بهار برهانى
از قيمت روى جلد كه نوشته ۱۵۰ريال مى شود حدس زد كه بايد بيش از ده سال به عقب برگشت، مثلاً ۱۳۶۸. كنار ساير نشرياتى كه آن سال در دكه هاى روزنامه فروشى چيده شده بود، مجله ۱۶ صفحه اى شوخى با اينشتين در قطع وزيرى پر از كاريكاتور هاى اينشتين به چاپ رسيد كه اين شوخى تا امروز با عنوان طنز چهاربعدى جايگاه خود را حفظ كرده است. به نقل از خود مجله روز اول با اين دليل شروع شده بود كه:
پس از گذشت سه ربع قرن از زمانى كه «آلبرت اينشتين» با شهامت و جسارت خاصى فرضيه نسبيت و فرمول معروف mc2=E را منتشر ساخت و اين جرات را يافت كه با زمان شوخى كند! و آن را به منزله بعد چهارم توصيف كند ما هم براى اولين و شايد آخرين بار! در اين گوشه از جهان شبه شهامت! به خرج داده و اين جرات را به خود مى دهيم كه با اينشتين و فرضيه نسبيت او شوخى كنيم وبا اعلام فرمول mc2=E بعد چهارم را به ساير ابعاد طنز و كاريكاتور بيفزاييم! قصد ما از اين كار انقلاب و نوآورى در فكاهيات و ارائه طنزى سطح بالا و شايد هم پايين! (به قول اينشتين بستگى به ناظر دارد!) به خوانندگان دانش پژوه و هنردوست است تا ضمن ايجاد خنده و نشاط مرورى هم بر رئوس فرضيه نسبيت كرده باشيم و پرواضح است كه در نيل به اين هدف جديد پيه تمام ضرر و زيان هاى احتمالى را به تن ماليده ايم!
چهار سال ديگر طنز چهار بعدى مى تواند بيست سالگى خودش را جشن بگيرد چرا كه شوخى با اينشتين همچنان موضوع مورد علاقه مولف و خالقش «جواد عليزاده» است. از آنجا كه هر صنف و هنرى نشريات مخصوص خودش را دارد و علاقه مندانش مطالب دلخواه خود را در آن پيگيرى مى كنند، براى اهل شوخى و خنده هم مجله طنز و كاريكاتور به قول خودشان جزء سبد خانواده است. از طرفى سراغ هر صنفى از اهالى هنر كه مى روى از كم توجهى و محدوديت حرفه خود دل پرشكايتى دارند اما شايد كاريكاتوريست ها اين ميان درددل هاى بيشترى داشته باشند چون نشرياتى كه صرفاً به اين مقوله بپردازند شايد از شمار انگشتان يك دست هم فراتر نرود و برعكس سايرگرايش ها كه جسته و گريخته صفحاتى به نام خودشان در روزنامه ها دارند كاريكاتور از اين موهبت بى بهره بوده هر چند كه در چند ساله اخير بعضى روزنامه ها براى بعضى از تحليل هاى خود در صفحات خبرى جايى براى آن در نظر مى گرفتند اما اين حداقل براى درك و شناخت صحيح اين هنر كافى نيست.
اما اينكه چه شد كه ما به طور ويژه به اين مقوله پرداختيم خودش نوعى طنز است. ماجرا از اين قرار بود كه چند وقت پيش در همين صفحه مطلبى به چاپ رسيد پيرامون اينكه هر هنرمند و نقاش و گرافيستى طى فعاليت هنرى خودش بالاخره به نوعى وسوسه پرداختن به نقاشى معروف موناليزا يا همان لبخند ژوكوند را داشته است. تصويرى هم كه براى اثبات اين مدعا كنار اين مطلب چاپ شده بود كاريكاتورى بود با بدن موناليزا و سر و چهره خندان اينشتين كه كنارش نوشته شده بود نمونه اى از آثار خارجى و... كه اين موضوع سبب رنجش صاحب اثر يعنى جواد عليزاده و سبب خير اين آشنايى و گپ دوستانه شد.
جواد عليزاده متولد ۱۳۳۱ در اردبيل است. وى فارغ التحصيل رشته زبان انگليسى است و از سال ۱۳۵۰ با مجله كاريكاتور شروع به كشيدن كاريكاتور كرده و از سال ۱۳۶۹ تاكنون مديريت انتشارات مجله طنز و كاريكاتور را به عهده دارد. عليزاده در سبك هاى مختلف كاريكاتور روزنامه اى، سياسى، اجتماعى، فلسفى، ورزشى، سينمايى و... كار كرده است و از سال ۱۳۶۴ به بعد سبك ابداعى طنز چهار بعدى را تجربه كرده است و آثارش از طريق همكارى با سنديكاى بين المللى كاريكاتوريست ها در بيش از صد نشريه در سراسر دنيا به چاپ رسيده است. وى مدتى هم به عنوان دبير هنرى بخش كاريكاتور ايران با مجله تخصصى «ويتى ورلد» همكارى كرده است.
عليزاده توانسته جايزه اول كاريكاتور چهره در نمايشگاه انگلت فرانسه را در سال ۱۹۹۰ و جايزه نخل نقره اى نمايشگاه بورديگرا ايتاليا را در سال ۱۹۹۶ به دست آورد. همچنين عضو هيات داوران نمايشگاه هاى اسكوپيه در سال ،۱۹۸۶ انگلت در سال ۱۹۹۲ و دوسالانه هاى بين المللى تهران در دوره هاى اول، دوم و سوم بوده است.
او صحبت هايش را اينگونه آغاز كرد كه: من دور از شأن يك هنرمند مى دانم كه بخواهم راجع به كار خودم توضيح دهم اما خود اين اتفاق براى من به صورت يك طنز درآمده چرا كه براى دومين يا سومين بار است كه تكرار شده است. خودم به شوخى به دوستانم مى گفتم يعنى آنقدر كلاس كار هاى من بالا است كه با كار هاى خارجى اشتباه گرفته مى شود؟ شايد اگر مطمئن بودند كه كار يك ايرانى است اصلاً آن را چاپ نمى كردند. هر چند كه تقصير را بر سر اينترنت مى اندازند اما در اينترنت هم منبع و ماخذ همه چيز مشخص است اين اتفاق ها باعث مى شود كه فكر كنيم عده اى از كسانى كه در نشريات نقد هنرى مى نويسند كارشان را خيلى راحت كرده اند. يعنى تصاوير را از اينترنت برمى دارند و از آنجا كه قانون كپى رايت هم در ايران رعايت نمى شود، بدون در نظر گرفتن بعد اخلاقى خيلى راحت صفحاتشان را تزئين مى كنند. از طرف ديگر نشان مى دهد شناخت و دانش هنرى دوستان مخصوصاً در زمينه كاريكاتور در روزنامه ها كم است. خيلى ها كاريكاتور را در حد همان كاريكاتورهايى كه برحسب اخبار روز كشيده مى شود، مى شناسند. عليزاده راجع به اينكه چرا بين تمام دانشمندان اينشتين و فرضيه نسبيت او را انتخاب كرده، گفت: حدود ۱۶-۱۵ سال پيش من يك سنت شكنى كردم. يعنى به جاى خبرهاى كليشه اى كه هميشه در روزنامه ها مى بينيم با پيچيده ترين مسئله يعنى نسبيت شوخى كردم. چون به نظرم خيلى جالب و سوررئاليستى بود. مثلاً نور خم مى شود، نور وزن دارد، فضا خميده است، شكست نور و... گذشته از اين شخصيت خود اينشتين هم برايم جالب بود، به خصوص آن عكس معروفش كه جلوى دوربين عكاسى زبانش را درآورده، مثل يك دهن كجى به دنيا و مسائل فيزيكى آن است. من يك جايگزينى كردم يعنى آن لبخند خيلى رمانتيك موناليزا را برداشتم يك لبخند با جنون دانشمندانه جايگزين آن كردم كه تابع هيچ قانونى نيست و بعد در فرمول معروف mc2=E، E را به جاى اينشتين M را موناليزا و... در نظر گرفتم و عنوانش را آناليز موناليزا گذاشتم كه به نظر خودم مطلب نو و جديدى بود ولى متاسفانه در ايران براى كارهاى نو به خصوص در حيطه كاريكاتور ارزشى قائل نمى شوند. امسال سال جهانى فيزيك و اينشتين بود و شايد يكى از دلايلى كه كاريكاتورهاى عليزاده به سايت هاى مختلف راه پيدا كرد همين موضوع بود. عليزاده درباره حضورش در جمع مباحث فيزيكى مى گويد: اصولاً سررشته اى از فيزيك و مباحث مربوط به آن ندارم و تصادفاً با زبان طنز وارد جمع فيزيكدان ها شدم. يعنى در جايى كه همه شخصيت هاى علمى حضور دارند و پيرامون مسائل فيزيكى صحبت مى كنند. از ايران تنها لينك سايت من گذاشته شده و راجع به آن نقد و صحبت شده است. اين موضوع را خبرگزارى ايسنا مطرح كرد ولى باعث تاسف است كه وزارت علوم، نشريات طنز و... هيچ كدام توجهى به آن نكردند و تازه كار من را به اسم كشورى ديگر مطرح مى كنند.
عليزاده در توضيح طنز چهار بعدى و ارتباط آن با فرضيه اينشتين گفت: در زندگى روزمره ما با سه بعد طول، عرض و ارتفاع سر و كار داريم اما اينشتين بعد چهارم به نام زمان را هم به آن اضافه كرده كه در زندگى روزمره هم جارى است ولى با مقياس هاى فعلى نمى توان آن را درك كرد. من فكر مى كنم زمان گذشته فاقد از جنبه علمى از نظر نوستالژيك هم اهميت دارد. آدم ها هميشه حسرت گذشته و بازگشت به آن را دارند و اينها همه در آزمايش هاى اينشتين امكان پذير است. يعنى اگر بتوانيم با سرعت نور حركت كنيم زمان متوقف مى شود... چون در همه اين مسائل وجه زمان غلبه مى كرد من اسم آن را طنز چهاربعدى گذاشتم و به عنوان يك ستون و ويژگى در نشريه ما حفظ شد و بعد هم با سايت هاى فيزيكى و سال جهانى فيزيك و اينشتين راه پيدا كرد.
شايد درگير شدن بيش از حد هنر كاريكاتور با روزنامه و كار ژورناليستى و از طرف ديگر جو بيش از حد سياسى نشريات و جامعه دست به دست هم عاملى شده كه كاريكاتور ايران حال و هوايى متفاوت از كارهاى هنرمندان ساير كشورها داشته باشد. عليزاده كه چند بار در مسابقات بين المللى حضور داشته در اين باره معتقد است: امروز در جهان كاريكاتور به دو بخش تقسيم شده؛ كاريكاتور مطبوعاتى و نمايشگاهى. كاريكاتور ايران در بخش نمايشگاهى جايگاه خوبى دارد يعنى زمانى كه موضوعى اعلام مى شود و همه آثارشان را مى فرستند و در يك جاى مشخصى به نمايش گذاشته مى شود، كاريكاتورهاى ايرانى حرفى براى گفتن دارند اما ايران در زمينه كاريكاتور مطبوعاتى در حال پسرفت است. من معتقدم جاى كاريكاتور روى ديوار نيست. كاريكاتور يك هنر كاملاً مطبوعاتى است و كاريكاتور و ژورناليسم لازم و ملزوم يكديگر هستند.
عليزاده در پاسخ به اينكه خانه كاريكاتور به عنوان تنها تشكل هنرمند كاريكاتوريست چه كارهايى براى اين هنرمندان انجام مى دهد گفت: ما اصلاً در ايران انجمن كاريكاتور نداريم كه از لحاظ مسائل صنفى و حقوقى پيگير كار بچه ها باشد. خانه كاريكاتور هم وابسته به سازمان فرهنگى هنرى شهردارى است و در زمينه كاريكاتور نمايشگاهى و تدريس فعاليت هاى خوبى دارد. حتى شنيده ام قرار است دوسالانه كاريكاتور برگزار كنند. همه اين كارها خوب است. اما در همه جاى دنيا كاريكاتوريست ها ابتدا در مطبوعات شروع به كار مى كنند بعد در رقابت هاى نمايشگاهى شركت مى كنند اما در ايران برعكس است.
كاريكاتوريست ها به دليل عدم حمايت ديگر ريسك نمى كنند و ترجيح مى دهند در مطبوعات كار نكنند. اين جريان تا حدى آنها را منفعل هم مى كند يعنى در يك نمايشگاه كار مى كنند بعد مى روند تا دو سال بعد. كاريكاتوريست هم به مثابه يك روزنامه نگار است ولى به جاى نوشتن با تصوير سروكار دارد. پس بايد در زمينه مسائل روز جهانى چه داخلى چه خارجى قرار بگيرد و سوژه را به صورت انتقادى كار كند. اما اينكه چطور انتقاد كنند كه به مشكل برخورد نكنند به مرور و با تجربه به دست مى آيد كه محدود كردن فعاليت در نمايشگاه ها مانع اين پيشرفت است.
مدتى بود كه مى خواستيم از كاريكاتور و كاريكاتوريست ها بنويسيم تا اينكه خودمان به دست خودمان اين كاريكاتور جواد عليزاده را كنار مطلبى درباره طرح ها و پوسترهايى كه با تصوير موناليزا مى سازند، چاپ كرديم. كنارش هم نوشتيم كارى از يك طراح خارجى. با همين جمله بود كه عليزاده به ما زنگ زد و شكوه اش را به قرار مصاحبه تبديل كرديم.
آلبرت اينشتين فيزيكدان معروف يكى از دانشمندانى است كه به واسطه نوع چهره اش مورد استقبال بسيارى از كاريكاتوريست هاى جهان قرار مى گيرد. جواد عليزاده نيز با بهره گيرى از همين ويژگى نه تنها از چهره اينشتين بلكه از فرمول معروف وى E=mc2 نيز بهره برده است.