خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس فرهنگ و ادب - ادبيات
شاعراني كه شعر و شهرتشان پيش از انقلاب شروع شده بود، آثار بسيار كم و پراكندهاي درباره جنگ داشتهاند و البته شاعران دهه 60 هم تقريبا به جنگ نپرداختهاند.
فرشته ساري با بيان اين مطلب در گفت و گويي با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) عنوان كرد: به نظرم حتا امروز هم زمان مناسبي براي باز كردن اين بحث نيست؛ ولي به طور اجمالي بايد بگويم شايد نبود تحمل نقد نگاه حاكم در آن سالها و فضاي خاص دهه 60، عامل اصلي بوده باشد.
او در ادامه يادآور شد: دومين كتاب من ”قابهاي بيتمثال” در دهه 60 درباره جنگ بود و بيشتر خوانندگان آثارم اين كتاب را بيش از چهار مجموعه شعر ديگرم ميپسندند و از آن ياد ميكنند. در آن كتاب من از وراي مسائل روزمره زندگي، اشعاري درباره جنگ نوشته بودم و درواقع تابلوهايي از جنگ در آن زمان تصوير شده است.
اين شاعر و نويسنده، سپس درباره ارزيابياش از آثار پديدآمده در حوزه شعر دفاع مقدس، گفت: من به طور جسته و گريخته شعرهايي را كه در حوزه شعر پايداري و در حيطه شعر دولتي منتشر شدهاند، خواندهام؛ بنابراين نميتوانم براساس يك كار مثلا پژوهشي نظر بدهم؛ ولي يك فرض را ميتوانم مطرح كنم: اگر شعرهاي شاخصي در اين حوزه منتشر شده بود، من به عنوان يك خواننده شعر، احتمالا با آنها آشنا ميشدم.
وي ادامه داد: برپايه اين فرض به نسبت كميت آثار منتشرشده ميزان كمي پتانسيل ماندگاري دارند و علت آن را چنين ميدانم: همسويي با نگاه حاكم و اصرار بر آن به اين شعرها آسيب رسانده است و نگاه اصيل و غير مستقيم در اين اشعار غايب است. در صورتي كه اگر شاخصترين شعرهاي جهاني را كه درباره جنگ و پايدراي مردم سروده شده است به خاطر بياوريد، درمييابيد كه در همه آن شعرها، نگاه شاعران بسيار جزئينگر، غير مستقيم، غير ايدئولوژيك و اصيل بوده است و از اين راه بسيار مؤثر بودهاند و بر ذهن و جان خواننده نقش بر جاي گذاشتهاند. مثلا شعرهاي محمود درويش درباره فلسطين و پايداري فلسطينيها، شعرهاي غاده سمان درباره جنگ در لبنان و يا شعرهاي ريتسوس و...
ساري در ادامه خاطرنشان كرد: از همه مهمتر، پديده جنگ بايد دروني شاعر ميشد و فعل گذشته را به كار بردم؛ زيرا برخلاف نثر كه گذشت زمان از واقعه جنگ و فاصله گرفتن از آن بستر مناسبتري را براي خلق داستان و رمان فراهم ميآورد، شعر واكنش آني و بلاواسطه را ميطلبد. مثلا امروز انتظار نميرود؛ اگرچه غير ممكن نيست كه شاعري درباره بمباران شهرها، يا حملات شيميايي صدام شعري بنويسد، اما بسيار طبيعي است اگر تا سالها بعد داستانهايي درباره بمبارانها، سنگرها، حملههاي شيميايي دشمن و... نوشته شود.
ساري در پايان گفتوگويش با خبرنگار ايسنا شعري را در اين مضمون خواند:
حلبچه
آنان
به ديار خود زاده شدند
مگر اين
گناهي نبود از بر ايشان
مردگان كهن
در برگ درختان سبز بودند
و نوخاستهترين سبزه
همزاد كودكي يكروزه بود
نسيم سرخوش اما
بيخبر از فرجام شوم خويش بود
كودكي
ناتمام از بازي خود
به خانه خوانده شد
زني در آينه
زندگي را زيبا ديده بود
و برگي معطر
در خوراك انداخته بود
اين همه غفلت
بر فرق حلبچه افشانده بود
شهر
باغستاني تكانده از شكوفه شد
ماه
در كودك - ريزان كوچهها
به جستوجوي آخرين همبازي خود بود
در خانهاي
شير آب بازمانده بود
ننوي كودك بر آب
دسته گلي
كه رها شده بود.
(سروده شده در سال 1367 ، از كتاب «قابهاي بيتمثال»)