازی را ادامه دهد. از نظر او، ایران جزو قدرتهای برتر هستهای است و «اعتمادسازی اجباری» بهانهای برای محروم کردن کشور از آینده انرژی هستهای است.
✍🏻منافع ملّی/ پسا جنگ ...❗️ لطفا تا انتها گوش بفرمایید 🙏🏻🌹
-- Vakilipour (@vakilipor) September 6, 2025
برشی از گفتگوی #حشمتالله_فلاحتپیشه pic.twitter.com/MaeGLsKUDn
در آن زمان، فلاحتپیشه اروپا را ادامه نرم سیاستهای سخت آمریکا میدانست و معتقد بود هیچ کشوری حاضر نیست برای منافع ایران هزینه دهد. به باور او، تنها راه موفقیت ایران اتکا به قدرت داخلی و تحمیل حضور خود در معادلات جهانی بود. اما با گذشت زمان، نگاه او تغییر کرد. امروز او نهتنها منتقد سیاست هستهای جمهوری اسلامی است، بلکه روسیه را شریک غیرقابل اعتماد تهران میخواند و میگوید ایران در سوریه و عراق هزینه کرده اما دستاورد اقتصادی به دست نیاورده است. فلاحتپیشه حالا از «تابوهای سیاست خارجی» همچون منع مذاکره با آمریکا انتقاد میکند.
محمد سرافراز، دیگر چهره برخاسته از روزنامه رسالت، مسیر خود را از حوزه رسانهای آغاز کرد. او طراح و بنیانگذار شبکه انگلیسیزبان پرستیوی بود؛ شبکهای که قرار بود تصویر جدیدی از ایران در برابر قدرت رسانهای غرب ارائه کند.
سرافراز شعار «خبر از نگاه دیگر» را مطرح کرد و پرستیوی را «صدای بیصدایان» نامید. او هدف خود را جهانیسازی رسانه جمهوری اسلامی و ایجاد جریان خبری مستقل در برابر CNN و BBC میدانست.
سرافراز بعدها به ریاست صداوسیما رسید؛ سازمانی که آن زمان با بحران مخاطب، بحران مالی و بیاعتمادی عمومی روبهرو بود. او در شرایطی منصوب شد که نامش در فهرست تحریمهای اتحادیه اروپا قرار داشت، زیرا پرستیوی در دوره مدیریت او اعترافات اجباری بازداشتشدگان را پخش کرده بود. اما پس از رسیدن به رأس سازمان، سرافراز بهتدریج به این نتیجه رسید که صداوسیما و ساختار قدرت قابل اصلاح نیستند و سرانجام با اشاره به دخالت نهادهای امنیتی و نقش مجتبی خامنهای استعفا داد.
محمد سرافراز (رئیس اسبق صداوسیما) در برنامه «چهارراه»:
-- هاتف صالحی (@Hatefna) January 2, 2025
«برآورد من به عنوان کسی که سالها در مدیریتهای کلان کشور بوده، این است که ما با این مدل حکمرانی، به قهقراء خواهیم رفت!»
🔗 https://t.co/QS5HuK2W33 pic.twitter.com/zcxKBRPdc1
در سالهای اخیر، سرافراز آشکارا به منتقد حکومت تبدیل شده است. او در سال ۱۴۰۱ جمهوری اسلامی را «حکومتی به فلاکت افتاده» خواند و گفت این شیوه حکمرانی به بنبست میرسد. او هشدار داد که روسیه و چین در لحظات حساس به یاری ایران نخواهند آمد و تندروها با رویکردهای افراطی کشور را در مسیر بحرانهای بزرگتر قرار میدهند.
امروز، این دو چهره که زمانی در صفوف وفاداران نظام قرار داشتند، از دل همان ساختار به منتقدانی جدی تبدیل شدهاند. فلاحتپیشه و سرافراز، با وجود تفاوت مسیر، به نتیجهای مشترک رسیدهاند: جمهوری اسلامی نه از دشمن خارجی، بلکه از منطق خودویرانگر و بستهای که امکان اصلاح را از بین برده رنج میبرد. هشدار مشترک آنها روشن است؛ بدون تغییر در ساختار تصمیمگیری و عبور از تندروی و خودفریبی، بحرانهای سیاسی و اقتصادی همچنان بر ایران و مردمش سایه خواهد انداخت.















