سایت خبری تحلیلی انتخاب: پرویز پرستویی بازیگر فیلم سینمایی «بید مجنون» که جایزه بهترین بازیگر جشنواره فجر سال گذشته را از آن خود کرد، در گفتگو با خبرنگار سرویس ادب و هنر سایت «انتخاب» ضمن ابراز خوشحالی از حضور در کنار مجید مجیدی به عنوان بازیگر، در مورد «بید مجنون» گفت: شاید اگر امروز خداوند چشمان مرا بگیرد بتوانم به زندگی عادی خود ادامه دهم.
------------------------
سایت خبری تحلیلی انتخاب: پرویز پرستویی بازیگر فیلم سینمایی «بید مجنون» که جایزه بهترین بازیگر جشنواره فجر سال گذشته را از آن خود کرد، در گفتگو با خبرنگار سرویس ادب و هنر سایت «انتخاب» ضمن ابراز خوشحالی از حضور در کنار مجید مجیدی به عنوان بازیگر، در مورد «بید مجنون» گفت: شاید اگر امروز خداوند چشمان مرا بگیرد بتوانم به زندگی عادی خود ادامه دهم.
بازیگر «بید مجنون» ادامه داد: بنده برای آشنایی بیشتر با نقش نزدیک به دو ماه در کنار نابینایان بودم و با آنان زندگی کردم. در حال حاضر نیز به طور کامل با نوشتن و خواندن بریل که متعلق به نابینایان است آشنایی دارم.
پرویز پرستویی در ادامه سخنان خود گفت: من در قسمتی از داستان که هنوز نابینا بودم توانسته بودم آنقدر به نقش نزدیک شوم که در برخی صحنه ها جایی را نمی دیدم و مانند یک نابینا شده بودم.
وی «بید مجنون» را یکی از بهترین تجربه های خود دانست و گفت: بسیار خوشحالم از اینکه توانستم در فیلمی در کنار آقای مجیدی حضور پیدا کنم و به آن افتخار می کنم.
به گزارش «انتخاب»، مجیدی مجیدی نیز در مورد بازی برجسته پرویز پرستویی به ایسنا گفته بود : کار کردن با پرستوبی برایم دستاورد بزرگی بود . يك بازيگر آماتور نميتوانست اين نقش را بازي كند، اما به لحاظ چهره و فيزيك خيلي به پرستويي مطمئن نبودم .
وی با ستايش از وجه معرفتي پرستويي تصريح كرد: پرستويي 3 ماه با ما بود و با علم به اينكه ميبايست تجربه كند، قبول كرد كه تجربه كند و به قدري در اين سه ماه جديت داشت كه در ناخودآگاه خودم شك كردم كه شايد با مدير توليد قرار و مداري دارد!
مجيدي گفت: در طول فيلم پرويز پرستويي خواندن و نوشتن بريل را چيزي كه اصلا براي فيلم لازم نبود ياد گرفت، او همهي اين مراحل را طي كرد حتي با روشندلان و اساتيد دانشگاه زندگي كرد و توانست جوهره اصلي نابينايي را تجربه كند.
مجيدي با بيان اينكه خيلي نگران پرستويي بودم اضافه كرد: روز اولي كه پرستويي جلوي دوربين آمد همان طراوتي را داشت كه در آخرين پلانها از او گرفتيم، به عنوان مثال در سكانس پايان فيلم كه او با پاي برهنه كنار فنسها ميدويد به او گفتم خواهش ميكنم وقتي نماي صورت شما را دارم كفش بپوش اما او قبول نميكرد و با پاي زخمي و پانسمان كرده دوباره جلوي دوربين ميآمد.