طرح روی جلد آلبوم جدید اوهام از زرتشت سلطانی
گروه راک اوهام را میتوان بدون شک پرسروصداترین و يكی از محبوبترين گروههای ایرانی بعد از انقلاب دانست. گروهی که سالها پیش با کاشتن «نهال حیرت»، حیرت آفرید و خود نهالی بوده که بعد از تولدش فراز و نشیبهای زیادی را تجربه کرده، سردی و گرمیهای زیادی را چشیده و درواقع از هموارکنندگان راهی بوده که گروههای نوپای راک در ایران به تدریج به آن قدم گذاشتند. حال اوهام با انتشار دومین آلبومش تحت عنوان «آلوده» نشان داده که «نهال حیرت» رویدادی یکباره نبوده و نهالیست همچنان رو به رشد. نوشته زیر حاصل گپی است طولانی با شهرام شهرباف، گرداننده اوهام و کسری سبکتکین، نوازنده گیتار بیس که اوهام را در تهیه این آلبوم جدید همراهی کرده.
شهرام احدی
************
آلبوم جدید اوهام به اسم «آلوده» با همکاری مؤسسه موسیقی بم آهنگ انتشار پیدا کرده، مؤسسهای که با شروع فصل تازهای از فعالیتهایش در کانادا به روزنهی امید گروههای راک در ایران بدل شده که علیرغم محدودیتهای موجود در داخل کشور در تلاش عرضه کارها و حاصل زحماتشان هستند. به هر حال انتشار آلبومی جدید از اوهام، اتفاقیست که بسیاریها انتظار آن را میکشیدند.
چند سالیست که از تلاشها و دوندگیهای پيگير اوهام برای كسب مجوز وزارت ارشاد و انتشار رسمی آلبوم «نهال حيرت» میگذرد؛ تلاشهايی كه بيثمر ماند و راهی برای گروه نگذاشت جز اينكه نتیجه کارهای خود را از طريق سايتش در اينترنت به گوش دوستداران و علاقمندان موسيقی راك برساند. اما چطور شد كه تا انتشار آلبوم دوم زمان زیادی سپری شد و اوهام اين كارهای تازه را به همان روال سابق بيرون نداد؟
به گفته شهرام مشكلات و درگيريهای يكی دوساله با وزارت ارشاد و همچنين پيش آمدن برگزاری چند كنسرت باعث تاخير در تهيه و انتشار آلبوم جديد شد، اما دليل اصلی اين تاخير را شهرام در جدا شدن بابك و شاهرخ دو پايه گذار ديگر اوهام از گروه میبيند:
«بعد از اینکه ما آلبوم «نهال حیرت» را از طریق اینترنت بیرون دادیم، بابک و شاهرخ از گروه جدا شدند و من تنها ماندم و برای اینکه دوباره آمادهی کار بشوم به مدت زمانی احتیاج داشتم تا هم به زندگی خودم برسم و هم برای ترکیب گروه جدیدی که میخواستم کار را با آن شروع کنم، آدمهایی را که احتیاج داشتم پیدا کنم. بعد هم بخاطر یکسری مشکلات شخصی، که توی زندگی هر کسی هست، کمی کارها طول کشید. چون فرصتاش را نداشتم که بطور مدام و تمام وقت روی آلبوم جدید کار کنم، بلکه مجبور بودم اینکار را در مقاطع زمانی مختلف انجام بدهم. گاهی میباید سه ماه بیوقفه کار میکردم و گاهی هم میشد که دو ماه نمیتوانستم کار بکنم. همین قطع و وصلها باعث شد کار طول بکشد. چندماه پس از اینکه آلبوم «نهال حیرت» تمام شد، برای آلبوم بعدی من دوباره شروع کردم به آهنگ ساختن. آنموقع فکر میکردیم شاید خیلی سریعتر بیرون بیاید و بعد از یکسال منتشر بشود. اما، به دلیل مشکلاتی که گفتم، طول کشید و در واقع میتوانم بگویم این آهنگهایی که توی آلبوم «آلوده» هست چهارسال پیش ساخته شده و در طی ۲ سال گذشته هم ضبط شده است. از عید امسال هم، که شاید ۷ـ۶ ماه یا کمی بیشتر از آن میگذرد، سخت مشغول کار بودم.»
از بین قدیمیترین قطعات آلبوم «آلوده» میتوان از قطعه «درد عشق» اسم برد که اولين ترانه آلبوم جديد اوهام است و نوازندگی قیچک را در آن رضا آبایی برعهده داشته است. يكی ديگر از اين قطعات قديمي، ترانه «غم دله» است كه اگر چه قسمتهای مختلفی از آهنگسازی آن به سه چهار سال پيش برميگردد، اما اسكلت و بدنه اين آهنگ و حتی نوع خوانده وكال هم تغييراتی كرده و دوباره ضبط شده است.
برخلاف آلبوم «نهال حيرت» كه تمامی اشعار آن از حافظ بود، اينبار شعر سه قطعه از ۱۲ قطعه آلبوم جديد اوهام از رومی است. شهرام سال گذشته در گپ مفصلی كه با او بعد از كنسرت گروه در برلين داشتيم، گفته بود كه خودش هم دارد سرودن ترانه را تجربه میكند و قصد دارد که روی شعرهایش كار كند. چطور شد كه اين قضيه تحقق پيدا نكرد؟
«این ایدهای بود که روی آن کار میکردم و خودم به آن علاقه داشتم. اما با ضبط شدن «نهال حیرت» متوجه شدم کاری را شروع کردهایم که نمیتوانم بسرعت کنار بگذارم. چون آلبوم اول بود و میخواستند بشنوند که باز چه کارهای دیگری میشود کرد، چه موزیکهایی میشود تولید کرد و احساس میکردم برای استفاده از شعرهای حافظ و بقیه شاعرها یک آلبوم کم است. چون نمیخواستم کسی فکر بکند از سر اتفاق بوده و یا شاید هم از این راه مجوزی به ما بدهند. برای این نبوده است. آن چیزی که در ذهن خودم بود، اینکه حداقل سهتا آلبوم با شعرهای حافظ و رومی ضبط بکنیم و بعد که این سهتا تمام شدند، آنموقع میتوانم بگویم که خوب، حالا یک کار جدید شروع کنم با شعرهای دیگر. در واقع میخواهم این مجموعه تمام بشود، بعد بروم سراغ کارهای دیگر.»
البته با توجه به شمار زياد شاعران صاحبنام كلاسيك، اين سوال مطرح میشود كه چرا حافظ و رومی و نه خيام، سعدی و عطار و يا شاعرانی ديگر؟
«این دیگر برمی گردد به فاکتورهای شخصی، اینکه چقدر آدم آن رابطه را دارد و با آن شکل چه جوری ارتباط برقرار میکند. آن چیزی که از اول در ذهن من بود، اینکه شعرهای حافظ باشد که بعد از مدتی متوجه شدم شعرهای رومی هم خیلی قشنگ است و اصولا موقعی که میخواستم انتخابشان کنم به اینصورت نبود که بنشینم و بگویم که این تعداد را از شعرهای حافظ میخواهم و این تعداد را هم از شعرهای رومی. این شعرها را خودم بهتنهایی و بدون موزیک میخواندم، بعد میدیدیم که با کدامیک از آنها میتوانم ارتباط برقرار کنم. آنهایی را که بهدلم مینشست انتخاب میکردم که بعد از آمدن آهنگ روی آنها، بصورت یک آهنگ کامل دربیاید. در درجهی اول بطور کلی گیراییاش برای من ملاک بود. یعنی آن حس وحالی که از خواندن آنها به آدم منتقل میشد در درجهی اول قرار داشت، بعد توی آنها دقیقتر میشدم که کدامشان آن خصوصیاتی را دارند که من به دنبالش هستم. اما در درجهی اول آن حالت کلی، آن مود شعر مرا جذب میکرد که وقتی توی آن شرایط روحی خاص بودم، میدیدم که این شعر همان حس و حالی را بیان میکند که من بدنبالش هستم.»
نام تقریبا تمام آهنگهای اوهام، چه در آلبوم «نهال حيرت» و چه در آلبوم «آلوده»، از خود شعر گرفته شده و شهرام به گفته خودش، سعی کرده که از آن قسمتی که به گمانش حرف اساسی شعر در آنجاست اسمی انتخاب بکند، با توجه به اینکه بتواند آن مود و آن حالت آهنگ را کامل توصیف کند و وقتی عنوانها کنارهم قرار میگیرند و به شکل آلبوم درمیآیند، اسامی نامفهومی نباشند و گیرایی و جذابیت خودشان را داشته باشند.
همانطور كه در پيش اشاره شد، اوهام برای آلبوم جدیدش عنوان «آلوده» را انتخاب کرده که با یکی از قطعات این آلبوم هم اسم است. اما چرا آلوده و اصلا آلوده به چه؟
«فکر میکنم، در این مورد اصلا نباید صحبت بکنم. چون هدف هم از انتخاب این اسم برای آلبوم همین بوده است تا هرکسی برداشت و درک خودش را از این کلمه داشته باشد. من همیشه با موزیک و موضوعهایی کار کردهام که تکبعدی، تکمنظوری و تکمعنی نبودند. به نظر من، هرکسی میتواند از معانی واژهها بنا به درک خود، نوع زندگی و فرهنگی که دارد، تعریفی داشته باشد. در مورد اسم «آلوده» هم همینطور هست. هرکسی بطور قطع به نوعی آلودهی زندگیست، اینکه حالا کجا زندگی میکند در کدام کشور است اهمیت ندارد. به نظر من دراینمورد بیشتر از این هم نمیشود صحبت کرد، چون همه بنوعی آلودهی چيزهایی شدهاند، مثل کار و یا چیزهایی دیگر. من میخواستم اسمی باشد که توصیف حال همهی ما را بکند.»
ناگفته نماند که در قسمتهايی از آهنگ «آلوده» سازهای كوبهای به ویژه ساز دف جلوه و جذابيت خاصی به قطعه دادهاند. در تنظيم ترتيب قطعات آلبوم سعی بر آن بوده که ريتم و جهت خاصی رعایت و حفط شود، چون به عقيده شهرام اگر ترتیبهای پخش شدن این آهنگها عوض بشود، کاملا میتواند حسها و حالتهای مختلفی هم بوجود بیاورند:
«کاملا به این فکر بودم که آمدن این قطعات پشت سرهم چه صدایی خواهند داد و حتا موقع میکس کردنشان هم فکر این بودم که این آهنگ که دارد بعد از آن آهنگ پخش میشود شاید از لحاظ صدایی احتیاج باشد که یک کمی میزان و شدت صدا کمتر یا بیشتر بشود تا یک حالت خاصی را بدهد. در موردش فکر کردم، اما نظمی به آنصورت نبوده که الان مثلا بگویم یکی اینطور و یکی هم آنطور. بیشتر بر اساس آن مودی بود که داشتم، اینکه این موزیکها چه جوری میتوانند روان پخش بشوند.»
آلبوم «آلوده» دومين آلبوم اوهام است. معمولا هر گروه و يا پروژهای با گذشت زمانه با تجربه تر و پخته تر عمل میكند و قدمی به جلو برميدارد. اما خود بچهها پيشرفت اوهام و تفاوت دو آلبوم را در چه میبينند؟
به گفته شهرام «یک چیزهایی برمیگردد به آن دید و قضاوت عمومی که باید همه آن را گوش کنند و بگویند چه تفاوتی کرده است. چون من واقعا توی یک قسمتهایی نمیتوانم قضاوت کنم که این تغییرات چه جوری بوده است، خوب بوده یا بد، بخاطر اینکه من مرتب کار میکردم و گوشم به این آهنگها دیگر عادت کرده است. ولی از بعد و دید تکنیکال و قسمت آهنگسازی خودم حس میکنم که نسبت به «نهال حیرت» بهتر شده است. یعنی خیلی کارها بوده که ما بار اول توی «نهال حیرت» بصورت آزمایشی انجام دادیم، چه در زمینهی آهنگسازی، چه در زمینهی ضبط و حتا میکس و بقیه کارهایش. اینبار یک کمی استانداردها مشخص تر بود، یعنی من خودم میدانستم که دقیقا چیکار باید بکنم و با این موزیک به کجا میخواهیم برسیم. من فکر میکنم، نقطهی قوت اصلیاش در آهنگسازی بوده است و از دید شخصی خودم احساس میکنم با همان مواد اولیه که در دست داشتم، توانستم آهنگهای منظمتر و بهتری بسازم.»
و كسری هم كه نوازندگی قسمتهای بيس قطعات اين آلبوم را برعهده داشته، معتقد است: « اگر بخواهی مثلا به این دو آلبوم (نهال حیرت و آلوده) تا صدنمره بدهی، حالا ۱۰۰ میتواند نمرهای باشد برای چیزی که پرفکت است و کاری نداریم به شرایطی که توی ایران هست، اگر من بخواهم مثلا به کاری که توی آلبوم اول انجام شده نمرهی ۳۰ یا ۴۰ بدهم، به این آلبوم حداقل نمرهای حول و حوش ۷۰ خواهم داد. اولا وکالهای موزیکش نسبت به قبل خیلی بهتر شده است که من خیلی خودمانی به شهرام گفتم سوراخ دعا را گیرآوردی و فهمیدی چیکار باید بکنی با داستان که صدای خوبی از وکالات بگیری. به نظر من وکال آلبوم قبلیاش خوب نبود، ولی اینجا خیلی بهتر شده است. در واقع با وکال برخوردی دیگر کرده، یکمقداری حالت ساوندافکت دارد. یعنی آدم احساس میکند یک جزیی از بقیهی سازهایی است که در قطعه شنیده میشوند. شاید حتا خیلیجاها آدم تمرکزش را روی شعر داستان نگذارد و آنرا مثل ساز بشنود، مثل گیتار، درامز یا هرچیز دیگری که توی موزیک هست. برای همین، به نظر من وکال خیلی بهتر شده و در آن طیف موزیک قرار گرفته است و دوم اینکه آن سیتسم ساوند اینجینیرنگ و پرداکشن داستان که به نظر من بطرز مخصوصی نسبت به قبل بهتر شده است. از نظر ایدهی موزیکها، رنگ کلی داستان شبیه اصل قضیه است، ولی متنوعتر. من خودم به شهرام گفته بودم و هنوز هم میگویم، به نظر من جای پای خیلیها توی آلبوم اولش بود. خودش هم میداند، من هم میدانم و همهیمان هم میدانیم. اما توی موزیک آلبوم «آلوده»آن اصالت و اروژینال بودن داستان بیشتر شده است، و به خودش هم برمیگردد و نه به کسی دیگر. چون بهرحال هرکسی توی کارهای اولش دارد استارت میزند و سعی میکند بیشتر تجربه کند. اما، من احساس میکنم که شهرام به آن پختگی که میباید برسد، حداقل الان رسیده است.»
استفاده متفاوت از وكال در آلبوم «آلوده» در مقايسه با قطعات نهال حيرت، بخوبی محسوس است و و شهرام هم خود درباره اين تفاوت میگوید: «اتفاقا شاید این یکی از کارهایی بود که سعی کردم توی این آلبوم برای بار اول در کارهای خودم انجام بدهم. یعنی «نهال حیرت» را طوری خوانده بودم که خیلی ریتمیکتر و خیلی منقطعتر بود و در عینحال، یک جاهایی شاید صدای وکال خواننده از موزیک جدا میشد و کاملا آن کلمات واضح به گوش میرسیدند. ولی اینبار سعی کردم، بااینکه توی بعضی از آهنگها شعر خیلی واضح است، یکجاهایی هم با موزیک پشت و بکراندش مخلوط بشود و زیادی جدا نشود و حتا یکجاهایی آنقدر برایم مهم نبود که شاید این کلمه شنیده نشود، ولی آن حالتی که آن صدا به موزیک میداد، به نظرم، آن حالتش جذاب بود.»
حال نیم نگاهی میاندازیم به سازبندی و رنگ آميزی قطعات آلبوم آلوده كه درآنها مثل آلبوم «نهال حيرت»، از سازهای سنتی هم استفاده شده، البته اينبار به شكلی ديگر. به گفته شهرام، در كارهای جديد اوهام سعی شده كه فقط سازهای ايرانی به كار گرفته نشوند، بلكه كلا فضايی شرقی و ايرانی به وجود بياد:
«خوب، یک تغییر اساسی که اتفاق افتاده، اینست که توی آلبوم اول، «نهال حیرت»، ما خیلی سعی کردیم که با میکس کردن و آوردن سمپلها و صداهای سازهای ایرانی به حالت ایرانیاش خیلی وسعت بدهیم و تا آنجایی که میتوانیم حالت شرقی و ایرانی خودش را داشته باشد، که البته خوب هم بود، اما یک جاهایی مشکلساز بود و بازنوازی آنهمه صدا بصورت زنده یا موقع اجرا کردن کنسرت خیلی سخت بود. چون از صداهای خیلی زیادی استفاده شده بود و در عین حال تعداد زیادی نوازنده میطلبید که بخواهند آن سازها را بصورت زنده اجرا کنند. اما اینبار سعی کردم آن باری را که آن صداها بدوش میکشیدند، بهعهدهی خود آهنگساز و خود آهنگها باشد. به اینصورت که آن آهنگ، حتا، بدون داشتن ساز ایرانی خاصی، مثل سهتار، کمانچه یا هرچیز دیگری، ایرانی و شرقی صدا بدهد. یعنی سعی کردم از یک بعد عمیقتری ایرانی و شرقی برخوردار بشود و خیلی متکی به ساز ایرانی نباشد و تنها به صرف اینکه یک دف یا سهتار توی آن هست ایرانی شنیده بشود، بلکه خود آن آهنگ موقعی که شنیده میشود یک اثر شرقی بر ذهن شنوندهاش بگذارد.»
براستی هم بايد گفت كه اين دو بعد و قطب، در آلبوم جديد اوهام به هم نزديكتر شدهاند و بافت اين تلفيق شکلی طبيعيتر و منسجمتر دارد، از جمله از طريق توليد فضا و حس و حالی ايرانی و شرقی با استفاده از سازهای معمول موسيقی راك، مثل گيتار و يا كيبورد. يكی ديگر از آهنگهای جالب آلبوم «آلوده» قطعهای است به اسم «بشنو از ني» كه شعرش برخلاف تصوری كه آدم شايد در لحظه اول داشته باشد، از مثنونی مولوی نيست، بلكه از حافظ است و اين عنوان از خود شعر انتخاب شده. اما نكته درخور توجه در اين قطعه چيز ديگریست و آن استفاده از يكی از ريتمهای ناب و بسيار محبوب موسيقی ايرانی است: ريتم شش هشت كه گذشته از موسيقی سنتي، بيش از همه در موسيقی پاپ ايراني، به خصوص موسيقی پاپ توليد شده در لس آنجلس به گوش میرسد و در خيلی از موارد هم شكلی مبتذل پيدا كرده، اگر چه اين ابتذال نه از خود ريتم كه از نوع برخورد و بكارگيری آن سرچشمه میگيرد. ريتم شش هشت که شاید در موسیقی بلوز بیشتر به کار رود، از ریتمهای بسیار معمول موسيقی راك نيست. شهرام خود درباره قطعه «بشنو از نی» و ریتم آن میگوید:
«مقدمهی آن آهنگ آنجوری که شروع میشود، اگر دقت بکنى، مثل اینست که موزیک را داری از رادیو میشنوی. انگار کانال یک رادیو را پیدا کردی و آن موزیک هم دارد پخش میشود، اما بعد خود موزیک که شروع میشود آن حالت اصلی خودش را میگیرد. من در درجهی اول میخواستم آن کنتراستی که این دو باهم دارند خیلی واضح مشخص بشود، آن تناقضی که این دو چیز با هم دارند. یعنی یک موزیکی که آنقدر سطحی است و دارد از توی رادیو پخش میشود، همان را، همان ریتم را میشود یکجور دیگری هم اجرا کرد و آنقدر سبک و ساده، چیزی که در اولین وهله به ذهن هرکسی خطور میکند، نباشد. یکخرده پیچیدهتر باشد و در عین حال بتواند آن شعر را با خودش حمل بکند.»
اوهام برای اجرای آهنگها و تهيه آلبوم جديد از نوازندههای مختلف استفاده کرده كه هرکدام در یکسری از قطعات شهرام و اوهام را همراهی کردهاند. تنها کسی که در تمام قطعات همکاری داشت، کسری سبکتکین بود که بیس لاین همهی قطعات را زد. اما خود كسری سهم خودش را در اين آلبوم چطور میبيند؟
«باید بگویم که من فقط نوازنده بیس بودم. اگر بخواهم راستش را بگویم، من کار بیشتری نکردم. چون تقریبا همهچیز مشخص شده بود. البته یکسری چیزها در طول همان مدت مشخص شد، و میتوانم بگویم که توی پرداکشن داستان یا توی کل داستان و اینجور برنامهها نقش خاصی نداشتم و فقط بیسلاین زدم. البته شاید شهرام بهتر بتواند توضیح بدهد، ولی یکجاهایی یک چیزهایی اضافه شد که انتظارش نبود، که آنهم بخاطر بیسلاین بود. یک اتفاقاتی افتاد، حالا هرچند کوچک، که قرار نبود توی آن موزیک بیفتد. اما شاید آن از ایدههاییست که توی موزیک به آدم مزهی بیشتری میدهد، منتها، خوشبختانه، چون هم شهرام و هم من یکمقداری دید مشابهی از این داستان داشتیم، حالا او بیشتر و من کمتر، یکجاهایی ناخودآگاه دقیقا آن چیزهایی که او دنبالش میگشت، من به ذهنم میرسید و میگفتم. البته توی آن قسمتهای کارهای خودم که بیسلاین باشد. و شاید شهرام اول کار پیشنهادهایی برای داستان داشت، ولی بعد دید پیشنهادهایی که من میدهم خیلی بهتر کار میکند و بلعکس. خوشبختانه چیزی که وجود داشت، اینکه ما هیچوقت با همدیگر هیچ جر و بحثی یا مشکلی توی این کار نداشتیم که آنهم یک دلیل واضحی برای من داشت و اینکه هدف هردویمان در نهایت یکی بود و سلیقه و دید جفتمان هم نسبت به این داستان یکی بود. شاید بتوانم بیاغراق بگویم، در میان کسانی که تا حالا توی ایران با آنها کار کردم، کسی که دید درستی به تولید موزیک داشته شهرام بوده است. چون من با هرکسی که کار کردم، واقعا میگویم، شاید ساعتها مجبور میشدم سر یکسری از این چیزها وقت بگذارم و بحث بکنم و یکسری چیزهایی که در عمل به آنها رسیده بودم، تازه بیایم و به دیگران بقبولانم.»
البته شهرام نقش كسری را بيش از يك نوازنده بيس میداند میگوید:
« به نظرم کاری که کسری با بیساش روی این آهنگها انجام داد فوقالعاده بود و بدون اینکه، همانطوری که گفتی، قصد مقایسه داشته باشم و بگویم که بهتر یا بدتر بوده، ولی هرکدام در آن لحظه که برای موزیکی نواخته میشده است، به نظر من یکجوری کامل و بینقص بود. «نهال حیرت» آنموقع عالی بود، آن سازبندی و نوازندگی، واین دفعه هم باز جور و یکدست شده است. بخاطر اینکه تمام این آدمهایی که من پیدا کردم، قبل ازاینکه براساس نوازندگی و قدرت تکنیکال نوازندگیشان باشد، اول براساس آن رابطه، دوستی و ارتباطی بوده که من با آنها داشتم و میتوانستم با آنها موزیک بزنم. گرچه همهی آنها موزیسینهای عالی و فوقالعاده تکنیکی هم هستند. اما میخواهم بگویم که مهم برای من این بوده که چقدر میتوانم با آنها ارتباط برقرار بکنم. چون وقتی آن ارتباط برقرار میشود، واقعا همه چیز از این رو به آن رو میشود و خیلی کارهای بهتری میتوانی انجام بدهی. در مورد این آلبوم کسری کارش عالی بود و خیلی جاها، حتا، چیزهایی به موزیک اضافه کرد که من اصلا پیشبینی نکرده بودم. کسری یکجایی حتا به تنظیم کار نزدیک شد و یک تغییراتی در آن دادیم. بخاطر اینکه با آن ایدههای که داشت، یعنی آن ایده بقدری خوب بود که من آن قسمت موزیک و آهنگ را دوباره تنظیماش کردم که با ایدهی کسری هماهنگی به وجود بیاید. چون احساس میکردم با این ایدهای که دارد چقدر میتواند باعث یک جهش در خود موسیقی بشود. توی خیلی از آهنگها اینکار را کرده است و فکر میکنم تمام کسانی که کارهایش را شنیدهاند، میدانند که چه موزیسین عالیای هست و بقول معروف مثل روز روشن است. من همیشه برای ضبط آهنگهایم، با اینکه با یک ایدهای میآمدم توی استودیو، ولی هیچوقت ایدهی بسته و فیکسی در کار نبوده و در واقع تا لحظهی آخر میدانستم که ممکن است خیلی تغییرات خوبی بوجود بیاید و این بسته به آن مودیست که من و موزیسینها توی آن هستیم. هیچ چیزی فیکس نبود. شاید آکوردها، آهنگها و نتها مشخص بود، ولی دست همه باز بود که هرکاری که میخواهند و فکرمی کنند که خوب است انجام بدهند که بعد از توی آنها انتخاب میکردیم. در مورد کسری هم اینجوری بود. یعنی با اینکه از اسکلت آهنگ پیروی کرد، ولی خیلی جاها چیزهایی اضافه کرد که حتا آهنگسازی قطعات را هم تحت الشعاع قرار داد. یعنی شاید با عوض کردن چندتا نت سادهی بیس باعث شد که همان آکوردها و نتها یکجور دیگری شنیده بشوند، خیلی عجیبتر و قشنگتر.»
شهرام كار اوهام را به شکل گروه سهنفره با همراهی بابک و شاهرخ شروع کرد، البته اوهام در این سالها فراز و نشیبهای زیادی را تجربه کرده و با توجه به كنار كشيدن بابك و شاهرخ، میشود گفت که شهرام این پروژه را در اين دوران اخير بصورت سولو پیش برده. طبيعيست که اینگونه فعاليتهای انفرادی محاسن و معايبی هم دارد و به گفته شهرام:
«در وهلهی اول، بودن با یک بند یا چند نفری که بطور مدام با همدیگر هستند را به مراتب ترجیح میدهم، محاسن خیلی زیادی دارد و نتیجهاش هم در موزیکی که تولید میشود کاملا واضح است و آن انرژی و آن ارتباطی که آدمها با هم دارند، نتیجهاش را توی موزیک نشان میدهد و مخصوصا توی کنسرتها این حالت بیشتر به چشم میخورد. در واقع آن وحدت و آن همبستگی که آن نوازندهها با هم دارند و آن ارتباط روحیشان باعث میشود که یک فضای خیلی خیلی بهتری بوجود بیاید. البته اینهم مهم است که در چه محیطی دارید کار میکنید. وقتی توی یک محیطی کار کنید که کار گروهی و تیمی مشکل ساز است و آدمها نمیتوانند کنار هم کار کنند و بخاطر اختلاف عقایدشان و شرایطی که در آن زندگی میکنند، شرایط کاری، مالی، ارتباطات خانوادگی، وقتی توی آن شرایط هستند خیلی چیزها تحت الشعاع قرار میگیرد و شاید اگر آدم آن کار را هم انجام ندهد، کار اشتباهی باشد. بخصوص وقتی از یکطرف یک کسی مسئولیتهای زیادی در زندگی دارد و از طرف دیگر هم دارد انرژی میگذارد برای چیزی که معلوم نیست به جایی برسد. مثل قضیه اوهام که با ندادن مجوز به ما آن مشکلات هم بوجود آمد. آن چیزی که باعث میشود کار گروهی از هم بپاشد، همین هست. آن هدف برای همه مهم است، ولی هزاران مشکل ریز و درشت دیگر وجود دارد که باعث میشود آدمها نتوانند مسئولیتشان را در آن گروه درست انجام بدهند که در نهایت از هم میپاشد. کارکردن من بصورت تنها یک حسن داشته است، و آن اینکه میتوانستم آنجوری که دوست داشتم آهنگ بسازم و کارهایم را آنجوری که دوست داشتم تنظیم بکنم و انجام بدهم. اما یکی از عیبهای بزرگش هم همین بود که شاید آن حس بند بودن و یک گروه منسجم بودن، در آن کسی که سولو کار میکند زیاد نباشد.»
آغازگر صحبتمان با اوهام شهرام بود و كلام آخر را واگذار كرديم به كسری كه در نگاهی كلی درباره آلبوم آلوده میگوید:
«یک اتفاق خیلی باحالی که به نظر من توی این آلبوم و شاید توی بیشتر قطعاتش افتاده، این است که اول که آهنگ شروع میشود اصلا آدم نمیتواند حدس بزند که بعد چه اتفاقی میافتد و یک پارادوکسی توی همهی آهنگها هست. یعنی اول آدم یک روندی را میشنود و توی ذهن خودش یک چیزهایی را حدس میزند، بعد میبیند آن اتفاقی که میافتاد خیلی فرق دارد با آن چیزی که انتظارش را داشت. میدانی، آدم ناخودآگاه جا میخورد. یک حالت شکمانند جالبی توی داستان هست که قشنگ تغییر میکند و عوض میشود. خیلی تفاوت بالا و پایینی توی کار هست. و این موضوع برای خود من خیلی جذاب است و اینهم فقط و فقط برمیگردد به پرداکشن موزیک.»
البته با توجه به به این روند راکدی که موسیقی داخل كشور در اين دوران داشته، جذابیت همكاری با اوهام برای كسری دو چندان بوده:
«دقیقا، چون توی یک موقعیتی بود که اینجا هیچ کاری انجام نمیشد. من خودم که هیچ کاری نمیکردم. مثلا مدتهاست که تقریبا دیگر آقا معلم شدم و فقط تدریس میکنم، حالا چه توی خانه، چه توی کنسرواتوار و اینها، و یکباره این یک اتفاقی بود و چه انگیزهی جالبی که آدم آن نتیجه و بازدهی را که میخواهد، داشته باشد. در واقع خیلی اتفاقی بود، آنهم توی مدت کمی. دقیقا در موقعیتی بود که من خودم احساس میکردم خلاقیتم نسبت به مواقع دیگر خیلی بیشتر است، حالا بهردلیلی. برای همین، گفتم، در زمان خیلی کوتاهی انجام شد و نتیجه هم از آنچه همه ما انتظارش را داشتیم بهتر شد. حداقل برای من که اینجوری بود و مطمئنام و شک هم ندارم. اگر بخواهم خود بگویم، به نظر من کاری را که من توی آلبوم شهرام انجام دادم، بعنوان یک نوازنده بیس، ازکارهای قبلیام خیلی پختهتر و کاملتر است، حتا فقط بعنوان یک نوازنده. بخاطر اینکه شور بیشتری در آن هست، با اینکه توی زمان کمتری هم انجام شد.»
در پایان لازم است که از ديگر نوازندهايی كه در كنار شهرام و كسری در تهيه اين آلبوم سهيم بودهاند، يادی بكنيم: شاهرخ ايزدخواه و كسری ابراهيمی به ترتيب نوازندگی گيتار الكتريك و درامز را برعهده داشتند. علی رحيمی در قطعات «آلوده»، «تهران» و «همه تزوير میكنن»د، نوازنده دف بوده، پاشا هنجانی در دو قطعه «ساقی» و «همه تزوير میكنند» نی نواخته، رضا آبايی در قطعه «درد عشق» نوازندگی قيچك را برعهده داشته و مونی سفيخانی در قطعه «طلعت تو» همخوان بوده. طراحی روی جلد آلبوم «آلوده» هم از زرتشت سلطانی است.
با سپاس از شهرام و كسری كه مهمان عصر شنبه بودند و با آرزوی موفقيت برای اوهام . ناگفته نماند كه گپ ما با شهرام پس از تلاشها و تعويقهای متعدد ميسر شد، چون در تهران سرش شلوغ بود و مدتی هم با توجه به آلودگی شدید هوای تهران چند روزی به شمال رفت كه متاسفانه در آن مدت هم امكان صحبت پيش نيامد تا اينكه گفتگوی ما موکول شد به بعد از برگشتنش به تهران. به هر حال خودش در پايان گپمان طولانی ما گفت: «تقدیر این بود که در هوای آلوده تهران در مورد «آلوده» با تو صحبت کنم.
[برای شنيدن گفتگو و قطعاتی از آلبوم جديد "اوهام" به اصل مطلب در سايت دويچه وله رجوع کنيد]
عکس ها از سايت "اوهام"