اميرحسين رسائل
پس از ۳۰ سال حضور مداوم هنرى در اتريش و پيمودن مدارج عالى موسيقى و نوازندگى، حالا او نخستين ايرانى است كه عنوان پروفسور را در رشته موسيقى از دولت اتريش دريافت كرده است. البته مانند بسيارى ديگر از بزرگان تاريخ كشورمان كه در غبار و هياهوها ناشناخته مى مانند، كمتر كسى نام او را در ايران شنيده است. پروفسور فرشيد گيراخو را كه چند روزى به بهانه نوروز به ايران آمده بود در عصرى بهارى در منزل استاد نجف دريابندرى ملاقات كردم و چون چند روزى بيشتر به پايان اقامتش در ايران نمانده بود براى فردا قرار گفت و گو را گذاشتيم. شايد شايسته تر اين مى بود تا بازگشايى روزنامه صبر مى كردم و يكى از دوستان متخصص در موسيقى با گيراخو به گفت وگو مى نشست و به حتم مباحثه جذاب و دقيق ترى حاصل مى شد، ولى فرصت اندك بود و خود مرتكب اين مصاحبه شدم.
سال ۱۹۷۴ يا ۱۹۷۵ ميلادى در جمعى ۱۰ نفره براى ادامه تحصيل در خارج از كشور برگزيده شد. قرار بود دانشگاه توسط خود دانشجو انتخاب شود و پس از پايان تحصيلات، اين نوازندگان و موسيقيدانان براى استادى شاگردان آينده به كشور بازگردند. فرشيد گيراخو متولد ۱۳۳۱ است، پس از گذراندن هنرستان موسيقى تهران و دوره عالى در ۲۳ سالگى ابتدا عازم آلمان شد و پس از سه ماه اتريش را براى آموختن برگزيد. در هنرستان سازش ويولن بود و در اتريش در رشته سوليست كنسرت در دانشگاه موسيقى وين با ساز آلتو كارش را ادامه داد. آموختن رشته هاى رهبرى اركستر و آهنگسازى را تا كارشناسى ارشد پى گرفت. در ايران انقلاب پيروز مى شود و بورس او چون بسيارى ديگر از دانشجويان بورسيه قطع مى شود و او براى ماندن و آموختن راهى جز يافتن كار نمى يابد. همين روزها است كه جايى در اپراى وين _ اركستر فولكس اپرا- خالى مى شود و ۴۰-۳۰ نفر متقاضى براى كسب آن مقام به رقابت مى پردازند. از سراسر اتريش و اروپا سوليست هاى آلتو مى آيند و در آزمون انتخاب نوازنده شروع به نواختن مى كنند. يك به يك پشت پرده اى ساز مى زنند و داوران در اين سو مى شنوند و در نهايت گيراخو برگزيده مى شود. ۲۴ سال است كه موقعيت خود را به عنوان نوازنده اپراى دولتى وين حفظ كرده و طى اين سال ها در اركسترهاى مختلفى نيز نوازنده مهمان بوده است. فقط ۱۵ سال نوازنده اركستر مجلسى وين بود.فرشيد گيراخو بيشتر عمرش را هر روز ساز به دست گرفته و نواخته است، آنقدر كه چند سال پيش مجبور شد كتفش را كه در اثر مداومت در نوازندگى آسيب ديده بود به تيغ جراحى بسپارد. اما همچنان يكى از بهترين نوازندگان ويولن آلتو جهان است، پروفسور فرشيد گيراخو...
•••
•گذشته از نوازندگى چند سالى است كه در زمينه برنامه ريزى و مديريت اركستر فعاليت مى كنيد...
با همكارى دو موزيسين برجسته از سال ۱۹۹۷ اركستر فيلامورنيا برلين را تاسيس كرده ايم. رهبرى اهل سوئد، يك فلوتيست اول و من كه به غير از نوازندگى مسئوليت سازماندهى و هماهنگى را به عهده دارم.
•يعنى اعضاى ثابت گروه فقط سه نفر هستند...
بله، اصلاً هدف از راه اندازى اركستر فيلارمونيا شكل دهى يك اركستر بين المللى بود كه بهترين نوازندگان از سراسر جهان در اجراى برنامه هاى آن مشاركت داشته باشند. از اين رو است كه ما نوازندگانى از كشورهاى مختلف را در اين اركستر به همراه داريم. نوازندگانى از وين، فيلارمونيك اسلو، اركستر اشتوتگارت، اركستر سالزبورگ، پنج شش كنسرت مستر، چند سلو فلوتيست برجسته جهانى و همكاران ديگرى از كشورهاى ديگر.
•چرا جنبه بين المللى در اسم گروه انعكاس پيدا نكرده؟
ما موسيقى را به سبك آنچه در وين ياد گرفته ايم مى نوازيم و سبك نوازندگى همه ما يكى است. حتى نوازندگانى كه از اركسترهاى ديگر دعوت مى شوند در اتريش تعليم ديده اند. بنابراين همه همان موزيك وينى را مى نوازند.
• معمولاً قطعات كلاسيك اجرا مى كنيد يا از آهنگسازان مدرن هم اجرا داريد؟
اگر درخواست اجراى قطعه مدرنى باشد، ما اجرا مى كنيم. در اين اركستر تعداد نوازندگان از ۳۸ نفر شروع مى شود و تا ۵۰ يا حتى ۶۰ نفر افزايش مى يابد، كه بستگى به قطعه اى دارد كه نواخته مى شود. اما از آنجا كه هرچه اركستر بزرگ تر باشد خرج آن هم بيشتر است اين نوع قطعات بيشتر توسط اركسترهاى دولتى اجرا مى شود.
•جدا از مشكلات سياسى و ادارى موجود در ايران، امكان اجراى چنين برنامه هايى در ايران باتوجه به امكانات سالن، سازهاى موجود و ساير امكانات وجود دارد؟
بله، گروه ما در كشورهايى با امكانات خيلى كمتر از ايران مانند چين برنامه اجرا كرده، آنها حتى نمى دانستند كنترباس چيست. ما در جاهايى برنامه اجرا كرديم كه حتى اتاقى براى پذيرايى از موزيسين ها وجود نداشت. يا حتى در كوالالامپور هم امكانات به اندازه ايران وجود ندارد اما ما در آنجا برنامه اجرا كرديم.
•پس به چه دلايلى، با توجه به ايرانى بودن شما تاكنون در اينجا برنامه اى اجرا نكرده ايد؟
يكى از دلايل مسائلى مالى است و ديگرى ناشناخته بودن اركستر و نوازندگان آن براى ايرانيان است. ايرانى ها بيشتر دوست دارند با خارجى ها كار كنند. آنها كه در صحنه هاى جدى موسيقى فعاليت مى كنند در خارج از كشور احساس مى كنند كه در ايران كسى خواهان آنها نيست. در حالى كه اركستر ما بسيار مورد تشويق قرار گرفته و نوازنده هايى از ۲۵ مليت مختلف در آن حضور دارند كه اكثراً اروپايى هستند. در ميان آنها نوازندگان ژاپن، استراليا، تركيه و حتى ايرانى هم فعاليت مى كنند.
•به جز شما نوازنده ايرانى ديگرى هم در اركستر حضور دارد؟
بله، در يكى از كارهاى اخير كه در موزيك برند اجرا شد آقايى به نام طاها عابديان با ساز آلتو همكارى كرد كه بسيار نوازنده چيره دستى است. آقاى نيما نراقى نيز در يك برنامه با ما همكارى كرد.
•شما دوره ابتدايى آموزش موسيقى را در ايران طى كرديد و سپس در بهترين مدارس موسيقى اروپا ادامه تحصيل داديد. ابتدا ارزيابى خود از تفاوت شيوه هاى آموزش موسيقى در ايران و اروپا را بيان كنيد و نيز درباره شيوه هاى نوين آموزش موسيقى و كاستى هاى كشورمان در اين زمينه توضيح دهيد.
عوامل بسيارى در نوازنده شدن دخيل هستند. نه تنها فرد بايد استعداد موسيقى داشته باشد بلكه بايد محيط هم آمادگى داشته باشد. يعنى نوازندگى بايد به صورت ملموس حس شود. يكى از دلايل كم اطلاعى نوازندگان و مدرسان موسيقى در ايران، برگزار نشدن كنسرت ها است. در كنسرت هاى محدودى هم كه اجرا مى شود سوليست ها از جاهايى دعوت مى شوند كه گران نباشند، در حقيقت نوازنده هستند اما درجه سوم يا چهارم هستند. من در ايران در اركستر سمفونيك مى نواختم و به اندازه كافى هم درآمد داشتم. ولى روزى در دانشگاه به كنسرت كوارتت «آلمابرت» رفتم و به شيوه نوازندگى آنها دقت كردم. متوجه شدم اگر آنها مى توانند اين طور ساز بزنند پس ما هم مى توانيم و بايد از جايى اين شيوه را آموزش ببينيم. بنابراين تصميم گرفتم نزد همان استاد آموزش ببينم.
در آنجا سبك تعليم و تكنيك متفاوت است. اينكه موسيقى چيست و يادگيرى آن از چه طريق حاصل مى شود مهم است. وقتى من به اتريش رفتم ۲۳ سال داشتم. در كلاس من نوجوان ۱۴ ساله ساز مى زد و با چه مهارتى هم ساز مى زد. فكر مى كردم من چگونه به سطح او خواهم رسيد. سطح نوازندگى در ايران پايين است و همه خود را با كسى مقايسه مى كنند كه چندان هم ماهر نيست. چون بهتر از او را نديده اند. بهترين هاى نوازندگى ايران در مدارس اروپا امتحان مى دهند و قبول نمى شوند. محيط آماده نيست، افراد مى خواهند درس بخوانند، ساز ندارند، سيم ندارند، نت ندارند. در يك اتاق چند ساز مى زنند. سرد است، تميز نيست. سالنى براى اركستر نيست. پس بايد فضاى ايمنى باشد تا بتوان كار كرد.
•مدارس موسيقى در آنجا شرط سنى ندارد؟
در آنجا مدرسه موسيقى مانند هنرستان موسيقى ايران وجود دارد كه دروس موسيقى و دروس عمومى در آن تدريس مى شود. بنابراين وقتى كسى از آنجا ديپلم بگيرد و نخواهد به كار موسيقى ادامه دهد، مى تواند در دانشگاه هر رشته ديگرى را ادامه دهد. در همان مدارس شاگردها مى توانند با استادان دانشگاه هم كار كنند. اگر خيلى بااستعداد باشند به دانشگاه مى روند و در غير اين صورت در كنسرواتوار يا مدرسه موسيقى ادامه تحصيل مى دهند و محدوده سنى هم وجود ندارد. اما در حدود ۱۸ يا ۱۹ سالگى استادان براى هر شاگرد تصميم مى گيرند كه مى تواند موزيسين بشود يا خير و در اين صورت او مى تواند ثبت نام كند و به صورت دانشجوى رسمى تحصيل كند.
•معمولاً در كشورهاى توسعه نيافته هنرمندى كه به استخدام دولت در مى آيد روز به روز دچار افت مى شود. شما به عنوان نوازنده يك اركستر دولتى در كشور اتريش فرايند همكارى هنرمند و دولت را چگونه ارزيابى مى كنيد كه در عين حال مخرب هم نباشد؟
معمولاً اپراهاى اتريش دو رئيس دارند، يكى براى تصميم گيرى هنرى و ديگرى براى تصميمات اقتصادى. هيچكدام از اين دو به كار هم دخالت نمى كنند. مدير هنرى اعلام مى كند به كدام هنرمندان احتياج دارد، مدير اقتصادى هزينه را برآورد مى كند و به دولت ارائه مى دهد و دولت ساليانه هزينه را پرداخت مى كند. مسئول اجراى قطعات خود اركستر است و دولت نظارتى بر آن ندارد. هر اپرايى قطعات خاصى را اجرا مى كند.
به عنوان مثال اپراى اشتات قطعات موتسارت به زبان ايتاليايى، واگنر، قطعات رمانتيك و باله اجرا مى كند و اپراى ما قطعات موتسارت به زبان آلمانى، قطعات روسى و اپرت هاى اتريشى را اجرا مى كند.
•قانونى براى تعداد اجراى هر اپرا در طول سال وجود دارد؟
در سال به جز دو ماه در تابستان هر شب اجرا داريم. از سپتامبر تا جولاى ما سالنى مخصوص به خود داريم و هر شب به يك اپرا اختصاص دارد نه اينكه مثلاً يك ماه پشت سر هم اپرايى را اجرا كنيم. هر شب ۶۰ درصد اعضاى اركستر برنامه اجرا مى كنند و ۴۰ درصد در استراحت هستند. يعنى از ۱۵۰ نفر افراد فعال در اين اركستر بسته به نياز هر اپرا، ۵۰ يا مثلاً ۷۰ نفر ساز مى زنند و مابقى تعطيل هستند.
•زمان تمرين و آمادگى براى اجراهاى جديد چگونه است؟
در سال ۹۰ تمرين انجام مى دهيم كه بيشتر از آن بايد اضافه كارى دريافت كنيم. كسانى هستند كه مقدار تمرين ها را محاسبه مى كنند. بعضى اپراهاى آشنا نيازى به تمرين ندارند اما براى اپراهاى جديد بايد تمرين كنيم و براى بقيه گاهى دو تمرين كافى است يا اينكه مثلاً بايد در مواردى ۱۲ بار تمرين كرد.
•بنابر اين برخورد كاملاً حرفه اى است. بر اين اساس موازنه مالى بين اركستر و نوازندگان چگونه است؟
نوازنده وضعيت مطلوبى دارد و مى تواند با حقوقى كه از اركستر مى گيرد زندگى خوبى را اداره كند مانند يك مهندس يا پزشك. اتريش به طور مثال يكصد هزار پزشك و ۱۰ هزار نوازنده دارد كه در اپراها و اركسترها برنامه اجرا مى كنند و از ارزش و جايگاه بالايى برخوردارند. هيچ نيازى نيست كه شغل دومى داشته باشيم. مگر آنكه در همان رشته كارى فعاليت بيشترى داشته باشند. مثلاً چندين بار از من در استوديوهاى ضبط به عنوان مسئول كنترل كيفى درخواست همكارى كرده اند كه درآمد خوبى هم دارد. مسئول كنترل كيفى بر حسن اجراى قطعات نظارت و دخالت مى كند.
• براى افرادى مانند شما نظام ارزشيابى و كيفيت سنجى دائم هم وجود دارد؟
بله، هر نوازنده اركسترى مسئول آن است كه كار خود را به نحو احسن انجام دهد. براى اين منظور بايد روزانه تمرين كرد. در اركستر رهبر همه كاره است. اگر او از كار نوازنده اى راضى نباشد و تشخيص بدهد كارش دچار افت شده، امتحانى برگزار مى شود و براى او جانشينى انتخاب مى شود تا هميشه كاركرد اركستر خوب باشد. در صورت ضعف نوازنده او را زودتر از موعد بازنشسته مى كنند يا در جاى ديگرى از او استفاده مى كنند.
•بازنشستگى طبق قوانين سنى انجام مى شود يا حرفه اى؟
هر دو مهم است. اگر كسى تا ۶۰ سالگى هنوز خوب بنوازد از او استفاده مى شود. اما حتى اگر در سنين پايين تر كيفيت كارش افت كند از دور خارج مى شود. نوازندگى كار دشوارى است و بيمارى هاى ناشى از آن باعث افت كار مى شود.
•قيمت بليت اپراى شما چقدر است؟
قيمت بليت متفاوت است. اگر ايستاده گوش كنند پنج يورو و بهترين جا حدود ۸۰ يورو. هر شب حدود ۷۰ تا ۹۰ درصد از سالن پر مى شود كه حدود ۱۷۰۰ نفر گنجايش دارد.
•جذب مخاطب براى اپرا چگونه صورت مى گيرد؟
نظام هاى مختلفى وجود دارد. در روزنامه و اينترنت آگهى داده مى شود. روزنامه ها هميشه تحليل ارائه مى دهند و بليت را حتى مى توان از يك سال قبل براى روز يا برنامه اى خاص تهيه كرد. به هر حال تمام هزينه ها توسط دولت تامين نمى شود، ۶۰ تا ۷۰ درصد از درآمد فروش بليت اپرا و بقيه توسط دولت تامين مى شود. برنامه ها بايد جذابيت داشته باشند تا مردم آنها را دوست داشته باشند. بعضى از مردم سالانه آبونمان مى شوند. جاى آنها از قبل مشخص است و تعداد مشخصى از اپرا ها را در طول سال مى بينند. حتى چنين آبونمان هايى را به عنوان هديه به هم مى دهند.
•قيمت بليت اركستر فيلارمونيا كه خصوصى است گرانتر هم هست؟
خير، به همان ميزان است اما سالن هاى بزرگترى دارند. سالن كنسرت هاوس ۲۸۰۰ نفر گنجايش دارد. كنسرت هاوس بودجه فرهنگى دولتى دارد و برنامه ريزى مى كنند كه كدام اركستر يا نوازنده را دعوت كنند. تمام هزينه هاى آنها از راه بليت به دست نمى آيد. محاسبه شده براى هر نوازنده در طول شش سالى كه موسيقى كلاسيك تعليم مى بيند ۲۰۰ هزار يورو خرج مى شود. از طرفى تمام افراد تعليم ديده هم مورد درخواست اركستر ها نيستند. سيستم فرهنگى اتريش بسيار قوى است و هزينه زيادى براى آن صرف مى شود و حكومت چشمداشت مالى هم از آن ندارد.
• شما در زمينه آهنگسازى هم فعاليت مى كنيد؟
خير، دوره هايى در آهنگسازى براى پيشرفت در نوازندگى گذراندم زيرا تنها نوازندگى كافى نيست. موزيسين بايد آهنگسازى و رهبرى بداند. در دوره اى هم اركسترى داشتم كه آن را رهبرى مى كردم. سه سال پيش هم با نوازنده هاى ساز هاى بادى اركستر به ايران آمديم. صحبت هايى شد كه اركستر مجلسى شامل نوازندگان ايرانى و خارجى تشكيل دهيم كه مورد قبول واقع شد اما از طرف ايران پيگيرى نشد.
حتى دولت اتريش حاضر بود براى اين مورد بودجه تخصيص بدهد. نوازندگان نخبه ايرانى دستچين شوند و نوازندگانى هم از اتريش انتخاب شوند، سوليست خوب ايرانى، رهبرى ايرانى يا قطعه ايرانى اجرا شود. موضوع فقط اجراى يك كنسرت نبود بلكه تعداد مشخصى كنسرت در تاريخ هاى مشخص در هر سال برگزار شود، به اين ترتيب نوازندگان از هم ياد مى گيرند و خود را با سيستم يكديگر وفق مى دهند.
اينجا يكى از مشكلات عدم حضور نوازندگان به دلايل مختلف از جمله مسائل مالى است اما اگر نوازندگان ايرانى مى ديدند كه موزيسين اتريشى با جديت سر تمرين حاضر مى شود، به موقع مى آيد و به موقع مى رود، تاثير زيادى بر عملكرد آنها داشت. كوك درست و صحيح از مسائل ديگرى است كه بايد نوازندگان ايرانى ياد بگيرند. مسئله ديگر برگزارى كارگاهى براى استفاده شاگردان از نوازندگان خارجى بود. چرا كه موقعيت رفتن و ديدن ساز زدن خارجى ها زياد وجود ندارد. بنابراين نوازندگان فكر مى كنند همان را كه مى نوازند درست و بهترين است.
•دعوت از اركسترى مانند فيلارمونيا به ايران چقدر هزينه دربرخواهد داشت؟
معمولاً ۳۰ هزار يورو هزينه نوازندگان است. علاوه بر آن ۲۰ هزار يورو براى هواپيما و ۱۰ هزار يورو نيز براى مخارج هتل لازم است. براى هر كنسرتى ۲ يا ۳ روز تمرين لازم است و دو شب هم اجرا خواهيم كرد. متاسفانه اينجا سيستمى وجود ندارد. مى گويند شما ۱۵-۱۰ روز بياييد و اجرا كنيد كه لزومى ندارد. اگر يك اركستر ۳۸ نفره بيايد كه بتواند قطعات بتهوون و موتسارت را بنوازد و هر نوازنده روزانه ۱۰۰ دلار دستمزد بگيرد مى توان ۹۰ درصد خرج را از فروش بليت جبران كرد.
•حقوق ضبط اجراها به سالن اجراكننده تعلق دارد يا اركستر شما؟
ضبط برنامه در هر كجاى دنيا متعلق به خود اركستر است مگر آنكه توافق جداگانه اى براى آن شده باشد. در ايران هم اين صحبت ها شد كه قيمت پيشنهادى من مورد توافق واقع نشد.
• برنامه هاى اپراى وين هر شب ضبط مى شود؟
فقط به عنوان آرشيو خود اپرا ضبط مى شود نه براى پخش.
•آيا خود شما به عنوان نوازنده مهمان براى ضبط آثار آهنگسازان شركت كرده ايد؟
بله، اركسترهايى بوده اند كه فقط يك نفر به عنوان مسئول هنرى مى خواستند يا اينكه به صورت نوازنده شركت كرده ام كه قوانين مالى آن متفاوت است.
• راهكارى براى ارتقاى سطح نوازندگى در ايران به نظرتان مى رسد؟
نوازنده ها معمولاً وقت آزاد ندارند، پس بايد از مدت ها قبل بدانند چه موقع لازم است سفر كنند. پيشنهاد از طرف من و حتى كشور اتريش زياد است اما در ايران كسى پيگير اين مقوله نيست. مى توان در ترومپت، فلوت، آبوا و ساير سازها استادان ماهرى به ايران دعوت كرد. حتى شاگردان و استادان مى توانند در پايان دوره با هم كنسرت اجرا كنند يا در يك دوره ۱۰ روزه شاگردانى را براى اجراى كنسرت آماده كرد. ايده هاى بسيارى وجود دارد اما اينكه دولت ايران بودجه اى براى اين مورد اختصاص دهد مقوله ديگرى است.
•شما با فعالان نوازندگى داخل كشور در ارتباط هستيد؟
خير، با نوازندگان قديمى تماس دارم اما آهنگسازان بيشتر در اروپا هستند.
•جايگاه ايرانى ها در جامعه موسيقى اروپاى امروز چگونه است؟
ايران هنوز آن قدر پيشرفت نكرده است كه بتواند سوليست تربيت كند. از قدرت يا پشتيبانى لازم برخوردار نيستيم. هر نوازنده يا هنرمند نيازمند حمايت كشورش است. نوازندگان ايرانى سابقه اى در اين رشته ندارند. پس بايد حمايت و شناسانده شوند.