دوشنبه 10 بهمن 1384

گفتگو با امير کاستاريکا: ،جهان مدرن بسوي برده‌داري برمي‌گردد، ايسنا

- کاپيتايسم،انسان امروزرا به سوي قرص و موسيقي مبتذل "دي جي" برده

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و هنر - سينما

امير كوستاريتسا (کاستاريکا) درباره فيلم جديدش فاش مي‌سازد: «دهكده‌ي جديدي در چهار كيلومتري اين شهر در بالاي تپه واقع در 1300 متري از سطح دريا براي ساختن فيلم جديد تاسيس مي‌شود.»

به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) كوستاريتسا مي‌گويد: «فيلم با صحنه ورود خانم معلم و دانش‌آموز براي آخرين بار به مدرسه‌اي كه قرار است منحل شود ،آغاز مي گردد. البته روستاي خالي از سكنه و مدارس تعطيل شده، نزد ما يك واقعيت است. به هر روستايي واقع در بخش غربي صربستان كه وارد شوي متروكه است، زيرا همه به بلگراد فرار كرده‌اند.»

وي مي‌افزايد: «ايليچ وزير سرمايه‌گزاري حق دارد هنگامي كه مي‌گويد: من راهها را تا روستا آسفالت مي‌كنم كه شما همه به شهر نرويد، بلكه به روستاها بازگرديد. اين فيلم از بعد اجتماعي پيگير اين قضيه است در حالي‌كه از لحاظ فردي دنبال مسئله ديگري است. حكايتي را تعريف مي‌كند شبيه افسانه‌هاي ژاپني كه مي‌گويد فرزندم برو به شهر و سه كار را انجام بده و آنوقت مشكلي در اينجا بوجود مي‌آيد...

به گزارش ايسنا امير كوستاريتسا فيلمساز مشهور جهان گفت‌وگويي را درباره‌ي آخرين ساخته‌ي خود به شرح ذيل با «بليتس» داشته است که با کمک رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران- بلگراد در اختيار ايسنا قرار گرفته است.

- بخش شهري فيلم در كجا فيلمبرداري خواهد شد و اكيپ هنرپيشگان چه كساني هستند؟

در شهر اوژيتسا و بانيا باشتا فيلمبرداري خواهد شد. در ارتباط با هنرپيشگان هنوز نمي‌دانم زيرا تازه در مراحال مقدماتي هستيم. در حال حاضر مي‌دانم فيلمبرداري 20 فوريه (اوايل اسفند) شروع مي‌شود و تا اواخر آوريل ادامه مي‌يابد و اتمام كار تا اوايل اكتبر به طول خواهد انجاميد.

- جمع‌وجور كردن فيلم‌ها در اين محيط، پرداختن به سرنوشت اين قهرمانان و حكايت‌هاي ديگر مثل اين مي‌ماند مي‌خواهيد داستاني را بيان كنيد، كدام داستان را؟

اين شهر همانند ميدان رنسانس پيچيده است، منتها با مواد و تجربه ديگري. انسان با مشاهده زيبايي ميدان‌هاي رنسانس حالتي به او دست مي‌دهد كه در آن حالت قدرت جاذبه را از دست مي‌دهد. هنگامي كه بتوانيم تصوير سه بعدي اين ميادين را از طريق رايانه پخش كنيم، تصوير شكل خود را از دست خواهد داد زيرا بايد از عدسي بزرگتر استفاده كرد تا بتواند بجاي چشم آدمي تقليد كند.

از آنجايي كه چشمان من غالباً چشم سينمايي است و در حقيقت ايده فيلم نزد من معماري ميشود، آنگاه اين دو نظريه يكي شده‌اند و اينگون اين شهر بوجود آمده است. اما تمامي خواسته من كه بايد تحقق يابد اين است كه خودگردان و مستقل باشم. من در شهرهاي بزرگ استقلال ندارم. مجموعه مدني، شهرهاي بزرگ از خيلي وقت پيش دستخوش جنگ شهري شده‌اند. جنگ شهري با گستردگي و وسعت بيشتري در پايتخت‌هاي جهان صورت مي‌گيرد و تنها گاهگاهي به شكل اسفناك خود از برينكستون تا حومه پاريس ظاهر مي‌شود. در بلگراد كه به اصطلاح شهر اروپايي نيست به طور مداوم جنگ وجود دارد. بنابراين، در اينجا سخن بر سر خودمختاري و استقلال است كه بطور جدي در مخاطره قرار دارد. فكر مي‌كنم جهان مدرن بسوي ابعاد برده‌داري برمي‌گردد كه فراعنه در آن به عنوان شركاي حقوقي انجام وظيفه مي‌كنند و بقيه جهان بايد در خدمت آنان باشند. از اين رو بايد مسئله استقلال فردي را مطرح ساخت زيرا به معناي آن سه نكته ايده‌آل باستاني است: متعالي، نيكي و زيبايي. اين دهكده اينگونه كه است اين مسئله را هم مطرح مي‌كند كه آيا آن افسانه است يا واقعيت؟ من بيش از پيش گمان مي‌كنم كه افسانه است.

- شما با ساختن فيلم پيرامون مارادونا وارد سيل اعتراضات در آمريكاي لاتين را بر خود سرازير كرديد. اين اعتراض را چگونه دريافتيد؟

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

باتوجه به اينكه اين جهان از بين رفته است، لازم است بازسازي آن و احياي ايده برابري را شروع كنيم. بنظر من اين ايده از دو جهت خواهد آمد: يكي از اروپاي غربي كه با منفعت‌طلبي درصدد تضعيف منبع كارگري ملي خود است و آنها بيش از پيش راديكالي خواهند شد. در واقع با دوندگي بدنبال منفعت طلبي، شركا به آنجايي مي‌روند كه توليد ارزانتر است. درحاليكه نزاع بين كارگر محلي و خارجي در كشور اوج خواهد گرفت. از سوي ديگر (جهت دوم) به هر ميزاني كه تلاش كرده‌اند آن را نابود كنند، احساس براي برابري نابودنشدني است. اين ايده در حال حاضر از شانس خوبي در خون جوشان آمريكاي لاتين برخوردار است ليكن متاسفانه فاقد شانس تاريخي است. كاپيتاليسم موفق به نهايت سوءاستفاده از پتانسيل عالي ضمير و نفس بشري شده است و آن را كاملاً تحت كنترل درآورده است و اين حالت فطرت انساني را متلاشي كرده است. انسان را به آن نقطه‌اي و موقعيتي كشانده است كه كپسول و قرص بخورد يا به موسيقي خسته‌كننده و مبتذلي مانند موزيك دي‌جي روي آورد. اين يك تظاهر ماهرانه است كه بايد راهي براي تخليه آن پيدا شود. امري اتفاقي نيست كه هارولد پينتر برنده جايزه نوبل در حالت بيماري و پيش از مرگ كلمه‌اي را تلفظ كرد و در واقع كلمه "وجدان" را بيان كرده بود.

- شما به تصوير و اثار ماردونا مي‌پردازيد، او واقعاً چگونه است؟

ماردونا سمبل همه آن چيزهايي است كه همه اينها باهم اگر جمع شوند نمي‌توانند باشند. بكام موفق شده است در جستجوي جامعه مدرن به حاشيه كشانده شود. در حاليكه براي او خيلي بهتر بود هم مواد مخدرش را مي‌كشيد و بازي فوتبالش را ادامه مي‌داد تا اينكه كارش در برنامه‌هاي تبليغي تلويزيوني «پپسي كولا» خاتمه يابد. همه آنها عاقبت كارشان اين خواهد بود. مارادونا اينگونه نيست وقتي از او پرسيدم «خوب، تو چه چيزي مي‌خواهي، عين خيالت نيست، تو كه همه چيز داري» او خيلي خلاصه به من پاسخ داد «وجدان». همان چيزي كه پينتر گفت. ماردونا انساني است كه قدرت را احيا و ايجاد مي‌كند، او داراي قدرت عظيمي در آن جثه كوچك است و به اينكه تنها زندگي خود را بگذراند خاتمه نمي‌يابد. او انساني است كه زجر مي‌كشد. جالب توجه است نه تنها پايش را از اين بيچارگان و فقرا جدا نكرده است بلكه آنها را بهم پيوند داده است. فوتباليستي كه پيوند بدهد او حقيقتاً قله جهان است.

- سوژه فيلم جديدتان چيست؟

داستان خانوادگي ماركوويچ (هنرپيشه) است . داستان پدربزرگي است كه در حال مردن است و به نوه وصيت مي‌كند به شهر برود گاوش را بفروشد سپس تمثال مقدس بخرد و را بياورد. بوژوويچ و من سناريو را وسيعتر كرديم تا به مفهوم رواني و اجتماعي بپردازد تا بدينوسيله برخورد روستاي متلاشي شده و شهر متلاشي شده توليد شود و از مردم آن بهترين و بدترين چيز ظهور كند.

- به هنگام ساختن فيلم «زندگي معجزه است» گفته بوديد اين آخرين فيلم شماست، يعني اين آخرين فيلم جديد شما خواهد بود؟

دو سه فيلم ديگر و واقعاً آنوقت تمام است.

دنبالک:
http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/28622

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'گفتگو با امير کاستاريکا: ،جهان مدرن بسوي برده‌داري برمي‌گردد، ايسنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016