خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس فرهنگ و هنر - هنرهاي تجسمي
در نخستين نشست از همايش ”زن و هنرهاي تجسمي” جواد مجابي بر ضرورت حضور نگاه منتقدان در زمان خلق آثار هنرمندان و آيدين آغداشلو بر بازشناسي ظهور نيافتن هنرمندان زن در پيش از قرن 19 تاكيد كرد.
به گزارش خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، جواد مجابي - شاعر، نويسنده و منتقد هنري - با بيان اينكه هنرمندان وقتي اثر هنر خلق ميشود، بايد به كمك هنرمند بروند و اشكالهاي كار را تذكر دهند، گفت: درست نيست كه ما سالها هنرمند را تنها بگذاريم؛ تا بهتدريج و در تنهايي يك زبان مستقل پيدا كند و آن وقت به سراغ او برويم. شايد زماني كه مثلا بهجت صدر كار هنري خود را آغاز كرد، بسياري از منتقدان با آثار او آشنا بودند؛ ولي سكوت كردند. البته اين امر، مشكل نقاشان نيست؛ بلكه بسياري از افراد تصور ميكنند خودشان، تنها هنرمند دنيا هستند و حتماð به نمايشگاههاي ديگران نيز نميروند.
وي افزود: هنرمندان در زمان خود ميانديشيد و درك ما با تأخير تاريخي همراه است. به همين دليل تصور ميكنيم هنرمند جلوتر از زمان خود ميانديشد. از سوي ديگر، بايد در نظر داشت كه هنر از بازي زاده ميشود و اين بازي بايد در حد اعلاي خود اجرا شود؛ وگرنه هنر نخواهد بود.
سردبير مجلهي دنياي سخن با اشاره به آثار بهجت صدر اظهار داشت: در برخي از آثار اين هنرمند، ريتم تكرارشونده و گاهي توجه به جزئي از كل ديده ميشود. ضمن آنكه حركت در كارهاي او اهميت زيادي دارد و اين حركت نوعي تجربه و آموزش را به جامعه منتقل ميكند. او در رنگگذاري و رنگبرداري به دنبال فضاهايي است كه در زير لايهاي از رنگ پنهان ميشوند و نوعي درونگرايي شرقي را تداعي ميكنند. همچنين در آثار اين هنرمند كوششي براي ساخت و ضدساخت و شباهت و شباهت زدايي به چشم ميخورد؛ همين هنرمند، شباهتي را پديد ميآورد و بر اثر عاملي كه در ذهن اوست ساختارزدايي يا شباهت زدايي مòيكند.
وي صدر را يك هنرمند انقلابي دانست و اضافه كرد: منتقدان بايد تابلو به تابلو آثار هنرمندان را بررسي و روي آنها كار آكادميك كنند؛ تا شايد اين قشر از تنهايي نجات يابد.
آيدين آغداشلو ديگر سخنران اين جلسه نيز با طرح اين پرسش كه چرا مورخان در قرن 15 وقتي شرح حال هنرمندان معاصر را ميدهند، حتا يك بار هم به نام زني اشاره نميكنند، گفت: چنين روندي تا قرن 19 ادامه دارد و معمولاð زنان به عمد، از قلم نيافتادهاند. براي پاسخ به اين پرسش كه آيا زنان استعداد هنري كمتري داشتند يا با مانع جدي روبهرو بودهاند، بايد اين مساله را بررسي كرد كه هنرمندان از كجا بيرون ميآيند؟ پيش از قرن 19، زنان جزو هيچ طبقهي اجتماعي نيستند و اگر هم باشند، جزو صنعتگران نيستند. چون صنعتگران پديدآورندگان آثار هنري هستند؛ لذا زنان در حاشيه قرار گرفتند. در اين دوره زنان به الهههاي الهامبخش تبديل شدند كه كارشان تيمار، نوازش و دادن الهام به هنرمند است.
به گزارش ايسنا اين هنرمند نقاش ادامه داد: در تاريخنگارگري ايران تا انتهاي دوره قاجار، حتا به نام يك بانوي نگارگر هم برخورد نميكنيم. البته در ميان خوشنويسان، هنرمنداني بودند؛ ولي ما نامي از زن نگارگر نميبينيم. ضمن آنكه بافندگي تنها زمينهي استثنتايي است كه زنان تا 200 سال پيش در اين رشته آثار قابل توجهي را پديد آوردند؛ ولي در زمينه بافندگي اعم از بافت پارچه، فرش و نمونههاي مشابه، باز هم به نام هيچ زني برنميخوريم كه طراحي نقشها را بر عهده داشته باشد. اين امر نشاندهندهي محدوديت طبقاتي و جايگاه ناخواستهاي است كه زنان در آن قرار گرفته بودند.
وي با بيان اينكه ما مجبوريم در دورههاي طولاني، هنر را در ميان صنعتگران جستوجو كنيم، افزود: در جوامعي كه زنان در چرخهي توليد سهم و حقي ندارند، تعداد زنان هنرمند انگشتشمار است. در جامعهي ايران، زنان در دهههاي اخير، در چرخهي توليد شركت كردند و به اين دليل توانستند جايگاه متعلق به خود را تعريف كنند.
پيش از اين، هنرمند، صنعتگر بود و صنعتگر، زن نبود؛ پس زن، هنرمند نبود. پيش از قرن 19 زنان تنها موضوع نقاشي ها و پرتروها بودند و به همين نسبت نقش آنها در ادبيات، شعر و هنرهاي نمايشي نيز محدود بود.
به گفتهي آغداشلو اشاره به اين نكته كه اكنون تعداد زيادي زن هنرمند در ايران وجود دارد، اشارهي غمگينانهاي است به دورهاي كه زنان از اين عرصه كنار گذاشته شده بودند و اشارهاي عذرخواهانه است به اينكه آن روند ديگر تكرار نخواهد شد. البته ما هنوز در زمينههايي چون منظرهسازي به جز تعداد انگشتشماري هنرمندان زن برجستهاي نداريم؛ چون جامعه فضاي امني را براي رشد زنان منظرهساز فراهم نكرده است و زنان بيشتر موضوعهايي چون مادر، فرزند و تكچهرهها را ميكشند. لذا نگرش ما به دوران و جهان خود بايد در مسيري باشد كه از سطح به عمق بپردازيم؛ تا آنوقت جواب بهتري براي اين پرسش كه چرا زنان منظرهساز نداريم، پيدا كنيم.