سه شنبه 29 دي 1383

جشنواره امسال چگونه جشنواره اى است، حضور پررنگ نسل دوم در غياب نسل اولى ها، خسرو نقيبى

حدوداً دو هفته تا آغاز بيست و سومين جشنواره بين المللى فيلم فجر باقى مانده؛ جشنواره اى كه مى توان آن را به نوعى بزرگترين رويداد سالانه سينمايى ايران و آينه تمام نماى توليدات و فعاليت يكساله اين سينما به حساب آورد.در ميان بخش هاى اصلى جشنواره آنچه معمولاً براى پيگيران سينما جالب توجه و قابل بررسى است، بخش مسابقه سينماى ايران يا به طور كلى بخش هايى است كه نمايش فيلم هاى ايرانى را در دستور كار دارند. بخش هايى كه در آن مى توان ثمره يك سال كار مداوم بدنه سينماى ايران را به نظاره و داورى نشست. برنامه ريزى هاى جشنواره را هم البته مى توان در همين قسمت به قضاوت نشست چراكه معمولاً اين توليدات ايرانى هستند كه جدول برنامه ها را دستخوش تغييرات جدى كرده و گاه بى نظمى كاملى را بر كليت جشنواره حاكم مى كنند. امسال اما با معرفى فيلم هاى بخش مسابقه و ميهمان سينماى ايران در فاصله حدوداً چهارده روز تا آغاز جشنواره مى توان اميدوار بود كه اوضاع رو به راه تر از سال هاى گذشته است؛ هرچند هنوز هم دبير جشنواره اختيار استفاده از تبصره اى را دارد كه براساس آن مى تواند هر فيلمى را در هر زمانى به صلاحديد خود وارد يكى از بخش ها كند و اين معنايى جز روحيه هميشگى ايرانى در شكل برنامه ريزى ندارد.
• در غياب نسل اول
نخستين قضاوت در مورد فهرست اعلام شده جشنواره امسال يك چيز است: غيبت نسل اول فيلمسازى ايران به شكلى كاملاً پررنگ؛ اين يعنى همان اتفاقى كه در جشنواره بيست و يكم هم شاهدش بوديم و سبب شد يكى از كم فروغ ترين دوره هاى جشنواره شكل بگيرد. البته قرار نبود امسال چنين اتفاقى بيفتد. اگر كمى به عقب تر برگرديم و به دورنماى سال قبل از آنچه پيش روست نگاه كنيم مى بينيم كه امسال اتفاقاً بايد همه بزرگان نسل اول در جشنواره حضور مى داشتند. ناصر تقوايى در چنين روزهايى از سال قبل، مشغول فيلمبردارى «چاى تلخ» در اروندكنار بود و بايد حالا فيلم مراحل نهايى فنى اش را پشت سر مى گذاشت اما يك اتفاق ساده يعنى اختلاف ميان تهيه كننده و تقوايى باعث شد كه حالا ده ماه از خاك خوردن نگاتيوهاى گرفته شده چاى تلخ در انبارها بگذرد. تقوايى البته باز هم تنها كسى است كه از آن جمع قديمى در جشنواره حضور دارد. او مستندى ساخته با نام تمرين آخر (تعزيه حر دلاور) كه قرار است در بخش خارج از مسابقه آثار مستند به نمايش درآيد و آنها كه فيلم را ديده اند معتقدند اين يكى از بهترين كارهاى تقوايى در همه سال هاى اخير است. از سوى ديگر اوايل امسال تقريباً قطعى بود كه هم بهمن فرمان آرا هم مسعود كيميايى و هم داريوش مهرجويى در جشنواره فيلم خواهند داشت اما تعلل هاى هميشگى و بى مهرى هاى آشنا، اين اتفاق را هم ميسر نكرد. فرمان آرا پس از يك قهر چندماهه توانست فيلمى را كه قرار بود در بهار كليد بخورد در زمستان جلوى دوربين ببرد و ناگفته پيداست كه وسواس هاى او و تدوينگر هميشگى اش يعنى عباس گنجوى سبب خواهد شد فيلم به جشنواره نرسد هرچند تهيه كننده فيلم هنوز هم معتقد است «يك بوس كوچولو» در جشنواره امسال به نمايش درخواهد آمد. مسعود كيميايى هم با چندهفته اى تاخير فيلمبردارى «حكم» را آغاز كرد تا همين چند هفته باعث شود فيلم پيش از عيد آماده نمايش نشود. البته سال قبل هم كيميايى در زمانى مشابه «سربازهاى جمعه» را آغاز كرد و فيلم به جشنواره رسيد اما داستان حكم تفاوت هاى زيادى دارد. بيش از دو ماه از شروع فيلمبردارى مى گذرد و گويا گروه فيلمبردارى قرار است تا حداقل يك هفته ديگر هم كارشان را ادامه دهند. كيميايى كه خود تهيه كننده كار تازه اش است فارغ از فشارهاى تهيه كننده، با وسواس و دقت در حال كار روى حكم است و به اين ترتيب احتمال رسيدن فيلم به جشنواره تقريباً صفر است. داريوش مهرجويى هم همچنان درگير چندين و چند طرحى است كه در اين چندسال هميشه نامشان را همراه خود دارد. حالا يك نام تازه به نام هاى قديمى اضافه شده و آن «على سنتورى» است كه شايد اين بار مهرجويى آن را بسازد. به هر شكل در گيرودار اين تصميم گيرى سال به پايان رسيد تا برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلم سال گذشته، امسال فيلمى در جشنواره نداشته باشد. درباره بهرام بيضايى هم كه بيشتر به فيلم نساختن او عادت كرده ايم تا فيلم ساختن. او امسال هم طرفدارانش را با روياى روى صحنه بردن تئاتر و ساخت فيلم هايى از پشت صحنه آثار گذشته اش دل خوش كرد. در چنين شرايطى است كه از ميان فيلمسازانى كه كارشان را پيش از انقلاب شروع كرده اند تنها يك نام در كورس رقابت جشنواره امسال باقى مى ماند. سيروس الوند با «رستگارى در هشت و بيست دقيقه»؛ فيلمى كه مى گويند فراتر از خاطره يك بار براى هميشه، قرار است بهترين اثر كارنامه اين كارگردان كهنه كار باشد و در واقع تنها نماينده سنگر قديمى ها در مقابل فيلمسازان نسل دوم.
•ميدان خالى براى نسل دوم
پس از پيروزى انقلاب در سال ۵۷ و با آغاز تحولات سياسى، اجتماعى و فرهنگى، از اوايل دهه شصت نسلى پابه عرصه فيلمسازى گذاشت كه فيلمسازى را به شكلى ديگر آموخته بود. نسلى كه براساس آرمان هاى انقلاب شكل گرفته و در شيوه جديد فيلمسازى سعى داشت بنيان هاى تازه اى را براى يك هنر شكل گرفته پى ريزى كند. از دل اين تلاش فيلمسازانى بيرون آمدند كه سينما را در دل اجتماع، جنگ و شرايط آموختند و حالا لقب نسل دوم فيلمسازى را يدك مى كشند. اين نسل كه از اوايل دهه شصت تا اواخر اين دهه با آزمون و خطا سينما را آموختند حالا آنقدر قدرت يافته كه حاكم بلامنازع جشنواره بيست و سوم فيلم فجر باشد؛ حاكميتى كه براساس آن يكى از اعضاى هيات انتخاب اعلام كرده جشنواره بيست و سوم، جشنواره سينماى شكل گرفته از دل انقلاب است. ابراهيم حاتمى كيا شايد اصلى ترين نام اين فهرست باشد. او امسال «به رنگ ارغوان» را ساخته تا در غياب فيلمسازان هم نسلش كه سال قبل در نبود او به جشنواره اعتبار دادند، اعتبار اين گروه باشد. فيلم تازه حاتمى كيا يك درام سياسى براساس مناسبات و شرايط روز جامعه و با نگرش تازه او يعنى دورى از آدم هاى جنگ است كه گويا حاصلش يكى از سنجيده ترين آثار سال هاى اخير در عرصه كارگردانى و فرم است. حاتمى كيا كه در اين سال ها ثابت كرده به فرم در سينما اعتقاد دارد بازهم در لوكيشن هايى معدود با آدم هايى اندك فيلمى ساخته كه مى توان از حالا آن را كنجكاوى برانگيزترين اثر سال لقب داد. نام ديگر مجيد مجيدى است. كارگردان محبوب جشنواره و تنها نامزد ايران در مهمترين رويداد سالانه سينماى جهانى يعنى اسكار كه امسال با رويكردى تازه پس از دو سه سال غيبت بازگشته است. استفاده از بازيگرى حرفه اى يعنى پرويز پرستويى در نقشى دشوار و در كنار او رويا تيموريان تا تلفيق سينماى تجربه و دل با سينماى حرفه اى در عيار مجيدى به محك گذاشته شود. بى شك او به همراه حاتمى كيا چون هميشه اصلى ترين شانس هاى دريافت سيمرغ هاى امسال هستند.پس از اين دو چهره، سه چهار نام هم تراز قرار دارند كه در اين سال ها هريك مسيرى متفاوت را پيموده اند. رسول صدرعاملى كه پس از آزمون و خطاهايى پياپى با «ديشب باباتو ديدم آيدا» آخرين بخش از سه گانه به شدت موفقش را آماده نمايش كرده، كيانوش عيارى كه از ملودرام هاى پرفروش و موفق به درام هاى تجربى و تلخ اجتماعى رسيده و در «بيدارشو آرزو» تصويرى دلخراش، واقعى اما داستانى از فاجعه بم سال گذشته ارائه داده و كمال تبريزى كه همچنان كار در عرصه ها و ژانرهاى مختلف را مى آزمايد. «يك تكه نان» روايت او از سينمايى تازه در مرز واقع نمايى، طنز و آن چيزى است كه لقب معناگرا به خود گرفته و اين براى كسى كه هنوز يكسال از جنجال هاى مارمولك او نگذشته، به شدت اميدواركننده است. در اين بين محمد بزرگ نيا هم هست كه فيلمش بى شك اصلى ترين غافلگيرى جشنواره خواهد بود. «جايى براى زندگى» يا فيلم فوق العاده اى شده و يا... . بهتر است اميدوار باشيم كه همين حدس اوليه اتفاق افتاده باشد. فيلمى كه بيش از دو سال رويش كار شده، يك گروه بازيگرى فوق العاده متشكل از عزت الله انتظامى، هديه تهرانى، هانيه توسلى و آتيلا پسيانى دارد و تدوينگرش عباس گنجوى است كه جز يكى دو استثنا، كار بد در كارنامه اش وجود ندارد.
•گام هاى محكم سينماى جريان اصلى
سينماى جريان اصلى يا «مين استريم» يا آن چيزى كه به سينماى بدنه شهرت پيدا كرده، باز به شكل رايج تر از همان نسل دوم مى آيد. البته از فيلمسازان نام برده شده در بالا هم بوده اند كسانى كه در اين جريان فيلم ساخته باشند اما چند نام شاخص هستند كه در اين سال ها آثارشان توانسته با مخاطب ارتباطى كامل برقرار كند. يكى از اين نام ها كه عنوان شد از جريان نخست مى آيد سيروس الوند است كه فارغ از «برگ برنده» اش در جشنواره گذشته و يكى دو تجربه تلخ چون «ساغر» ثابت كرده مخاطبش را كاملاً مى شناسد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

رستگارى جز اينكه براى الوند تجربه متفاوتى است، گويا يكى از برگ هاى برنده سال آينده در گيشه هم خواهد بود اما از نسل دوم فريدون جيرانى و تهمينه ميلانى در اين بخش با قدرت حضور دارند. جيرانى پس از تكميل سه گانه قبلى اش در شمال شهر و يك شوخى كمرنگ با فيلم اول آن سه گانه در «صورتى»، حالا به سراغ سه گانه اى ديگر رفته كه در جنوب شهر مى گذرد و باز هم داستان هايى واقعى را دستمايه كار دارد. «سالاد فصل» هم يكى ديگر از فيلم هايى است كه گروه بازيگرى اش از حالا مى توانند به سيمرغ هاى جشنواره فكر كنند و اگر حاصل كارگردانى صورتى را با داستان هاى ملتهب چند كار اول همراه داشته باشد، مى توان اميدوار بود كه جيرانى بهترين فيلم كارنامه اش را ساخته باشد. تهمينه ميلانى هم مهمترين فيلمساز زن جشنواره امسال است كه «زن زيادى» اش به لحاظ كارگردانى و سختى كار قرار است يك اتفاق ويژه باشد. او چند فيلم پرفروش پياپى در كارنامه دارد و اين يكى فيلم، فارغ از مسئله زنان يك فيلم جاده اى تمام عيار هم هست. يك نام ديگر را هم بايد در اين فهرست گنجاند هرچند ديگر محمدرضا اعلامى امروز آن كارگردان «نقطه ضعف» نيست و به نظر نمى رسد «رازها» هم اتفاق بزرگى در كارنامه او باشد اما به هرحال فيلم از جريان سينماى بدنه مى آيد و مى تواند گروهى را كنجكاو كند. در اين بين كيومرث پوراحمد هم با «گل يخ» در بخش ميهمان پذيرفته شده كه هرچند نمى توان به اين شكل انتخاب ها - با توجه به افتضاح سال قبل و فرستادن بوتيك به اين بخش- چندان اعتماد كرد اما نشان مى دهد پوراحمد وجه گيشه را پررنگ تر از شكل و اجرا در نظر داشته و همين باعث مى شود سازنده «شب يلدا» را هم در اين بخش قرار دهيم.
•در مسير تجربه
هرچند تجربه گرايى را دربست به نسل سومى ها مربوط مى دانند اما همين سياهه امسال نشان مى دهد كه اوضاع شكل ديگرى است. مهمترين فيلم تجربى امسال با بهره گيرى از نابازيگران، «شكوفه هاى سنگى» عزيزالله حميدنژاد فيلمسازى هم دوره با حاتمى كيا و تبريزى است. فيلمى سخت كه به نوعى در تداوم يا پيش داستانى براى «اشك سرما» كار قبلى حميدنژاد است. فيلم روان و خوش ساخت است و اگر تماشاگر جشنواره اى عجله نكند، مى تواند به مجموعه كار با ديدى مثبت نگاه كند. «باغ هاى كندولوس» ايرج كريمى هم چنين وضعى دارد. فيلم هاى كريمى آثارى تجربى اند كه البته از بازيگران مطرح استفاده مى كنند هرچند اين بار گويا كريمى نيم نگاهى هم به گيشه داشته است. رضا ميركريمى هم حالا ديگر جاپايش را در ميان سينماگران مهم محكم كرده است حتى اگر اثر پيشينش يعنى «اينجا چراغى روشن است» يكى از كسالت آورترين فيلم هاى جشنواره بيست و يكم بوده باشد. او امسال «خيلى دور، خيلى نزديك» را در گونه معناگرا دارد. «پشت پرده مه» كه بهترين فيلم جشنواره كودك اصفهان بود اثر نجيبى است كه مى تواند تماشاگر را همراه خودش كند و «ماهى ها عاشق مى شوند» دكتر على رفيعى هم به لحاظ حركت او از يك عرصه متفاوت يعنى تئاتر به سينما بايد يك تجربه تمام عيار باشد. درباره دوسه فيلم هم هيچكس هنوز چيزى نمى داند. «بشارت منجى» نادر طالب زاده بر اساس زندگى حضرت عيسى (ع) كه ميهمان ناخوانده جشنواره بود و كسى خبر نداشت نسخه اى سينمايى از آن تدوين شده، مى تواند نخستين محك جدى طالب زاده به عنوان يك كارشناس سينما نزد مخاطبان جدى اش باشد، «غروب شد بيا» كار اول انسيه شاه حسينى هم كه هيچ عيار سنجشى به دست نمى دهد و «ما همه خوبيم» بيژن ميرباقرى هم وضع مشابهى دارد. هرچند در مورد اين يكى گفته مى شود اصلى ترين و مهمترين كشف جشنواره است و پس از پايان جشنواره، نگاه ها به ميرباقرى شكل ديگرى خواهد بود. سينماى جشنواره اى هم امسال هرچند كمرنگ تر از قبل در بخش اصلى جشنواره حضور دارد اما به هرحال به حضورش ادامه مى دهد. مى گويند متفاوت ترين كار اين گونه در سال جارى «مرثيه برف» جميل رستمى است كه كار متفاوتى شده و به لحاظ فنى حرف هاى زيادى براى گفتن دارد؛ «تنهايى باد» وحيد موسائيان هم نبايد تفاوتى با آثار قبلى او داشته باشد؛ فيلمسازى كه با «خاموشى دريا» نشان داده به چه نوع سينمايى علاقه مند است. «حيات» غلامرضا رمضانى از آن دست فيلم هاى كانونى است كه ده پانزده سالى دير ساخته شده و «باباعزيز» ناصر خمير فيلمساز تونسى الاصل هم كه به نوعى رونويسى از همين سينماى جشنواره اى خودمان است و معلوم هم نيست چرا در بخش مسابقه سينماى ايران حضور دارد.
•بازمانده از رقابت
... و بودند فيلم هايى كه قرار بود به جشنواره امسال برسند و نرسيدند. جز فيلم هاى فرمان آرا و كيميايى، يك فيلم ديگر هم هست كه در صورت آماده شدن بلافاصله به فيلم هاى جشنواره خواهد پيوست. نسخه كامل «گيلانه» اثر بانوى سينماى ايران يعنى رخشان بنى اعتماد كه اصلاح شده و كامل آن چيزى است كه سال قبل در اپيزودى از «روايت سه گانه» به نمايش درآمد. گيلانه مى توانست بر غناى سينماى جنگ در جشنواره امسال بيفزايد كه چنين نشد. چند فيلم ديگر هم در مرحله فيلمبردارى هستند كه حضورشان عليرغم اصرارهاى سازندگان آنها بر شركت در جشنواره تقريباً منتفى است كه از آن جمله است فيلم هاى مهدى صباغ زاده، سامان مقدم، رامبد جوان، رفيع پيتز و مازيار ميرى. چند فيلم هم در كورس رقابت جا مانده اند و با اينكه به نظر مى رسيد در جشنواره حضور دارند اما چنين نشده است. «يك شب» به كارگردانى نيكى كريمى، «تردست» ساخته محمدعلى سجادى و «هشت پا»ى عليرضا داودنژاد از اين جمله آثار هستند.

دنبالک:
http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/17117

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'جشنواره امسال چگونه جشنواره اى است، حضور پررنگ نسل دوم در غياب نسل اولى ها، خسرو نقيبى' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016