پنجره ای به بيشه ی اشاره
بهروز شيدا
نشر باران، سوئد
چاپ اول ۲۰۰۶
شابک: ۷-۰۲-۸۵۴۶۳-۹۱
[email protected]
www.baran.st
پنجره ای به بيشه ی اشاره مجموعه ای است از هشت جستار. بهروز شيدا در مقدمه ی اين کتاب زير عنوانِ کوتاه بگويم چنين نوشته است:
کوتاه بگويم: هفت جستار از هشت جستاری که در اين دفتر می خوانيد، پيش از اين در نشريه های گوناگون چاپ شده اند: خوابِ يک دست که از معرکه بربايدت، پنجره ای به بيشه ی اشاره، يادِ کودکِ دور در ترافيکِ تجدد در آرش، به کوشش پرويز قليچ خانی؛ زير گذرِ تيغ وتَن در دوات، به کوشش رضا قاسمی، خوابِ سپيد در قابِ سيا در مجله ی شعر در هنر نويسش، به کوشش پرهام شهرجردی؛ سنگينی ی حجابِ بی معنايی در بررسی کتاب، به کوشش مجيد روشنگر؛ دست های خسته ی نويسنده گانِ خرابِ کافه ها در نامه ی کانون، به کوشش منصور خاکسار، مجيد نفيسی؛ پرده ی رويای سلطنتِ انسان برای اولين بار چاپ می شود.
خواب يک دست که از معرکه بربايدت نيم نگاهی است به مفهومِ ديوانه گی در جهانِ انسان ايرانی؛ گزارشی از مفهومِ ديوانه گی در چهار دوران تاريخی؛ گزارشی از مفهومِ ديوانه گی در عرفان ايرانی، مفهوم ديوانه گی در ادبياتِ دورانِ مشروطيت، مفهوم ديوانه گی در ادبياتِ سال های پس از کودتای ۲۸ مردادماه سال ۱۳۳۲، مفهوم ديوانه گی در رمان پس از انقلاب اسلامی؛ گزارشی از مفهوم ديوانه گی در تاريخ جنون ميشل فوکو، حی بن يقظان ابن سينا، اشعار مولانا جلال الدين محمد بلخی، سياحت نامة ابراهيم بيک زين العابدين مراغه ای، اشعار نصرت رحمانی، آزاده خانم و نويسنده اش رضا براهنی. خواب يک دست که از معرکه بربايدت تلاشی است در راه نگاه به مفهوم ديوانه گی در آينه ی صداهای مسلطِ زمانه.
زيرِ گذر تيغ و تَن نگاهی است به حضور لات¬ها در جسدهای شيشه ای ی مسعود کيميايی، تهران شهر بی آسمانِ اميرحسن چهل تن، کابوسِ سيامک گلشيری، بی بی شهرزاد شيوا ارسطويی؛ نگاهی به جاپای فرهنگ پهلوانی در آيين مهر، حماسه ی ايرانی، حماسه ی اسلامی، خانه ی سمک عيار، منش پوريای ولی؛ نگاهی به زورخانه ی شعبان جعفری، تکيه ی طيب حاج رضايی؛ نگاهی به استحاله ی پهلوانان به لات ها. زير گذر تيغ و تَن تلاشی است در راه يافتِ ريشه ی لات های چهار رمان در تکه تکه ی يک تاريخ.
خواب سپيد در قاب سيا نيم نگاهی است به هفت شعر عينی- مصورِ دوربين قديمی و اشعار ديگرِ عباس صفاری؛ نيم نگاهی به نگاه نظريه پردازان گوناگون به استعاره؛ نيم نگاهی به انواعِ صور خيال؛ خوانش هفت شعر در حضور تابلويی از نقاشی ی چينی. خواب سپيد در قاب سياه تلاشی است در جهت احضار انواع ديگر هنری در «نقد ادبی».
پنجره ای به بيشه ی اشاره حاشيه ای است بر چاه بابلِ رضا قاسمی؛ پنجره ای به اشاره های روان کاوانه، هستی شناسانه، تاريخی، سياسی؛ پنجره ای به سنت سنگ سار، تنهايی ی مدرنيته، گناه انسان، دست تمنای مردانه، تاريکی ی پناه زنانه، نور عارفانه، وسوسه ی ناگزير، فاشيسم مکرر؛ پنجره ای به خاطره ها، زندان ها، شکنجه ها، کتاب ها. پنجره ای به بيشه ی اشاره تلاشی است در راه يافتِ سايه ی اشاره در حادثه و سخن.
سنگينی ی حجابِ بی معنايی گذری است از جهانِ سيزده داستانِ حسين نوش آذر؛ گذری از زخم روان، زخمِ جهان، زخمِ زمان بر تنِ مردان و زنانی که در هيچ دستی درمان نمی جويند. سنگينی ی حجاب بی معنايی تلاشی است در راه فهمِ زخمِ بی پناهانی که نه در سخن جهانِ سنت سامان می بينند؛ نه در سخنِ جهان مدرن مصداق.
دست های خسته ی نويسنده گان خراب کافه ها نيم نگاهی است به حضور متنِ تاريخیِ در کافه رنسانسِ ساسانِ قهرمان و اتفاق آنطور که نوشته می شود می افتدِ ايرج رحمانی؛ نيم نگاهی به نظريه هايی که به شباهت ها و تفاوت های متنِ تاريخی و متنِ قصه ای اشاره می کنند؛ نيم نگاهی به غربتِ زنان و مردان در برابر يک ديگر، غربتِ زنان و مردان در برابر قدرت های سياسی؛ غربت تبعيديان از سرزمينِ زادگاه؛ غربتِ انسان در جهان. دست های خسته ی نويسنده گان خراب کافه ها تلاشی است در راه تصويرِ غربت مشترکِ مشتريان دو کافه ی دو رمان.
پرده ی رويای سلطنتِ انسان مقايسه ای است ميانِ مقدمه ای بر رستم و اسفنديارِ شاهرخ مسکوب و ديباچه ی نوين شاهنامه ی بهرام بيضايی از زاويه ی نوعِ تدوين؛ نگاهی به نوعِ تدوينِ فصل های مقدمه ای بر رستم و اسفنديار و ديباچه ی نوين شاهنامه در آينه ی ارمغان مورِ شاهرخ مسکوب. نويسش تکه هايی از سه فصلِ مقدمه ای بر رستم و اسفنديار در قامتِ تکه ای از دو نمای يک فيلم نامه؛ نويسشِ تکه هايی از دو نمای ديباچه ی نوين شاهنامه در قامتِ تکه ای از فصلِ يک کتاب؛ تلاشی در جهت تشخيصِ تفاوت دو نوع نگاه به شاهنامه. پرده ی رويای سلطنتِ انسان تلاشی است در جهتِ احضارِ انواع ديگر ادبی در نقدِ ادبی.
یاد کودک دور در ترافیک تجدد نگاهی است به هشت رمانِ زنانه ی فارسی؛ جست وجوی عناصر مشترکِ دو گروه رمانِ زنانه ی فارسی؛ جست وجوی سیمای مرد آرمانی، تن کامه گی، جانِ عارفانه. یاد کودک دور در ترافیک تجدد تلاشی است برای تصویر پنجره هایی که در مقابل رمان زنانه ی فارسی بر دیوار اند.
کوتاه تر کنم: مجموعه جستاری که می خوانید تلاش دیگری است برای تقدیمِ یک صدا به گوش و چشم کسانی که درد زمان و جهان را به هم دردی می شنوند؛ از پنجره ی فصل های فَراخ می نگرند.
***
مخمل سرخِ رويا
بهروز شيدا
نشر باران، سوئد
چاپ اول ۲۰۰۶
شابک: ۳-۰۴-۸۵۴۶۳-۹۱
[email protected]
www.baran.st
مخمل سرخِ رويا مجموعه ای است از هفت جستار. بهروز شيدا در مقدمه ی اين کتاب زيرِ عنوانِ چند نکته چنين نوشته است:
شش جستار از هفت جستاری که می خوانيد پيش از اين در نشريه های گوناگون چاپ شده اند: گَردِ اندوه او بر چهره ی او: قيصرِ پرتغالِ سلما لاگرلوف از منظرِ نظريه ی باختين، مخمل سرخ رويا: نگاهی به بچه ی يک شنبه ی اينگمار برگمان از منظر زيگموند فرويد، قحطی ی صبح چرا است؟: نگاهی به وقتِ تقصيرِ محمدرضا کاتب از چشمِ رولان بارت، زير بارانِ خدايانِ اندوه: نگاهی کوتاه به مده آی ائوريپيدس با توجه به نظريه ی ارسطو در باران به کوششِ بهزاد کشميری پور، مسعود مافان، رمزگان های دوگانه ی حيرانی: تأملی کوتاه بر رسوايی ی کوتزی بر مبنای تکه هايی از ضد اديپ دلوز و گتاری در مجله ی شعر: هنر نويسش به کوششِ پرهام شهرجردی، موجِ مرگ دوست: پيرمرد و دريای ارنست همينگوی در آينه ی نظريه ی رمان گئورک لوکاچ، در آرش به کوشش پرويز قليچ خانی. برهوت بازی ی سفرِ بی سودا برای نخستين بار چاپ می شود.
همه ی اين جُستارها به اين هدف نوشته شده اند که تکه ای از يک رنگين کمان باشند؛ برآمده از خوانشِ هفت رمان از هفت منظر. برمبنای طرح نخستين قرار اين بود که هر هفت رمان از ميان رمان های غربی برگزيده شوند؛ اما سرانجام آن جا که منظر رولان بارت و نورتروپ فرای در کار بود، دو رمان فارسی برگزيده شدند؛ چه تأويلِ زبانی ی يک رمان تنها در حيطه ی زبان فارسی برای من ممکن بود. در انتخاب منظرها نيز ترديدها بسيار بود؛ حاصل اين است که می خوانيد: «تماميت» يا تکه ای از انديشه ی نظريه پردازانی تا حدِ ممکن دور و درگير.
در سه جُستار «تماميت» انديشه ی يک نظريه پرداز محک بوده است: ميخاييل باختين، رولان بارت، زيگموند فرويد، در سه جُستار يک کتاب: ژيل دلوز و فليکس گتاری، ارسطو، گئورک لوکاچ، در يک جُستار تنها يک جُستار: نورتروپ فرای.
برای اين کتاب نخست نام يک برگ از هزارن برگزيده شده بود، اين نام اما، سرانجام به زيرعنوان انتقال داده شد. حکايت هم چنان باقی است: اين کتاب يک برگ است از هزاران؛ رنگين کمان کوچکی از بسياران رنگين کمانی که شايد بر آسمانِ ما نشسته اند؛ که خوانش هر اثر تلاشی است برای فهمِ معنای ديگری از قاره ای از وجودِ انسان که در هزاران بَرگ سرگردان است.