خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس فرهنگ و هنر - هنرهاي تجسمي
گرافيك سه قاره در نمايشگاهي اواخر ديماه جاري پس از تنفسي كوتاه از برگزاري دو سالانه نقاشي معاصر به موزه هنرهاي معاصر آمده است.
بخشي از اين نمايشگاه كه در برگيرنده مجموعه آثار دورههاي مختلف كاري مرتضي مميز، به احترام و سپاس از كوششهاي اين هنرمند است.
به گزارش خبرنگار هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران، عصر روز دوشنبه فرشيد مثقالي، غلامحسين نامي، محمد احصايي و آيدين آغداشلو گردهم آمدند و از مرتضي مميز گفتند. روز سه شنبه نيز ابراهيم حقيقي، فتحالله مرزبان، مصطفي اسداللهي و امرالله فرهادي به جاي مرتضي مميز سخن و خاطره گفتند؛ چرا كه در آخرين ثانيههاي پيش از آغاز مراسم اعلام شد، مميز به دليل بيماري جسمي حضور پيدا نخواهد كرد.
مسولان موزه در عين حال به خبرنگار ايسنا گفتند در صورت بهبود وضعيت جسمي مميز ظرف هفته آينده و تا پيش از پايان نمايشگاه گرافيك سه قاره مراسمي ديگر براي سخنراني مميز برگزار خواهد شد.
به گزارش خبرنگار ايسنا، روز نخست گفتوگو درباره مميز، فرشيد مثقالي خود را تحت تاثير مميز دانست و تاكيد كرد: مميز آدمي با حضور بسيار واضح و نيرومند است، بدان معنا كه با حضور او در رشته گرافيك، محوطهاي را روشن شده است.
مثقالي، نوطلبي و نوجويي را بخشي از شخصيت مميز خواند و ياد آور شد: اگر حضور مميز نبود، چراغ سنديكاي گرافيك روشن نميشد.
به اعتقاد مثقالي، قويترين استعداد مميز در تصويرگري است و پس از فعاليت در كتاب هفته در سال 1340 تصويرگري را كنار گذاشته و وارد كار گرافيك شده است.
مثقالي همچنين از حيطههاي خلاق او به آرم، لگو و لگو تايپ اشاره كرد و يادآور شد: مميز اول مصور بعد گرافيست بود و سپس به يك سازمان دهنده تبديل شد.
او مرتضي مميز را نخستين كسي دانست كه از حروف فارسي به خوبي استفاده كرد و توانست آرم بسازد.
غلامحسين نامي - نقاش، ديگر گفت وگو كننده درباره مرتضي مميز نيز با بيان اينكه درباره كسي كه 40 سال دوست بسيار نزديك من در زندگي از هر لحاظ بوده است، سخن گفتن و حرف دل زدن در جمع كار بسيار مشكلي است افزود: ما تنها با نگاهمان سخن ميگفتيم.
به اعتقاد نامي، مرتضي مميز با اين شانس روبرو بوده است كه با آشنايي با احمد شاملو و محمود عنايت در فضايي قرار گيرد كه استعدادش شناخته و به او آزادي عمل داده شود.
وي سپس به خاطراتي كه از دوران تحصيل در دانشكده هنرهاي زيبا با مرتضي مميز داشت اشاره كرد و گفت: پيش از آنكه به دانشكده بروم، دنبال كسي به نام فمين ميگشتم، من ديوانه كسي به نام فمين بودم، فمين همان امضاي مميز بود كه من آنرا برعكس ميخواندم.
نامي گفت: مميز حضور كامل بود و صابون معطرش به تن همه خورده بود.
نامي با بيان اينكه مرتضي هر كاري خواست كرد و در اين كارزار موفق بيرون آمد، عنوان كرد: اگر بپذيريم گرافيك ايران پدري دارد، بدون ترديد مميز پدر گرافيك نوين ايران است.
وي سپس به گروه آزاد هنرهاي تجسمي اشاره كرد كه با همت مرتضي مميز و راهاندازي شد. او معرفي و توضيح درباره اين گروه را ضروري دانسته و مميز را ملات آجرهاي اين گروه خواند.
نامي همچنين نقش مميز گرافيست و نقاش را در آموزش گرافيك مملكت درخشان دانسته و تاكيد كرد: او بدون هيچ خستي دانستهها و تجربياتش را به شاگردانش منتقل ميكند.
محمد احصايي نيز درباره مميز سخن گفت. او در تمام گفتهها و جملههايش مرتضي مميز را مرتضي خان ميناميد.
او با اشاره به وجه معنابخشي مرتضي مميز به تعريف كار پايان نامه تحصيلي او يعني تابلوي عروسي من و ونوس - پروژه ديپلم مميز - پرداخت.
به گزارش ايسنا، آيدين آغداشلو پس از يكساعت از آغاز اين نشست به جمع ملحق شد.
او با بيان اينكه مرتضي مميز به حق ستايش شدهترين گرافيست ايران است و در باب هيچ هنرمند معاصري در هنرهاي تجسمي اين حجم تحسين و قدرداني نثار نشده است، گفت: بسيار خوشحالم ما كه ملتي جفاكار هستيم، يك بار استثنائا در مورد يكي از مهمترين شخصيتهاي هنري مملكتمان تا حدودي احقاق حق كرديم.
او اضافه كرد: اين امر قاعدتا مرا از اين امر بينياز ميكند كه حرفهاي مكرري درباره مرتضي مميز بزنم كه پيش از من بسيار گفته شده است. انشاالله عمرش دراز و طولاني باشد و خود ناظر اين حق شناسي و سپاس گذاري باشد و ما بيشتر از اين لذت ببريم كه حق هنرمندي را ادا كرديم.
آغداشلو در ادامه تاكيد كرد: تا پيش از مرتضي مميز چيزي به نام گرافيك معاصر وجود نداشت؛ نه اينكه گرافيك نداشته باشيم، بلكه داشتيم. پراكندگي و عدم تشخص به عوامل متعددي بر ميگردد، كه بخشي از آن كنار گذاشتن چيزي است كه داشتيم و نميدانستيم و محدود شدن به شيوههايي كه در جهان رايج بود و ما متاسفانه بدترين نوع آنرا انتخاب ميكرديم.
وي افزود:كمي بيشتر از آنكه مرتضي مميز در دانشگاه تهران تحصيل ميكرد، چيزي بنام علامت تجارتي و لگو وجود نداشت؛ مجموعه درهمبرهم و غريبي بود؛ به همين دليل اگر مورخي بخواهد از سالهاي 1300 تا 1340 گرافيك ايران را جمع بندي كند، چيزي نخواهد داشت.
آغداشلو به عنوان نمونه گفت: پيش از آغاز به كار مرتضي مميز و بعد از آن قباد شيوا و فرشيد مثقالي چيزي به اسم پوستر نداشتيم.
وي در عين حال تصريح كرد: مرتضي مميز دلبستگيهايي به پيش از خود داشته، كه شايد كمتر كسي به آن توجه كند.
به اعتقاد آغداشلو تاثير نفوذ محمد بهرامي بر مرتضي مميز بسيار قابل توجه است و بايد بررسي شود؛ اگر حافظه ما درست كار كند و نگاهي به گرافيك پيش از مرتضي مميز بياندازيم، متوجه ميشويم كه بسياري از گرافيستهاي ما با هاشور كار ميكردند.
به گفته او منشا اين هاشورها از حكاكيهايي بود كه خيلي بيشتر در قرن پانزدهم ميلادي در اروپا براي چاپ استفاده ميشد.
وي تاكيد كرد: مجموعه آثار مميز حكايت از ذهن طراح تراز اولي دارد كه در عين حال به چيزهايي توجه ميكند كه تا پيش از آن به اين صورت توجه نميشد.
او در بخش ديگري از گفتههايش اظهار كرد: او مجموعهاي را كه پيش از او وجود داشت با كارآمدي فراوان به شكلي كاملا مدرن عرضه كرد.
به اعتقاد آغداشلو مميز به عنوان مدير هنري موفق شد مجموعهاي فراهم و استعدادهايي را كنار هم بياورد كه راه را براي گرافيك معاصر ايران باز كند. چنين آدمي قطعا به نوچهپروري هم متهم ميشد و قطعا در جبهههاي متعددي ميجنگيد، ميجنگد و خواهد جنگيد.
او ادامه داد: مميز در تاسيس گسترش و تداوم گسترش دانشكدههاي گرافيك نقش عمدهاي داشت و در تربيت نسل عظيمي از هنرمندان تراز اول نقش بسيار بسيار مهمي دارد.
به اعتقاد او جايگاه مميز را با جايگاه كمتر هنرمند معاصري مي توان مقايسه كرد.
وي توجه به اينكه نوعي ديدگاه، هنر و روش كه به يمن وجود او شكل گرفته است، را ضروري دانست و گفت: تصور اينكه او نبود چطور ميشد، براي شخص بنده غيرقابل باور است. در كنار اينها بسيار جالب است بدانيم، كسي كه از دانشكده هنرهاي زيبا آمده و پايگاه او نقاشي و طراحي است، آنقدر معاصر است كه به زعم بنده مهمترين اثر مدرن به معناي هنر جديد را با كاردها و چاقوهايي كه براي چند نمايشگاه طراحي كرد، شكل داد و به ثمر رساند.
آغداشلو معتقد است: به جز بيل و آخ آقاي الخاص آدم جدياي سراغ ندارم كه با تمهيدي چنين درخشان بدون اينكه چيزي را ساخته باشد، فقط با تنظيم، اثري را بوجود آورده باشد كه به تمامي نماينده يك دوران باشد؛ آن اثر اجتماعيترين اثر بعد از 1340 است كه در اين مملكت خلق شده است.
اين منتقد هنري گفت: آدمي چنين يگانه در كار گرافيك و چنين خاص در سازماندهي راهبري و بوجود آوردن نسلي از هنرمندان تراز اول سراغ ندارم. او را رييس و مرشد خودم در بسياري از جاها به شمار ميآورم؛ با وجود آنكه اختلاف سني چنداني نداريم. مطمئنم چنان حق شناسي به كار رفته كه امثال من را بينياز از حرف ميكند.
او در ادامه به نخستين باري اشاره كرد كه نخستين تصويرگري خود را به يمن اشاره و كمك مرتضي مميزي انجام داده است.
در ادامه اين نشست غلامحسين نامي مقدمهاي از كاتالوگ نمايشگاه مرتضي مميز در سال 1339 را خواند.
غلامحسين اميرخاني رييس انجمن خوشنويسان ايران نيز از سوي شوراي عالي خانه هنرمندان ايران لوح سپاس و قدرداني با امضا اعضا هيات مديره اين شورا كه به قلم خود تحرير كرده بود را به همسر مرتضي مميز تقديم كرد.
به گزارش ايسنا، پيش از اين اعلام شده بود كه عباس كيارستمي نيز در اين نشست گفتوگو شركت خواهد كرد، اين در حالي است كه كيارستمي از چندي پيش در خارج كشور به سر ميبرد.
-----------------------------------------
در آخرين ساعت خاموشي چراغ نمايشگاه طراحان گرافيك سه قاره غروب روز دوشنبه بيستم بهمن ماه مرتضي مميز با ساعتي تأخير به موزه هنرهاي معاصر آمد و در جمع هنرمندان و علاقهمندان گرافيك سخن گفت.
به گزارش خبرنگار هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران، مرتضي مميز به موزه هنرهاي معاصر آمده بود تا با ذهني شفاف، ساده و صادقانه به پرسشهاي حاضران پاسخ دهد.
مميز گفت: همه ما تصور ميكنيم متمدن شدهايم؛ اما در واقع همان ببوهاي دهاتي و ساده هستيم. اگر اين سادگي از بين برود استثنائا متمدن ميشويد.
او از حضور خود در اين نشست به منزله كنكوري ياد كرد كه تلاش ميكند صادقانه در آن موفق شود.
سپس از وي درباره تكنيكهاي كارياش در كتاب هفته سؤال شد، او پاسخ داد: كتاب هفته بر عكس آنچه دوستان ميگويند و از آن به عنوان دوره خوب كار من ياد ميكنند، دوره عكسالعملي من بوده ، همان زماني كه دانشجوي هنرهاي زيبا بودم و كار را براساس نظر و خواست اساتيد مدرسهام انجام ميدادم.
او از استاد خود حيدريان كه شاگرد درجه يك كمالالملك بود ياد كرد و گفت: حيدريان دقت كردن و خوب ديدن را به ما ياد داد. معلمهايم به من گفتند كه به راه راست در هنر نخواهي رسيد. و من اصرار داشتم و تطابق تكنيكي كيفيت كار طراح و نويسنده را كشف كردم. ميديدم كه همه چيز به روايت تصوير است؛ نه همه چيز انطباق با فضا و تكنيك نويسنده و يا هر موضوع كه مربوط به كتاب است. در اين زمينه علاقمند به جستوجو، تفحص و فراگيري و درواقع توجه به جنبه روانشاسانه فرم و رنگ كردم؛ لحاظ مستيآور و زيبايي به هنگام كشف اين هماهنگي داشتم. اين لذت همواره با من است؛ تا اين لحظه نه اينكه خيلي معايب را نبينم، بلكه ديدم زندگي كوششي لذت بخش است؛ اگر آدم خوب و مثبت ببيند. اين مثبت ديدن صرفاð نگاه يك آدم هالو به زندگي نيست؛ بلكه جوهر خوشبختي را كه خاص خوش بختي است، دست كم بو كشيدن است. اين نكتهاي است كه اكنون آن را در دوره فوق ليسانس تدريس ميكنم.
او ادامه داد: اكنون ذهن و شعور نسبتاð فعالتري پيدا كردم، با يك نگاه ميتوانم تشخيص دهم پشت اين چهرههاي سخت و ديرآشنا چه آدمي نهفته و چه آدمي هنوز گرفتار وجودي شفاف است و اين وجود نميگذارد آن شفافيت خود را نشان بدهند. بنابراين از آن كند و كاو در كتاب هفته توانستم از آن جهت در فرهيختگي ذهني شعوري خود از آن استفاده كنم.
او در پاسخ به پرسش ديگري كه از سوي محمد ابراهيم جعفري مطرح شد در اين باره كه چه اتفاقي ميافتد كه با آنكه كار شما سفارشي است چيزي از وجودتان در آن هست، به شوخي گفت: تو شعرت قشنگتر از نقاشي است و نقاشيات عميقتر و اضافه كرد: نديدم كسي فيالبداهه بحرالعلوم شود يا حتا اصلاð فكر كردن را ياد بگيرد. با كند و كاو و تلاش است كه يواش يواش به جايي ميرسد. اكثرا بلد نيستيم فكر كنيم. فكر كردن سيستم فوقالعاده مهم و ظريف پژوهشي قوي است كه بايد همچون ياد گرفتن الفبا در مدرسه به ما ياد داده شود. در حالي كه ما در كشورهاي جهان سوم كسي در دوران زندگي نه به وسيله پدر و مادر و نه مدرسه و نه خود جامعه فكر كردن به ما ياد ندادند. بنابراين به همين خاطر است كه هميشه عقبيم و هميشه در سنهاي بالا به يك مسير يا كورسويي ميرسيم كه چيزهايي را ميفهميم. ما چون فكر كردن بلد نيستيم از اين گزارشها و يا تفسيرهاي شكمي درباره هر چيز به شكلي فراوان ارائه ميكنيم و همان مبناي قضاوت زندگي ما ميشود. من تلاش ميكنم سيستماتيك فكر كردن را به دانشجويان بدهم اما در اين انتقال تجربه موفق نبودم. چرا كه بستر آن در جامعه ما وجود ندارد.
او در ادامه عنوان كرد: ما مثل غلامرضاي تختي يك نفره اوج ميگيريم، جمع ما همچون سرزمين آلمان يكباره بالا نميآيد.
در كشور ما و كشورهاي جهان سوم به خاطر اين حس صيقل زدهشان تك نفره بالا ميآيند و اين امر به خاطر آن است كه متفكران ما به صورت حسي آدمهاي فرهيختهاي هستند.
---------------------------------
به گزارش خبرنگار ايسنا، در ادامه اين نشست مرتضي مميز در پاسخ به اينكه محدوديتهاي چاپ چقدر در سادهانگارياش تأثير گذاشته است، گفت: سيستم نگاه كردن من يك سيتسم عجول و بيحوصله است، سعي ميكنم اصل مطلب را بگيرم و بقيه وقتم را صرف پژوهش ذهني كنم.
او اضافه كرد: در كارهاي كتاب هفته و بسياري از كارهاي بعدي من كه سهل و ممتنع از كار درآمد به خاطر تنگي فضاي كارهايي بود كه انجام ميدادم گاهي روغنم در ميآمد تا به يك تركيب ساده ميرسيدم.
پرسش ديگر يكي از حاضران در اين نشست، تعريف مرتضي مميز از نقاشي و طراحي بود.
وي گفت: در قديم يكسري تعريفها وجود داشته و چارچوبها محدودتر بوده است اما همانها از بين رفته اكنون آن تعريفها نيست با تعريف كردن مغز بسته ميشود؛ تعريف كردن خود سنت نادرستي است بنا براين من حاضر نيستم براي چيزي تعريف قابل شوم. بايد هر چيزي را همان گونه كه هست قبول نكرد، بلكه نگاه كرد.
به گزارش خبرنگار در ادامه اين نشست در ياداشتي به مميز يادآوري شد كه پدر گرافيك ايران ناميده شده است، او صريح پاسخ داد: مجبورم به خاطر اهداف ديگري تمكين كنم. من پدر نيستم؛ پدر گرافيك نيستم؛ پدر گرافيك نوين هم نيستم؛ من تنها يك تلاشگرم. اين تعارفات متعلق به جامعهاي است كه دنبال سمبلها است.
او در ادامه همچنين درباره اين نكته كه گرافيك علم است يا هنر گفت: همه چيز نامش آگاهي است. تفكيك و نامگذاري نكنيد؛ و درباره غريزي يا دانسته كار كردن نيز عنوان كرد اين دو ارتباط مستقيم دارند.
عطاءالله اميدوار از مميز درباره بزرگترين قطع كار و افراد شاخصي كه سالها پيش زمان آغاز به كار مميز حضور داشتهاند، پرسيد. او پاسخ داد: روي ديوار هم كار كرده است؛ وي گفت: هميشه با دقت به آدمها نگاه ميكنم و به دنبال آنچه كه تو در پشت به دنبال هستيم ميگرديم.
در زمان دانشكده و حتي پس از آن به افرادي برخوردم كه كارهاي بسيار زيبايي داشتند از جمله آقاسي و پس از آن محمد مدبر را كشف كردم. محمد بهرامي، بيوك احمري، جد عموي بزرگ خودم و ...، ما همه معلم يكديگر هستيم به شرطي كه به هر چيزي با توجه و فكر نگاه كند. لقمان ادهم ميگويد: ادب از كه آموختي، از بيادبان.
از مرتضي مميز درباره آينده گرافيك ايران نيز سؤال شد؛ وي گفت: علايق و هيجاناتي در جامعه ما وجود دارد كه نشانگر علاقمندي به مقايسه است. اين مقايسه مشكلي ندارد. اما نشانگر اين است كه جامعه ما عليرغم اين درياي مشكل و عقب ماندگي با زهم طالب ترقي و پيشرفت و دگرگوني است. جرأت دارد، بي باكانه خود را به آب و آتش ميزند در اين سؤالات شما نيز اين روحيه وجود دارد.
از كاردهاي آويزان از سقف نيز از مميز پرسيده شد، وي پاسخ داد: يك جوان دوست دارد خود را نشان دهد؛ معترض هم هست. اما من اكنون هيچ اعتقادي به جناحهاي سياسي ندارم، رفتم كنارشان و ديدم كه تو خالياند. من بايد فكرهاي تازه و افقهاي تازه باز كنم. همه تلاشم را ميكنم كه شفاف باشم.
او در ادامه اظهار كرد: ميخواهم تاريخ را به شما يادآوري كنم و تلاشهايي را كه ما كرديم. چاقوهاي آويزان از سقف يا كاشته در گلدان جيغي از ته ريهام بود. الان دلم نميخواهد آن جيغ را هم بزنم. بايد تخمي را پرورداند كه منطقي باشد. في البداهگي، ربطش با خلاقيت تعريف اينها مشكل است. ميترسم انحراف در ذهن شما باشد بايد به مرحلهاي از تربيت و فرهيختگي برسيد كه هر كاري ميكنيد درست باشد. اگر دچار شيفتگي كامل شده و هرگاه تسليم شديد بدانيد كه مردهايد. هنوز در 67 سالگي سرگيجه دارم، اما از اين گنگي نميترسم، چرا كه لازمه كشف است ؛ اگر يك روز فهميديد كه سؤال نداريد به شما ميگويم: ببخشيد مرا، خر هستيد!
او با اين جمله صحبتهايش را به پايان رساند كه اشتباه كردن چيز بسيار خوبي است، چيزهاي بسياري به آدم ياد ميدهد.