خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
هوشنگ گلشيري، جمال ميرصادقي و رضا براهني از اولين كساني بودند كه كارگاههاي داستاننويسي را در ايران پايهگذاري كردند. خيلي از شاگردهاي گلشيري اينروزها نويسندگان بهنامي شدهاند، براهني پيروان خود را داشته و ميرصادقي بهخصوص از نظر انتشار كتاب و تبيين تئوريهاي داستاننويسي تاثيرگذاري خاص خود را داشته است.
حالا گشيري زنده نيست، براهني اينجا نيست، ميرصادقي كارش را ادامه ميدهد و ديگراني هم هستند.
بهگزارش خبرنگار بخش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، جمال ميرصادقي از اوايل دههي 60 كارگاه داستان دارد. 30 تا 40 نفر شاگرد دارد كه يكشنبهها و چهارشنبهها در منزلش پذيراي آنان است. هر داستاني در كلاس او چند بار خوانده ميشود، هر بار نقد ميشود و نظر آخر را خود ميرصادقي ميدهد.
او معتقد است كه پنج، شش ماهي طول ميكشد تا شركتكنندهها اصول را ياد بگيرند؛ ولي تا اينها ملكهي ذهنشان و دروني شود، به زمان زيادي نياز است.
مجموعههاي داستانهاي يكشنبه، دوشنبه، چهارشنبه و پنجشنبه حاصل كارگاههاي داستان او هستند كه داستانهاي شاگردانش را دربر ميگيرند. در زمينه چاپ كتاب البته گلشيري هم «هشت داستان» را از داستانهايي كه در جلسههايشان خوانده شده، منتشر كرده است.
كلاسهاي محمد بهارلو روزهاي سهشنبه در سالن كنفرانس خانهي هنرمندان ايران تشكيل ميشود. كلاس با خواندن يك داستان حرفهيي و توضيح تئوريهاي داستاننويسي از روي آن شروع ميشود و بعد داستان شركتكنندهها خوانده ميشود. وي اگر ميهماني از شهرستان داشته باشند، به او اولويت ميدهد. امكان چاپ داستانها را هم بر روي سايت ديباچه، مجلهي گلستانه يا بهصورت كتاب فراهم آورده است.
سه عنوان از اين مجموعهها براي انتشار آماده هستند كه البته هنوز با ناشر توافق قطعي صورت نگرفته است.
بهارلو ميگويد بر فارسي درست اصرار زيادي دارد.
شيوا ارسطويي هم تقريبا 10 سالي است كه بهطور مرتب كارگاه داستان داشته است. او معتقد است كه كلاسها با بيش از چهار نفر جواب نميدهند؛ وقتي متقاضي بيشتر باشد، كلاس ديگري را در نظرميگيرد. شعار كلاس او اين است كه متن بر تئوري مقدم است.
شركتكنندهها داستان ميخوانند و غير از بحث كارگاهي، بحثي هم كه داستان پيشنهاد ميدهد، مطرح ميشود؛ مثلا اگر داستان رئال اجتماعي يا سورئال باشد، درباره آن كار تحقيقي ميكنند.
گاهي هم ميهمان دارند؛ مثلا در دورهي گذشته، ميترا الياتي و پرويز جاهد در جلسهاي شركت داشتهاند. بحث تبديل داستان به فيلمنامه پيش ميآيد كه اين دو نفر دعوت ميشوند، چون جاهد قرار بوده اقتباسي را از داستاني از الياتي انجام دهد.
بخش ديگر كلاسها هم به تحليل داستانهاي معروف مثل «آدمكشها»ي همينگوي يا «سوگواري» چخوف اختصاص دارد. ارسطويي با تقسيم كارهايش به دو دورهي مقدماتي و پيشرفته، به اين نتيجه رسيده است كه براي نظم دادن به كلاسها، دورههاي ششماهه در نظر بگيرد.
منيرو روانيپور هم حدود 10، 11 سالي است كه كارگاه داستان دارد. پنجشنبهها بهصورت جداگانه، پذيراي شاگردان قديمياش - گروه كوليها -، گروه ديگري كه يك دوره را گذراندهاند و وروديهاي جديد است.
روانيپور روزهاي ميان هفته هم تدريس خصوصي دارد كه معمولا بيشتر از دو ما ه نميشود. وقتي شخص به جايي ميرسد كه روي پايش ميايستد، به گروه وارد ميشود.
نمونههاي داستاني و متنهاي ادبي مثل «هملت»، «رستم و سهراب» و «حكايتهاي سعدي» هم در كلاس خوانده ميشوند. او اما براي چاپ داستانها كاري نميكند، چرا كه ميگويد نويسنده است؛ نه ناشر.
حسن اصغري هم كه ميگويد 15 سال كارگاه داستان داشته، حالا دو ماهي است كه كلاسهايش بهخاطر توقف انتشار نشريه كلك، تعطيل است. كارگاههاي او چند سالي در دفتر اين مجله برگزار شده است.
اصغري كه ميگويد حتما دوباره كارش را شروع ميكند، معرفي و شناخت جنبههاي فني و ساختاري داستان را هم در كلاسهايش دارد.
به اعتقاد او، در اين كلاسها بياستعدادها هم حداقل ميتوانند تا حدودي با تكنيك داستان و زمينههاي داستاننويسي آشنا شوند.
محمد محمدعلي و اميرحسين چهلتن نيز در موسسه كارنامه كلاس دارند.
محمدعلي پنج سالي است كه در اين زمينه مشغول است. 20،15 دقيقهي اول كلاس، دربارهي يك مبحث داستاني صحبت ميكند، بعد هنرجوها داستانهاي خود را ميخوانند و با هم تبادل نظر ميكنند. در آخر محمدعلي هم نظر خود را ميگويد و به گفتهي خودش كلاس كاملا بهصورت دموكراتيك اداره ميشود.
هر از گاه هم داستانهاي بزرگان ادبيات مطرح ميشود يا كتابهاي قديمي بررسي ميشوند. گاهي هم از نامداران دعوت ميشود كه بيايند و براي بچهها صحبت كنند يا داستان بخوانند.
چهلتن نيز با تجربهاي سه ساله در اين زمينه، در رابطه با داستانها، نقطهنظرهاي خودش را درباره كل مقولهي داستاننويسي توضيح ميدهد.
كلاسهاي او انتقال تجربهها و دانستههايش است؛ با اين رويكرد كه معتقد نيست داستاننويسي مثل رشتههاي علمي، آموزش پلكاني داشته باشد.
شهريار مندنيپور - داستاننويس شيرازي – هم در كارنامه دورههايي را داشت كه حالا آنرا به تهرانيها واگذار كرده است.
حسين سناپور، حسين مرتضاييان آبكنار و فرهاد فيروزي نيز از شاگردان هوشنگ گلشيري هستند كه اين راه را ادامه ميدهند. سناپور جاهاي مختلفي كلاسي داشته كه در اين دوره، در دانشگاه اميركبير، كارگاه داستان برگزار ميكند كه تمرينهاي داستاننويسي (بهمعناي تحليل داستانهاي شركتكنندگان) و آموزش تكنيكهاي داستاننويسي است.
او پنج سال است كه كارگاههاي داستان را اداره ميكند.
آبكنار از چهارونيم سال پيش كارگاه داستان داشته است. قديميترين شاگردهايش، سهشنبهها، شاگردان دوسال و چندماههاش دوشنبهها و جديدترها يكشنبهها كلاس دارند.
او 10 جلسه را براي آموزش عناصر قصه، سبكها و شيوهها، مرور ادبيات ايران و مرور ادبيات غرب در نظر گرفته است و ميگويد در دوره بعدي به فراخور سطح كلاس، برنامههاي گوناگوني دارد.
كلاسهاي آبكنار در نشر امتداد برگزار ميشود كه برگزاري آنها فعلا با مشكل مواجه شده و گفته شده است كه بهدليل نداشتن مجوز، محل انتشارات نميتواند محل تشكيل كارگاه داستان باشد.
فرهاد فيروزي هم در دو گروه، كلاسهايش را در بنياد گلشيري پي ميگيرد. عناصر داستان 1 و 2 كه به كارگاه داستان منتهي ميشود و گروه ديگر، آموزش تحليل داستان است كه براي علاقهمندان عمومي داستان و كساني كه ميخواهند در نشريات نقد و تحليل بنويسند، در نظر گرفته شده است.
دورههاي كارگاه داستاننويسي بنياد هوشنگ گلشيري از اواسط سال 81 با دورهاي براي انجمن هنرمندان افغان كار را شروع كرد كه بعدا بهخاطر نداشتن محل ثابت بنياد، كلاسها در مكانهايي از جمله نشر دشتستان، و كتابكده زبان پي گرفته شد.
محمدرضا گودرزي هم چهار كارگاه داستان را در كانون ادبيات ايران و فرهنگسراهاي بهمن، خانواده و اقوام اداره ميكند. گودرزي كه 12 سال است در اين زمينه فعاليت ميكند، علاوه بر طرح مباحث نظري و نقد داستانهاي كوتاه خوب ايراني و خارجي، كار كارگاهي هم ارايه ميدهد. داستانهاي نوشتهشده نيز ابتدا توسط خود گودرزي خوانده ميشوند و آنها كه مباني نسبتا محكمتري دارند، در كلاس خوانده ميشوند؛ روي بقيه هم يادداشت مينويسد.
فيروز زنوزي جلالي در فرهنگسراي ارسباران ( هنر) كارگاه دارد. خوانده شدن داستانها بهانهاي ميشود تا دربارهي معيارهاي داستاننويسي صحبت شود. درواقع با خود متن به مسائل تئوري داستاننويسي وارد ميشوند و نتيجه اين ميشود كه مهم نيست هر كسي چه زماني به كلاس بيايد، چون بحث، كارگاهي است اگر ديرتر از بقيه هم به كلاس بپيوندد مشكلي پيش نميآيد.
راضيه تجار، هم در خانهي داستان كلاس دارد و هم تدريس نيمهخصوصي در موسسهي نوآور. او كه از سال 67 اين كار را شروع كرده، در كلاسهايش اطلاعات لازم دربارهي عناصر داستان داده ميشود. داستانهاي نوشتهشده هم توزيع ميشود و در هفته بعد همان داستان مورد نقد جمعي قرار ميگيرد.
تجار ميگويد هميشه بخشي به تئوري داستان اختصاص دارد، اخبار فرهنگي مبادله ميشوند و زمينهي چاپ كارها هم بهوجود ميآيد.
همچنين محمدرضا صفدري يك سالي است كه بهطور پيوسته كارگاه داستاننويسي دارد. او قبلا هم بهطور ناپيوسته به اين كار مشغول بوده است. تحليل و شناخت داستانها و رمانهاي معيار و شناختهشده و نوشتن داستان بر اساس موضوعهاي دادهشده از بخشهاي كلاسهاي صفدري است.
جواد جزيني كه 15 سال پيش مسوول آموزش داستاننويسي حوزه هنري بوده، سه چهار سال اخير در دفتر مطالعات ادبيات داستاني مشغول است. در حال حاضر در باشگاه دانشجويان تالار مولوي و انجمن نويسندگان كودك و نوجوان هم كارگاه داستان دارد.
به گفتهي او، مجموعه آموزش دفتر مطالعات ادبيات داستاني از الگوي استاندارد آموزشي پيروي ميكند كه 70 واحد و 32 درس را شامل ميشود. او ميگويد كه در اين دفتر سالهاست پيگير طرح تبديل آموزش داستان به رشته علمي – كاربردي بهعنوان مقطع كارداني ادبيات داستاني هستند.
جزيني تاسيس هنرستان ادبيات داستاني را هم يادآور ميشود كه اگر چه بيش از دو دوره عمر نكرد و تغيير مديريت حوزه هنري باعث تعطيلياش شد، اما حدود 145 نفر فارغالتحصيل داشت.
رضا سيدحسيني، صفدر تقي زاده، حسن ميرعابديني، محمد بكايي، پيروز قاسمي، ناصر ايراني، احمد غلامي، فيروز زنوزي جلالي، حسن محمودي، حسين مرتضاييان آبكنار، رضا نجفي، حسين ابراهيمي (الوند)، علياصغر سيدآبادي، حسين سناپور و خود جواد جزيني در اين دورهها تدريس داشتهاند.
صفدر تقيزاده كه تا همين يكسال پيش اداره كارگاهي را برعهده داشت، كارش را از اوايل دهه 60 در مجتمع فرهنگ و هنر اسلامي كه در هر كلاس بيش از 30 نفر شركت داشتند، شروع كرد. به گفته او در دو دوره برگزاري اين كلاسها، بيشتر دانشپژوهان، بعدها داستاننويس و فيلمنامهنويس شدند. او بعدا در دفتر مطالعات ادبيات داستاني كارش را پي گرفت. تقيزاده مجموعهي «سهم من كو» را هم در اين زمينه منتشر كرده است.
ميترا الياتي، تابستان گذشته در تعاوني نويسندگان يك دوره كلاس داشته كه ادامهي آنرا به تابستان آينده موكول كرده است. هر بار داستان مطرحي خوانده ميشود و براي طرح مباحث تئوري الگوي داستاني قرار ميگيرد. بعد، از شركتكنندهها خواسته مي شود كه داستاني بنويسند كه در آن مثلا گفتوگو برجسته باشد. داستانهاي نوشتهشده هم همخواني ميشود.
الياتي كه ميگويد به خاطر اشتغالهايش در طول سال به كارگاه داستان نرسيده، اين كار را از طريق سايت جنوپري پي گرفته است؛ به اين صورت كه مطالبي را دربارهي داستاننويسي روي سايت مي گذارد؛ تا نويسندههاي كمتجربه استفاده كنند، يا داستانهاي تازهكارها را استفاده ميكند كه مورد بررسي قرار بگيرند.
مهسا محبعلي هم كه خودش در كارگاههاي براهني و بعدا - نه بهطور منظم - در كارگاههاي گلشيري شركت داشته، بهتازگي كارش را در دانشگاه هنر شروع كرده است. يك جلسه كار تئوري انجام ميدهند، نمونهاي از داستان مثلا با سبك همينگوي را ميخوانند و جلسه بعد، شركتكنندهها به اين سبك مينويسند. گاهي هم كارهاي آزاد را ميخوانند كه مورد بحث قرار ميگيرد.
احمد شاكري نيز يك دوره در فرهنگسراي ارسباران (هنر) كلاس داشته است كه احتمال دارد آنرا پي بگيرد. شاكري ويژگي خاصتر كلاسش را در كنار مسائل ديگر، تاكيد بر روي بحث درونمايه و تعريف واقعيتها عنوان ميكند. او يكي از مسائل تعيينكننده را نگاه نويسنده در درك واقعيت ميداند.
به اعتقاد شاكري، بعضي مكتبها، بر اساس تكثر واقعيت كه نفي واقعيت را هم در پي دارد، شكل گرفتهاند و اگر در اين دورهها انديشهاي كه فلسفهي اسلامي و حكمت اسلامي دربارهي واقعيت دارد، مورد بررسي قرار گيرد، شايد نتايج ارزشمندي در نقد ادبي و نوع نگارشها ايجاد شود.
محمدرضا سرشار (رضا رهگذر) نيز از سال 72 به بعد تدريس را رها كرده است. او هفت ترم در دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران و چند ترم در حوزه هنري مشغول بوده است.
گزارش از: خبرنگار ايسنا، ساره دستاران