سه شنبه 15 آذر 1384

کنسرت بزرگ موسیقی "موتسارت، اما نه تنها او..." به همت یک بانوی ایرانی، به مناسبت شصتمین سالگرد تاسیس یونسکو، چکامه بزرگمهر

چکامه بزرگمهر ـ پاریس. چهارشنبه 16نوامبر 2005 ، جشن شصتمین سالگرد تاسیس یونسکو در تالار اصلی و بزرگ یونسکو در پاریس برگزار شد. در این مراسم به دعوت کوشیرو ماتسورا، دبیر کل یونسکو، مهمانانی از تمامی ملیت ها در تالار حضور داشتند. پس از تعدادی سخنرانی شاهد کنسرت بزرگ موسیقی با هنرنمایی دو ارکستر کلاسیک و ارکستر سنتی در کنار یکدیگر بودیم.
جشن امسال به افتخار دویستمین سالگرد تولد موتسارت با یاد و نام او برگزار گردید و موسیقیدانان برتر دنیا در این جشن حضور داشتند. قطعات سمفونی هافنر موتسارت ابتدا توسط ارکستر کلاسیک اجرا و سپس توسط ارکستر سنتی که متشکل از نوازنده هایی از کشورهای گوناگون با ساز های محلی خود بود، پاسخ داده می شد. به واقع جشن شصتمین سالگرد تاسیس یونسکو نمونه کامل و بارز گفتگوی میان تمدن ها از راه ملدی و موسیقی بود. این کنسرت به همت انجمن « موسیقی برای گفتگو بین تمدنها » برگزار گردید، از آنجایی که مدیریت این انجمن یک بانوی ایرانی است برآن شدیم تا با وی گفت و گویی اختصاصی داشته باشیم:

مهری مادرشاهی، متولد ایران زمین با سابقه بیش از بیست و پنج سال کار در سازمان ملل و ارگانهای بین المللی ، متخصص امور اقتصادی کشورهای آفریقا و کشورهای غیر پیشرفته، می باشد. وی به چهار زبان دنیا تسلط کامل داشته و تا کنون تعداد زیادی کتاب و مقاله از وی به چاپ رسیده است، وی دسامبر 2003 اقدام به تاسیس انجمن فرهنگی با عنوان « موسیقی برای گفتگو بین تمدنها » نمود با این هدف که موسیقی زبان مشترکی است که می تواند ملل دنیا را به یکدیگر نزدیک تر سازد.

س. از چگونگی و ابتدای به وجود آمدن این ایده استفاده از موسیقی و تشکیل یک ارکستر جهانی که هرنوازنده آن از یک ملیت می باشد توضیح دهید.

ج. فکر می کنم برای ایجاد صلح جهانی باید دست از سخن گفتن برداشت و عمل کرد، خود من بیست و هفت سال در سازمان ملل کار کردم، روی مسایل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دنیا کار کردیم ولی در تمام این مدت ما لغت بکار بردیم، زبان بکار بردیم،در سازمان ملل تمام مدارک باید به شش زبان ترجمه می شد تا مردم آنها را بفهمند و تازه باز هم کسانی را داشتیم که نه عربی صحبت می کردند نه انگلیسی، نه فرانسه، نه روسی و نه اسپانیایی و مشکل داشتند برای فهمیدن اینها، درنتیجه بیشتر قراردادهای صلحی که دردنیا بسته می شود روی لغت روی زبان، برای مردم عامی برای همسایه من و شما غیرقابل درک می باشد. ولی موسیقی برای همه انسانها قابل فهم می باشد، زبانی است که همه آن را می فهمند و این که می گویند زبان بین المللی یعنی موسیقی. این مسئله همیشه برای من مهم بود و فکر کردم که امروزه همه درباره گفت و گوی تمدنها صحبت می کنند اما هیچ کس فکر نکرده که از یک ملدی و از یک قطعه موسیقی به عنوان یک حربه استفاده بکند تا به دنیا ثابت بکند که واقعا جنگ وجود ندارد، مردم فرقی نمی کند که به زبانی، چه مذهبی، چه گذشته ای داشته باشند، و قتی به یک قطعه موسیقی گوش می دهند، روحا احساس نزدیکی به هم می کنند و این می تواند به واقع از مسائلی باشد که اگر به طور صحیح از آن استفاده شود باعث ایجاد یک هارمونی در دنیا شود که تا به حال هیچ شاعری، هیچ نقاشی و هیچ زبانی موفق با ایجاد آن نشده است. موسیقی یک آلت بسیار قوی می باشد.
در کار ما به غیر از استفاده از موسیقی ، مسئله اریطه کشورهای مختلف بود برای این که موسیقی چیزی است که از زمانی که یک کشور تشکیل می شود و یا یک قومی دور هم جمع می شود، موسیقی آن هم برای نشان دادن نشاط و غم شکل می گیرد و هرکدام نیز آلات موسیقی خاص خود را می سازند. مثلا آلاتی وجود دارند همچون تار ایرانی که شش یا هفت هزار سال پیش به وجود آمده و یا به طور مثال ساز اود از ایران به تمام کشورهای دنیا رفت و ... اما اینها مسائلی هستند که ناشناخته مانده اند مخصوصا در فرهنگ غرب. قصد ما این بود که این آلات موسیقی را از تمام دنیا جمع کنیم و بدون اینکه لغت و زبانی بکار ببریم این آلات را با هم در یک محفلی تلفیق کنیم و از هر نوازنده درخواست کنیم که با سازملی خودش شروع به نواختن ملدی کند.

س. آیا همین تنوع سازها و نوازنده ها، کار را برای یک اجرای مناسب و هارمونی صحیح مشکل نمی کرد؟

ج. البته این کار در ابتدا بسیار مشکل بود چون مثلا کسی که از چین می آمد زبان من را اصلا نمی فهمید که چه کاری باید انجام دهد اما به محض اینکه اولین نت به صورت یک ملدی از یک سازی خارج شد همه فهمیدند که چه باید کرد.
بدون اغراق می توان گفت که این کار یکی از کارهای بی سابقه در دنیا بود، من در حدود سی و نه کشور دنیا را در پاریس جمع کردم، ما از هر کشوری که عضو یونسکو بود درخواست کردیم که بهترین موسیقیدان ملی کشورش را به ما بدهد. اگر می گویم بهترین چون مثلا سازی مثل اورچو، که یک ساز چینی است شامل دو سیم، یک قوطی مانند در ته و یک دسته دراز می باشد و عاشه ای که برای آن استفاده می شود از ساز جدا نیست بلکه به یکی از این سیم ها بسته است ودر نتیجه نوازنده فقط با یک سیم می زند، نوازنده چینی که دختری به نام یوان یوان بود نه تنها توانست سمفونی شماره سی و پنج موتسارت را بنوازد بلکه در یک گفتگو با ویلنیست اهل کرواسی با زبان موسیقی صحبت کردند و قطعه ای را به صورت یک صحبت اجرا کردند که به چشمان مردم اشک آورد . چه قدر زیبا بود. سازهای دیگری هم داشتیم در دنیا شناخته شده نبود اما در کنار بقیه سازها ایجاد نوایی کردند که تا به حال کسی نشنیده بود. زمانی که آخرین قطعه را زدیم که سمفونی هافنر موتسارت بود که شامل چهار قطعه بود که هر قطعه ابتدا توسط ارکستر کلاسیک اجرا و سپس توسط ارکستر سنتی پاسخ داده شد که مردم پس از هر قطعه با هیجان بسیار می ایستادند و تشویق می نمودند در حالیکه معمولا باید صبر کرد و در پایان آخرین قطعه تشویق کرد. برنامه دو ساعت و چهل دقیقه بود بدون توقف و استراحت اما حتی یک نفر از سالن خارج نشد. و اینجا ست که می توان گفت موسیقی زبان بین المللی است.


س. انتخاب نوازنده ها بر چه مبنایی بود، چون قاعدتا از تمامی صد و نود و یک کشور دنیا که در این ارکستر حضور نداشتند ؟

ج. درست است ، درواقع ما نمی توانستیم صدو نود و یک نوازنده داشته باشیم، صحنه فقط برای صد نفر جای داشت و از طرف دیگر تلفیق این سازها نیز کار بسیار ساده ای نبود و اکثر نوازنده ها از کشورهای در حال توسعه و یا توسعه نیافته بودند و چون مسئول هر کدام کشورش بود نوازنده باید انتخاب می شد و به پاریس می آمد، هزینه هتل، اقامت و غیره.... از طرفی هم انجمن ما یک انجمن غیرانتفاعی می باشد و نمی توانست چنین هزینه هایی را متقبل گردد، این هزینه برای بسیاری از کشورها مثل هند بسیار مشکل بود و ما هم با در نظر گرفتن تمام این محدودیت ها مجبور بودیم از تمام کشورهایی که به ما پیشنهاد نوازنده می دادند می خواستیم که یک قطعه موسیقی که این ساز نواخته برای آشنایی با ملدی آن و بم پایین و بالای آن...برای ما ارسال کنند و دیگر اینکه تعداد سازهای بادی، سیمی و کوبه ای در ارکستر باید مشخص می شد مثلا در ماه سپتامبر دیدیم که فقط هشتاد نوارنده فلوت داریم که این نمی توانست مورد استفاده قرار بگیرد و ما مجبور شدیم از برخی دولتها که نوازندگانشان را به ما معرفی کرده بودند عذرخواهی کنیم و بدین ترتیب ما از بین همه نوازندگان سعی کردیم گروهی را انتخاب کنیم که همه نوع سازی در آن حضور داشته باشد. از طرفی هم کشورهایی بودند که امکان تامین هزینه نوازنده شان را نداشتند و ما توانستیم چندین کمک مثلا از انجمن پزشکان بدون مرز بگیریم که آنها متقبل هزینه های چهار نوازنده از کشورهای مالی ، کوبا، کلمبیا و افغانستان شدند ، بدین ترتیب موفق به یافتن حمایت کننده هایی شدیم که هزینه این نوازنده ها که جزو شاهکارها حساب می شدند را تامین کنند و به پاریس بیاوریم.


س. انتخاب رهبر ارکستر بر جه مبنایی صورت پذیرفت ؟

ج. می توان گفت یکی از شانس های بزرگ ما این بود که در آخرین لحظات یک رهبر ارکستر که اهل کرواسی بود ، پیدا کنیم، ایشان بسیار هن جوان هستند ، بیست و دو ساله اما بسیار قوی و با تسلط... طوری که تما نوازنده هایی که چه زبان او را می فهمیدند وچه نمی فهمیدند واقعا با کمال میل بهترین موسیقی را که می توانستند برای وی اجرا کردند.


س. از ایران هم شاهد حضور بهمن پناهی، نوازنده تار بودیم، این انتخاب بر چه مبنایی صورت گرفت ؟

ج. در رابطه با ارکستر کلاسیک، رهبر ارکستر به طور رایگان و داوطلبانه برای ما اجرا کرد اما اعضای ارکستر را ناچارا استخدام کردیم ، البته نوازنده هایی بودند مثل نوازنده پیانو که هنرمندی است که موفق به دریافت جایزه صلح از یونسکو شده است، او به صورت افتخاری در این ارکستر زد، همچنین نوازنده ویلن که او هم جزو هنرمندان صلح یونسکو می باشد بنابر این تعدادی بودند که به صورت افتخاری با ما همکاری کردند که اینها کسانی بودند که از طریق یونسکو به عنوان هنرمندان صلح شناخته شده اند، بعضی از نوازنده ها هم همانطور که گفتم توسط کشورشان تامین هزینه و فرستاده شدند ، در کنار اینها نوازنده هایی را هم ما داشتیم که از گذشته با انجمن کار کردند و در سه جهار کنسرت گذشته حضور داشتند مثل بهمن پناهی نوازنده تار و یا شمائل میترا نوازنده طبل، که اینها در پاریس زندگی می کنند و هر وقت که به آنها احتیاج داشته ام به انجمن سرویس دادند و به گونه ای استخدام انجمن می باشند که در این برنامه نیز حضور افتخاری داشتند.

س. نگاهی به فعالیت های گذشته انجمن ، از ابتدای تاسیس آن داشته باشید و آیا مشاور موسیقی دان در این برنامه ها حضور داشته و یا شما شخصا تحصیلات موسیقی داشتید ؟

ج. شروع فعالیت ما به ماه ژوئن برمی گردد به اجرایی که درشهر رباط در کشور مراکش داشتیم و مثلا بهمن پناهی برای نخستین با در این برنامه با ما همکاری کرد، هشت نوازنده از هشت کشور دنیا در گروه بود، خواننده ما نیز اهل ماداگاسکار بود. بعضی اوقات احتیاجی نیست که شما حتما موسیقیدان باشید برای انجام چنین کارهایی، اینجا بیشتر مسئله تلفیق مطرح می شود، کسی که مدیریت برنامه را بپذیرد، من خودم پیانو می زنم اما هرگز رشته موسیقی نخواندم، وقتی شما به یک موسیقی گوش می دهید یا با شما می چسبد و یا نه، لازم نیست حتما موسیقی شناس باشید،در ماه ژوئن من در تمام مراحل کار آنها دخالت می کردم گاهی هم باعث عصبانیت نوازنده ها قرار می گرفت، اما به عنوان یک شنونده قضاوت می کردم که قطعه ای مورد توجه قرار می گیرد یا نه، و یا گاهی متوجه می شدم که نوازنده کاملا تحت الشعاغ دیگری قرار گرفته و شنیده نمی شود و ... من فکر می کنم برای مدیریت چنین پروژه ای مسئله این نیست که چه کسی چه نوع و چه سازی می زند ، مسئله این است که به هر نوازنده باید این شانس داده شود که خودش را نشان دهد و هر کی باید بتواند خود را با دیگر اعضا هماهنگ بکند و در نهایت نتیجه باید به گونه ای باشد که مورد علاقه شنونده قرار بگیرد. بعد از اجرا در رباط به ما جایزه 2005 مراکش را دادند که این جایزه فقط به کسانی در این کشور داده می شود که یک کار استثایی انجام داده باشند و این اولین بار بود که این جایزه در زمینه موسیقی داده شده بود و اینها فکر کردند که موسیقی می تواند یک آلت سیاسی باشد برای رفع اختلافات. همچنین این برنامه از طرف پنج ارگان مهم پشتیبانی شد ازجمله کنفرانس سران اسلامی که این بسیار مهم بود. هیچ وقت فراموش نخواهم کرد که بعد از اجرای این برنامه پرفسورزبان فرانسه اهل الجزایر، حدود بیست دقیقه راجع به احساسش صحبت کرد.
دومین برنامه ما در فستیوال جوانان در یونسکو در تاریخ اول اکتبر بود باز هم هشت نوازنده بود از کشورهای گوناگون، باید بگویم که بیشتر شنونده ها افراد حدودا هجده یا نوزده ساله بودند با اینکه نوا و زبان ارکستر قدیمی بود و نوایی بود که در کشورهای جهان سوم گوش داده می شود و حالتی بین رومانی، ترکی، هندی و ایرانی داشت ولی باید می دیدید که مردم چه کردند و جوانان چنان تشویق می کردند، بنابراین مسئله انتخاب چه نوع سازی و چه نوع هنرمندی چیزی نیست که حتما باید یک متخصص آن را انجام دهد البته خیلی ها هم با این نظریه من مخالف هستند اما من فکر می کنم نمیتوان کسی را یافت که در تمام موسیقی های دنیا متخصص باشد حتی بزرگترین تولید کننده های دنیا را نگاه کنید تنها در یک زمینه متخصص هستند آن هم مدیریت آن است و بقیه را به عهده شنونده ها می گذارند.

س. آیا تصمیم به تکرار این کنسرت در مناسبت های دیگر و یا کشور های دیگر دارید؟

ج. بعد از همین اجرا هشت کشور دنیا ما رابرای اجرای این برنامه در کشورشان دعوت کردند از جمله چین و سویس که هردو با هم رقابت دارند که کدام اولین باشد، اما علاقه شخصی من این است در مسابقات المپیک که در سال 2008 در چین برگزار می شود موفق به شرکت و اجرا شویم که مفهوم بسیار زیبایی خواهد داشت. البته سال آینده در ماه ژوئن از سوی دولت نیجریه به این کشور دعوت شدیم که آنها بیشتر در نظر دارند که برنامه که امسال به نام « موتسارت و نه تنها او ... » بود تبدیل به « آفریقا و نه تنها او ...» شود و بیشتر روی فرهنگ آفریقایی باشد که از پنجاه و چهار کشور آفریقایی دعوت شده تا نوازنده هایی را معرفی و ارسال نمایند، و سپس ما سعی خواهیم کرد تا این گروه را گروه عربی تلفیق بدهیم و یک آهنگ جدیدی ایجاد کنیم. برنامه دیگری که از الان روی آن کار می کنیم برای 8 مارس می باشد که چون روز جهانی زن می باشد و قصد داریم بیشتر از نوازنده های زن دنیا استفاده کنیم، و یک ایده این است که در این اجرا ارکستر کلاسیک نوای سنتی و ارکستر سنتی نوای کلاسیک را بنوازد که بدین ترتیب واقعا یک تبادل فرهنگی صورت خواهد گرفت.

س. آیا تا به حال با مرکز گفت و گوی تمدن ها در ایران نیز همکاری داشته اید؟

ج. در آن زمان که آقای خاتمی به سازمان ملل در نیویورک آمدند و من هم آنجا کار می کردم و وقتی ایشان مسئله گفت و گوی تمدنها را مطرح کردند و سازمان ملل هم قطعنامه ای را اعلام کردند، البته خود سازمان ملل امکان اجرای این برنامه را نداشت و در نتیجه آن را در اختیار یونسکو گذاشتند، و مسئول این برنامه همسر من در یونسکو بودند و با کمک یو نسکو در ایران هم انستیتو را راه اندازی نمودند. البته اصل و ریشه گفت و گوی میان تمدنها به سال 1956 برمی گردد یعنی زمان تاسیس خود سازمان یونسکو اما از لحاظ سیاسی بر می گردد به قطعنامه ای که سازمان ملل در سال 2001 اعلام کرد و به طور رسمی جزو یکی از برنامه های یو نسکو قرار گرفت. بیشتر فعالیت آنها هم به برگزاری سمینار و کنفرانس و چاپ کتاب و ... بر می گردد و کمتر به بخش موسیقی توجه می شود. زمانی که ما از همه کشورهای دنیا درخواست معرفی نوازنده کردیم مسلما برای ایران هم نامه فرستادیم، اما از سوی ایران همکاری صورت نپذیرفت درحالیکه اصل انستیتوی گفت و گوی تمدنها در ایران می باشد و کار ما ارتباط مستقیمی با آن داشت... هر کاری که ما انجام می دهیم زیرنظر یونسکو می باشد، از اولین کنسرت ما زیر نظر یونسکو بود تا برنامه های آینده ، همگی زیرنظر یونسکو می باشد...


س. آیا انجمن شما با بخشهای خصوصی در کشورها هم همکاری دارد و این همکاری چگونه می باشد؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ج. با کمال میل علاقه به همکاری با بخشهای خصوصی هستیم، مثلا درحال حاضر برای پیشنهادی که از طرف چین به ما شد به این ترتیب خواهد بود که ارکستر کلاسیک را به چین نخواهیم برد، ساختار به یک شکل می باشد و ارکستر سنتی همیشه به همه جا خواهد رفت اما ارکستر کلاسیک را از همان کشور خواهیم گرفت، به هر کشوری که برویم رنگ آن کشور را به خود خواهیم گرفت با انتخاب نوازنده های آن کشور و گرفتن یک ملدی از آن کشور و داخل کردن آن ملدی در سازهایی که ما می زنیم بدین ترتیب باعث به وجودآمدن ارتباطی بین موسیقی و فرهنگ آن کشور می شویم... ما هیچ ممانعت و محدودیتی در ارتباط با همکاری با بخشهای خصوصی وجود ندارد و ما با کمال میل منتظر حضور بخشهای خصوصی نیز هستیم... مثلا برنامه آفریقا را یک گروه نیجریه در حال تدارک گروه از پنجاه و چهار کشور می باشد... اکثر کارهای ما نیز با بخشهای خصوصی می باشد. و البته زیر نظر یونسکو، که یونسکو در صد و ده کشور دنیا دفتر دارد پس به هر کشوری که سفر بکنیم یونسکو هم می تواند برای برگزاری برنامه ها به ما کمک بکند.

س.از اهداف انجمن « موسیقی برای گفتگو بین تمدنها » بگویید ؟

ج. این انجمن در دسامبر 2003 ایجاد شد و هدف اصلی ماایجاد یک حالت هارمونی بین فرهنگهای مختلف می باشد از طریق ملدی و موسیقی یک گفت و گویی بین تمدنها و فرهنگها به وجود آوریم. به نظر من اگر ملت های دنیا دور هم جمع شوند، حکومت ها نیز تغییر خواهد کرد، سیاست همیشه باعث جدایی ملت ها بوده، اما موسیقی باعث نزدیک شدنشان می شود. پس هدف انجمن تنها موسیقی نیست بلکه هدف سیاسی است بدین معنی که به دنبال به وجود آوردن فضایی است که در آن مسامحه وجود دارد و من همیشه سعی کردم که توجه یونسکو را جلب کنم چراکه این مساله مهمی است که باید به آن توجه بیشتری شود و موسیقی متاسفانه بنیادی در یونسکو ندارد، هرشب کنسرت موسیقی برگزار می شود اما یک حرکت بنیادی نیست و هدف ما این بود که نه تنها موسیقی را جهانی کنیم بلکه یونسکو را هم به این فکر بندازیم که از این وسیله به نحو احسن در رابطه با کشورها استفاده بکند اما هنوز راه زیادی باقی مانده و کیلومترها راه باید بریم و زحمت بسیاری بکشیم. یکی از کارهای دیگری که انجمن خواهد کرد چاپ کتابی است درباره آلات موسیقی دنیا ، برخی از آلاتی که ناشناخته باقی ماندند.


چکامه بزرگمهرـ پاریس

در همين زمينه:

Copyright: gooya.com 2016