«انتشارات قلم» كتابى با عنوان «روش ها و آراى قرآنى طالقانى» به قلم «على خوشگوارى» در ۲۰۸ صفحه روانه بازار كرده است كه در حوزه قرآن پژوهى قرار مى گيرد.
دغدغه هاى متن پژوهى: متن پژوهى يكى از دغدغه هايى است كه نويسنده اين كتاب را برآن داشته تا به نگارش كتاب اقدام ورزد، توجه به سن نويسنده (متولد ۱۳۳۸) و حال و هواى دهه پنجاه، پژوهش در برداشت هاى قرآنى طالقانى را قابل درك مى نمايد، چرا كه نسل دومى ها از روشنفكران مذهبى تغذيه مى كردند كه به قرآن و متن رويكرد و گرايش داشتند و با وجود غلبه فضاى فرهنگ ماركسيستى باز بسيارى به قرآن رسيدند حتى برخى آنان كه ماركسيست شده اند قرآن را هم خوانده يا تا نيمه خوانده بودند. نسل سوم اما فاصله و گريزى چشم گير از متن دارد و انگيزه اى براى كاوش و يا رويكرد به قرآن در خود نمى يابد برخى از ميان اين نسل اگر آرامش دينى بخواهند متن هاى كهن تر از قرآن يعنى اوستا، اوپانيشادها و تعاليم بودا را مى جويند تا به دغدغه هاى فردى و شخصى پاسخ دهند اما به قرآن به عنوان يك متن رجوع مستمر ندارند.
آغاز تفاوت بنيادين در تلقى از دين ميان نسل دوم و سوم همين جاست كه برملا مى شود. اين تفاوت به آنجا مى انجامد كه نسل سومى را نسبى انگار، تكثرگرا و طرفدار دين شخصى مى كند و نسل دومى ها را انگيزه گرا، مطلق انديش و جوياى دين اجتماعى و دنيايى مى كند. فاصله و گريز نسل سومى ها از قرآن خود بحثى مستقل و درخور توجه است كه نخستين تأثير آن گسست شديد هويتى را رقم مى زند.
بد بينى هاى نسل سوم از بدفهمى ها و كج فهمى هايى ناشى مى شود كه نگاه سياست ورز در جامعه حاكم نموده است. از سوى ديگر كم كارى انديشه ورزان متن پژوه بستر اين بدبينى را آماده تر ساخته. آنان كه خلاقانه در اين عرصه گام ننهادند و توليد نكردند بايد تلخى گريز نسل سوم از متن را پذيرا باشند و براى متن پس زده كه البته جايگزين هم ندارد چاره اى بيانديشند.
نسل سومى ها حاضرند هزينه بى هويتى و سر در گمى در هويت را بپذيرند اما به ايدئولوژى ها و انگيزش هاى پيش از خود نيز پشت نمايند، بى معيارى، بى ملاكى، و بى افقى را تقبل نمايند تا شايد راهى نو بكاوند. بى گمان در چالش قابل اعتنا و مقدس آنان در پى هويت جويى و هويت خواهى و از پس نشستن تمامى غبار ها و فضاى مه آلود متون ملى و دينى و از جمله متن قرآنى باز هم مى تواند به يكى از منابع شناخت مبدل شود. به نظر مى رسد كه يكى از دغدغه هاى مؤلف كتاب، گوشزد كردن اهميت قرآن براى نسل نو است.
متن در تلقى طالقانى: در گام نخست نويسنده كتاب به اين نكته صحه مى گذارد كه متن قرآنى براى طالقانى هرگز شىء مقدس و متبركى نبوده بلكه منبع شناخت و كتاب راهنما بوده است تا به الزامات عصر و هدايت بشر بپردازد. از قرآن به عنوان منبع فياض ياد مى كند كه البته امر تقوا در آن بايد لحاظ شود. از اين رو به نظر نويسنده كتاب، پژوهش هاى قرآنى طالقانى صرفاً تئوريك و آكادميك نيست و با نياز هاى زمانه و چالش هاى دين با آن پيوند يافته است زبان علمى، اجتماعى، عرفانى و نمادين «پرتوى از قرآن» مورد توجه نويسنده كتاب قرار گرفته كه گويى بازتابى از كنش هاى علمى، اجتماعى در دهه هاى ۴۰ و ۵۰ را مى توان در آن سراغ گرفت. همچنين نويسنده تأكيد مى ورزد كه دوران تكوين و نگارش پرتوى از قرآن با تحولات سياسى، اجتماعى و فرهنگى روزگار خود قرين بوده است. طالقانى متن قرآنى را به متن جامعه مى آورد تا روح و فكر نسل زمان خود را از انرژى و پتانسيل دينى سيراب سازد و به وى هويت دهد طالقانى اين كار را با ايمان و يقين تمام به انجام رسانده و از آن نتيجه گرفته است.
روش هاى قرآن پژوهى طالقانى: دغدغه ديگر نويسنده كتاب بررسى روش ها و متد هاى قرآن پژوهى طالقانى بوده است ؛ به نظر مى رسد رويكرد به قرآن بر اساس متد و روش يكى از گام هايى است كه به قرآن پژوهان امكان استفاده بهتر از اين متن را مى دهد و از همين روى علاوه بر بينش ها و نگرش ها، تامل در روش ها و متد هاى يك قرآن پژوه، كاوش و پژوهش قرآنى را هدفمند تر مى نمايد و همچنين كار به شكل منظم ترى ادامه پيدا مى كند، چه بنا بر يك نظريه متد بيش از تفكر در تحول غرب و اروپا نقش بازى كرده و اروپا با تغيير روش قياسى و بينش ارسطويى به متد استقرايى و بيكنى گامى بزرگ در جهت رشد و پيشرفت به جلو برداشته است. پس روش و متد در متن پژوهى بيش از خود متن اهميت دارد.
نويسنده اما براى آنكه روش كار هاى قرآنى طالقانى را بررسى نمايد به نقد هاى طالقانى بر ساير تفاسير پرداخته و نقد طالقانى را به چهار دسته تقسيم كرده است: نقد تفاسير سنتى، نقد تفاسير تخصصى، رجوع سلسله وار به دو يا سه تفسير مادر و تفاسير علمى سخن گفته است.
طالقانى با نوشتن يك تفسير براى همه زمان ها و عصر ها مخالف است و به اعتقاد وى در هر دوره بايد برداشتى مناسب با آن دوره از متن ارائه داد. مخالفت ديگر طالقانى با رواج يك تفسير تخصصى اعم از فلسفى، ادبى و يا عرفانى از قرآن است. طالقانى از رجوع مكرر به يك يا دو تفسير مادر منع مى كند. او همچنين با نقد مفصلى بر تفسير علمى «سر سيد احمد خان» بر مرز ميان خود و علوم تجربى پاى مى فشارد.
نويسنده ۱۵ روش كار قرآنى را بر مى شمارد كه طالقانى آنان را در قرآن پژوهى به كار بسته است: ۱- تطبيق به جاى تفسير
۲- تطبيق و برداشت حقى براى همه ۳ ـ رهايى از حجاب ها ۴- ضرورت وجود تقوا در امر تطبيق و برداشت ۵- تكاملى ديدن امر تطبيق و برداشت ۶- پذيرش تفاسير پيشين در پرتو قرآن ۷- پالايش فكرى فرهنگى ۸ـ برخورد فعال و ديالكتيكى ۹- كاربرد علوم در روش تحقيق قرآن ۱۰- زمينه سازى براى تفكر
۱۱- به روز كردن مفاهيم ۱۲- توجه به زمينه تاريخى آيات ۱۳- انسان عامل اصلى همه حركت ها ۱۴- قانون مند دانستن هستى، تاريخ و جامعه ۱۵- روش استدلالى - عرفانى.
اين روش ها ضمن نقد تفاسير گذشته بر حق همگان در برداشت از قرآن صحه مى گذارد و متن گشوده را به عقل و فهم تمامى انسان ها باز مى سپارد اما در اين مسير از حجاب ها و پيرايه هاى علوم بر قرآن پرده بر مى دارد و براى بازگشت به قرآن ضرورت پالايش فكرى و فرهنگى را لازم مى بيند. نقد روش كار هاى سنتى و متعلق به گذشته روح قرآن را از چنگال قدرت هاى فكرى و فلسفى و.... كه بر آن مستولى شده اند آزاد مى سازد و زمينه را براى بازگشت به سرچشمه آماده مى كند. اين كار اما بايد با متدهايى نوين صورت پذيرد عقل مدرنيته و دست آورد هاى آن مى تواند در اين زمينه يارى رساند اما نه با پذيرش مطلق منطق مدرنيته. بلكه با چالش و گفت وگوى علوم و متون با يكديگر. تاريخ و زمان نزول آيات نيز يك منبع شناخت است كه نگاه منظم و قانونمند طالقانى به هستى، تاريخ و جامعه را رو به پيشرفت مى بيند.
در كتاب حاضر از روش هاى ديگرى در كار طالقانى نام برده مى شود كه ساز و كارهاى پويايى قرآن در روش طالقانى دانسته شده است: ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه، تاويل و تمثيل چهار سازكارى اند كه متن قرآنى را از توانايى گفت وگو و حضور در تمامى عصر ها و نسل ها برخوردار مى كنند.
به نظر نويسنده، بحث «ناسخ و منسوخ» ميان علماى اسلامى محل گفت وگوى فراوان دارد برخى نسخ آيه اى با آيه ديگر را در قرآن مى پذيرند و برخى ديگر نسخ را در چهار چوب آيات امكان پذير نمى دانند و آن را به شرايط ديگر موكول مى كنند برخى از علما حتى از نسخ آيات قرآن به وسيله سنت سخن به ميان آورده اند. «محمد كريمى زنجانى اصل» در باب نسخ چنين مى گويد: «مى دانيم كه مباحث مطرح درباره مسأله «نسخ قرآن» سرانجام به اين نتيجه رسيده كه اصل وقوع نسخ در قرآن محرز است و برخى از احكام قرآن توسط آيات بعدى آن نسخ شده است. چنان كه، در آيه ۱۵ سوره نساء، مجازات زنا درباره زنان، حبس در منزل تا روز مرگ اعلام مى شود، اما بعد ها آيه سوم سوره نور آن را به تازيانه تبديل مى كند. بدين ترتيب، نسخ قرآن به واسطه خود قرآن ممكن دانسته شده است. اما در باب نسخ آن به واسطه سنت رسول اكرم(ص) اختلاف فراوانى وجود دارد. در واقع، اماميه نظريه نسخ قرآن به واسطه سنت، و بويژه نسخ آن با استناد به اخبار آحاد ضمنى را نمى پذيرد. در ميان اهل سنت نيز فرقه شافعى و پيروان احمد بن حنبل در صف مخالفان قرار دارند ؛اما نظر بيشتر اهل سنت، بر امكان نسخ قرآن با سنت است». (۱)
طالقانى اما نسخ حكم و بقاء تلاوت را به معنى از ميان برداشتن آيه و الغاى آن نمى داند بلكه با توجه به زمان و شرايط ممكن است هر دو حكم ضرورت پيدا كند لذا درهاى استنباط و اجتهاد را به روى اهل نظر باز مى كند ( پرتوى از قرآن، ج ،۱ ص ۲۶۳ ) تا با كمك دو مقوله اجتهاد و تكامل از احكام در جايگاه و زمان خويش استفاده نمايد.
همچنان كه «حامد ابوزيد» مهمترين كاركرد نسخ را در روش گام به گام و تدريجى بودن تشريع در قرآن - بنابر سياست گام به گام در امور اصلاحى و تغييرات اجتماعى - مى داند. (۲)
ادامه دارد
توضيحات:
۱) مرنيسى فاطمه، زنان پرده نشين و نخبگان جوشن پوش، ترجمه مليحه مغازه اى، نشر نى، تهران: ،۱۳۸۰ مقدمه از محمد كريمى زنجانى اصل، ص ۳۹.
۲) حامد ابوزيد نصر، معناى متن، ترجمه محمد كريمى نيا، نشر نى، تهران ،۱۳۸۰ ص ۲۱۴.