سیدمحمد بهشتي
کمتر اهل هنر و فرهنگی است که با نام و منش این مدیر پس از انقلاب آشنا نباشد. سینماگران معاصر ایران به خوبی او را " معمار سینمای ایران " نامیده اند. علاوه بر اینها شباهت نامی او با یکی از مردان فقید سیاسی کشور تا بسیاری از افراد جامعه او را فرزند یا از منسوبین به او بدانند. رنگ موهای طلایی او نیز در بین مدیران دهه شصت که اغلب ریشهای بلند و موهایی با آرایش ساده داشتند، نیز عامل دیگری بود تا او در زمره افراد شاخص دولتمردان فرهنگی باشد. با این همه " سید محمد بهشتی شیرازی " نه اصفهانی که اصالتا قزوینی، و پدرش از مرغداران بزرگ تهران بود. این دانشجوی انقلابی سالهای دهه 50 و مدیر فرهنگی بعد از انقلاب، به واسطه آن موهای لخت و طلایی اش در طی این سالها، سه بار به طور جدی به خطر افتاد، بار اول هنگامیکه درجریان انقلاب که مردم از آنجا که فکر میکردند او خارجی است ماشین شخصی او را واژگون و با وساطت مهندس موسوی جان سالم به در برد ! بار دوم هنگامی که وزارت ارشاد از سید محمد خاتمی به لاریجانی منتقل شد، لاریجانی به او پیغامی غیر مستقیم رساند که : برای تغییر مدیر فارابی ، هر چه تحقیق و فکر کردم عیبی در مدیریت او نیافتم جز رنگ موهایش !
و اما این بار که میتواند سومین بار باشد، سید محمد بهشتی گرفتار این عیب بزرگ خود شد ! او که به تصمیم خود پس از تغییر معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان، حاضر به استعفا و ترک سازمان میراث فرهنگی نشده بود، در یک اقدام غیر منتظره و غیر قابل تصور، صندلی او به یک نیروی غیر متخصص و ناآشنا { فردی ملبس به لباس روحانیت وپزشک} واگذار شد. او که سعی می کرد در چارچوب فعالیتهای سازمانش از کار سیاسی پرهیز کند اینبار در یک دام سیاسی پهن شده افتاد. طرفداری صریح[1] او در جریان انتخابات نهم ریاست جمهوری او را در فهرست سیاه مدیران در نزد رئیس جمهور منتخب قرار داد. شنیده شده که آقای احمدی نژاد شخصا در جلسه معاونان خود از مشایی میخواهد که سریعا او را مستعفی ! کند{جالب آنکه این درست در ایامی اتفاق می افتد که مشایی به علت مسایل مالی و نظریه پردازیهای اسلامی در نوک حمله مجلسیان و مطبوعات برای تغییر بود}. مشایی نیز عجولانه در جلسه معاونان سازمان تحت مدیریت خود از تغییرات آتی معاونان سازمان خبر می دهد بهشتی نیز که ظاهرا پیشتر منتظر اینچنین اقدامی بوده است با زمزمه کلماتی در گوش مشایی،با خانه هشت ساله خود وداع میکند. بدین ترتیب برای اولین بار از زمان تاسیس سازمان حفاظت آثار ملی تا سازمان میراث فرهنگی و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، سکان مدیریت سازمان در سطح مدیر و مدیران میانی کاملاُ در اختیار افراد غیر متخصص و نا آشنا به حوزه میراث فرهنگی قرار میگیرد. پژوهشگاه میراث فرهنگی که آخرین پناهگاه نیروهای زبده و متخصص سازمان و امیدی برای گشایشهای آینده سازمان بود با کنار راندن بهشتی به محاق رفت.
سازمان نه چندان بزرگ میراث فرهنگی با آغاز دولت سید محمد خاتمی، حوزه میراث فرهنگی را در بستر گسترده خود یعنی پهنه ایران زمین گستراند، پیش از محمد بهشتی، مرحوم سراج الدین کازرونی در گسترش اداری این دستگاه تلاش هایی را انجام داده بود، ولیکن با حضور بهشتی عرصه میراث فرهنگی رو به فراخی نهاد، و به حق میتوان گفت منش و رفتار شخص بهشتی بود که با هدایت نسلی از مدیران میراث فرهنگی، اینچنین میراث فرهنگی را از انزوا خارج کرد. حوزه های زیر از جمله حوزه هایی بود که او وارد آنها شد و بسا در شرایط خود سربلند از میدان بیرون آمد:
- تلاش در راستای ایجاد دولت الکترونیکی و ایجاد پایگاه های اطلاعاتی و دسترسی همگانی به اطلاعات میراث فرهنگی، به طوریکه سازمان میراث فرهنگی در سالهای اولیه خود مقام نخست را کسب کرد.
- ارتباط با رسانه ها و اطلاع رسانی از طریق مطبوعات و ایجاد خبرگزاری میراث فرهنگی به طوری که اکنون اخبار میراث فرهنگی در صدر اخبار جراید قرار میگیرد.
- ایجاد حساسیت عمومی در نزد عامه و نخبگان جامعه در خصوص اهمیت میراث فرهنگی. آنچنان که اکنون بخشی از مدعیان و شاکیان پرونده های ملی را ایشان تشکیل می دهند.
- ایجاد انجمن های مردمی یا آن.جی. او با نام انجمنهای دوستداران میراث فرهنگی. حجم انبوهی از طرفداران میراث فرهنگی در این غالب فعالیت دارند. عکاسان، خبرنگاران، هنرمندان و... دوستدار میراث فرهنگی هرکدام صاحب یک تشکل هستند.
- تهییج بازار نشر آثار میراث فرهنگی به تهیه آثار مرتبط با آن به زبانهای خارجی و موفقیت.
- شکستن طلسم کاوش های باستانشناسی در چند فصل، بالاخص حضور باستانشناسان مطرح خارجی در کاوشها.
- ایجاد رونق در حوزه پژوهش و اهمیت دادن به امر پژوهش به عنوان امر مقدم بر کارهای اجرایی. پایگاههای پژوهشی و پروژه های بزرگ از جمله اقدامات مثبت بهشتی است، این پروژه ها مستقیما تحت نظارت او بودند.
- برگزاری جشنواره فیلم یادگار و ترغیب همکاران سابق خود در حوزه سینما و تلویزیون در توجه به میراث فرهنگی.
- شکستن طلسم ثبت آثار ایرانی در سطح جهانی پس از انقلاب با ثبت مجموعه تخت سلیمان، بم و سلطانیه
- ایجاد نهضت ثبت آثار و بناهای تاریخی به عنوان امر مقدم و ضروری در حفاظت از آثار و ابنیه تاریخی
- حفظ مدیران و نیروهای متخصص سازمان در طول هفت سال مدیریت بر سازمان و تربیت نسل جدیدی از مدیران سازمان
- برگزاری نمایشگاههای خارجی موزه ملی ایران در کشورهای اروپایی و آمریکایی با عنوان تمدن هشت هزارساله
- فعالیت های فرهنگی و هنری موزهای بزرگی برای خروج از سکون. کاخ موزه نیاوران شاهدی روشن از فعالیتهای فرهنگی شایسته شأن میراث فرهنگی است.
- تلاش ایران برای طرح موضوع میراث معنوی در یونسکو
- حضور پررنگ میراث فرهنگی در برنامه پنجساله چهارم و از جمله تشویق به تاسیس موزه توسط سازمانهای دولتی
- اجرای تبصره 36 معروف به طرح پردیسان
- تعامل مثبت و مفید با شورایعالی شهرسازی کشور در جهت حفاظت از بافتهای تاریخی
- ...
در بخش دیگری از این کارنامه روشن و امیدوارکننده، در طی این سالها اتفاقاتی نیز روی داد که قابل توجه است:
- شاهزاده هخامنشی و حکایت کشف آن در رسانه ها که سازمان میراث فرهنگی به خوبی از آن برای ایجاد حساسیت عمومی به این حوزه بهره گرفت.
- چالشهای بسیج خواهران و کاخ سعد آباد در خصوص تخریب کاخ احمدشاهی. پرونده ای با ملاحظات سیاسی
- غارت آثار جیرفت توسط عده ای از مردم و قاچاقچیان و کشف تمدن عظیم جیرفت. باند غارتگران حرفه ای و سرشناس هیچگاه معرفی نشدند.
- سد سیوند و احتمال آب گرفتگی آثار هخامنشی. نقش سازمانهای دولتی در ایجاد بحران برای میراث فرهنگی
- آثار الیمایی ایذه و خطر نابودی آنها . نقش سازمانهای دولتی در ایجاد بحران برای میراث فرهنگی
- پرونده نقش جهان و برج جهان نما . پرونده ای با ملاحظات سیاسی، شرم آورترین پرونده های مقابله با آثار تاریخی و ملی به بهانه حقوق مردم
- کشف مردان نمکی در زنجان. رازهای سر به مهر معدنچیان باستان
- زلزله بم و تلاش های سازمان برای ثبت در فهرست میراث جهانی ، همچنین ارتباطات بین المللی و ملی متخصصان ایرانی در این ارتباط . بحران، فرصت و تهدید
- پی بردن به نقش یکی از مدیران قبلی موزه ملی در سرقت و فروش لوح منحصر بفرد داریوش. خیانت فردی که از او به عنوان متعهد و متخصص یاد می شده است .
ادامه دارد ...
در بخش دوم به بیان کاستیها و مشکلات سازمان میراث فرهنگی پرداخته می شود. بخش آخر نیز به نقش و عملکرد مدیران و معاونان سید محمد بهشتی خواهم پرداخت.
--------------------
[1] زمانی که موضوع انتخاب دفاع از منافع ملی بود، به معین رای دادم و حالا که موضوع مقاومت در برابر تحقیر ملی است به هاشمی رای می دهم.