تهران- خبرگزاری کار ايران
"منوچهر آتشی" در دوم مهرماه سال ۱۳۱۰ و يا به قولی ۱۳۱۲ در روستای دهرود دشتان متولد شد و مادرش پری خان زاده از سادات با فرهنگ و با سواد بود و پدرش "محمد جعفرخان آتشی" , مردی با ذوق دوستدار شعرهای "فائز" بود، البته "آتشی" بخشی از ذوق شعریاش را مديون مادرش می داند و میگويد باری مادرم با سرودههای "فائز" و لالايی های جنوب مرا خواب میکرد .
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا,"آتشی"، سال ۱۳۱۸ به مکتبخانه رفت و در همان سال ها خواندن قرآن و گلستان سعدی را فرا گرفت ،ولی به دليل شورشی که در آن شهر شد، سال دوم را تمام نکرده بود که از کلنگان به بوشهر نقل مکان کردند و تا سال چهارم ابتدايی در مدرسه فردوس بوشهر تحصيل کرد و در تمام دوران مدرسه جزء زرنگترين شاعران کلاس بود. او پس از پايان کلاس ششم ابتدايی که به قول خودش هوايی شده بود , دلش هوای روستا را کرد و خانوادهاش را واداشت که به روستا باز گردند و پس از آن به بوشهر بازگشت و دوره دبيرستان را در دبيرستان سعادت به پايان رساند و به دانشسرای عالی راه يافت و همزمان نيز به عنوان معلم مشغول تدريس شد و در همين سال نخستين شعرهايش را در مجله فردوسی منتشر کرد و اين شعرها محصول سرگشتگی در کوه ها و دره هاست که به صورت ملموس در اشعارش بيان شده اند .
"آتشی" در همان سال های آغازين تحصيل در دانشسرا با حذب توده آشنا شد و شعرهای بسياری برای اين حزب با نام مستعار در مطبوعات منتشر کرد، اما پس از کودتای ۲۸ مرداد فعاليت او با حذب توده رسما به پايان رسيد .
"آتشی" سال ها به عنوان معلم در آموزش و پرورش مشغول به تحصيل بود، مدتی نيز با صدا و سيما همکاری داشت و مسووليت صفحه شعر مجله تماشا را به عهده داشت و به عنوان مشاور با نشريات مختلفی نيز چون کارنامه همکاری داشت.
"آتشی" بيش از ۶۰ سال شعر سرود و در طول اين سال ها نگرشش نسبت به شعر عميقتر شد، اما در بيشتر موارد مضامين شعرهای او در امتداد هم قرار دارند و او به خوبی توانست جايگاه خود را در شعر فارسی تثبيت کند، اما هرگز دست از خواندن و نوشتن برنداشت .
"آتشی" هنرمند چند وجهی بود که علاوه بر شعر , ترجمه، و روزنامه نگاری در عرصه تئاتر نيز حضوری ماندگار داشت و نمايش نامههای بسياری نيز برای برنامههای راديويی نوشت و از مجموعه شعرهای او میتوان "به آهنگ ديگر"( ۱۳۳۹ )توسط "رضا سيد حسينی" منتشر کند، ديدار در فلق , بر انتهای آغاز , گزينه اشعار , وصف گل سوری و غزل غزلهای سورنا اشاره کرد .از "آتشی" چندين ترجمه هم منتشر شده است که مشهورترين آنها ،فونتامارا اثر "سيلونه" , جزيره دلفينهای آبی رنگ اثر "اسکات ادل" ,تحليل شعرهای "نيما" و "شاملو" اشاره کرد .
"آتشی" سرانجام در ۲۹ آبان ماه سال ۱۳۸۴ در اندک زمانی پس از آن که به عنوان چهره ماندگار از وی تجليل شد در بيمارستان سينا درگذشت و در بوشهر در جوار آرامگاه شيخ حسين خان چاهکوتاهی آرام گرفت .
اگر می دانستی
ناکجا آبادی نيست
حتا اين جوی کوچک که از سرچشمه می آيد
در اين جاليز پايان نمی گيرد
و کور نمی شود
در اين کشتزار
چشم هم بزنی
در بافه های ريحان
يا ريشه های چغندر
سوار سفينه ها
در بندرهای آن سوی سياره
پياده می شود
اين سر
سياره اگر نباشد
فکری دارد
و خدا را کجا ديدی
که سالی ديگر در مريخ
ساقه علفی کنار سنگی نباشد
و نخستين بره زمينی
به بوی او
زادگاهش را فراموش نکند
ناکجاآباد
شوخی خستگان است
در اين صخره سياه
از کجا که ونوسی سپيد
خواب تيشه تنديسگری نبيند
و سالی بعد
لوور را رونق ديگری نبخشد
پژواک شليکی در کوه
در فضا نخواهد ماند
زير سدری دورتر
در دفتر شاعری خواهد نشست
که سال ها پيش
در همين دره به رگبارش بستند
ناکجايی نيست
زير هر تکه يخ
تو چه می دانی
نام های چند دختر زيبا
در انتظار خورشيدند
و اين دختر سياه چرده کولی
با چهره چرکين و موی ژوليده
اگر مشاطه ای می داشت
يا چشمی به نام داوينچی او را می ديد
از کجا که بازار موناليز را
کساد نمی کرد
ناکجاآبادی نيست
هر شعر در شعر ديگر ريشه دارد
دانش ما
بالغ ، از يک عدم برآمده
تا در عدم دوم به حجله برود
و اگر می دانستی که عدم
اکنون پر از ماست
و جايی برای مردگان وجود ندارد
در می يافتی که چه گل هايی
در دره های هيماليا
بی نام مانده اند