J4p- «منيرو روانی پور» به قول خود در مورد انتشار داستان در وبلاگ جديدش وفا کرد.
اين بانوی داستان نويس که اخيراً وبلاگ خود را از «پرشين بلاگ» به «بلاگفا» انتقال داده، با انتشار ۴ داستان ظرف يک هفته، شروع خوبی داشت؛ هرچند اغلب اين داستان ها قبلاً هم منتشر شده بودند اما او در توضيح يکی از داستان ها نوشته است: چون می خواهد آرشيو کاملی از داستان های کوتاهش در وبلاگ جديد داشته باشد، دست به اين کار زده.
روانی پور که وضعيت فعلی چاپ و نشر کشور را نامناسب می بيند و ضمناً طبق ارزيابی خود، بعيد می داند با اعمال سياست های سختگيرانه اداره ارشاد، آثار جديدش مجوز بگيرند؛ پيشتر نويد انتشار داستان هايش را روی وب داده بود. به اين ترتيب ديگر نبايد منتظر خواندن کارهای جديد منيرو به صورت کتاب باشيم و لااقل بايستی تا مدتی نوشته های او را از طريق اينترنت پی گيری کنيم!
اما ۴ داستان موجود در آرشيو فعلی وبلاگ روانی پور عبارتند از: قمری ها (که گويا برای اولين بار منتشر شده)، زنی جا مانده در فرودگاه (که قبلا در شماره ارديبهشت ماه نشريه ادبی رودکی چاپ شده و به گفته نويسنده از تازه ترين داستان های اوست)، ميلاد (در روزهايی نوشته شده که هواپيمای c-۱۳۰ در شهرک توحيد سقوط کرد و پيشتر در وبلاگ قبلی اش هم گذاشته بود) و چهارمين داستان هم «خانه اشباح» نام دارد (در ويژه نامه نوروز روزنامه شرق چاپ شده بود).
با اينکه انتشار داستان های يک نويسنده (به هر شيوه و امکانی) کلاً اتفاق خجسته و مثبتی به حساب می آيد اما جای سوال دارد که چرا هنرمندی چون «منيرو روانی پور بزرگ» بايد از سر ناچاری دست به اين کار بزند؟ سوالی که ناگفته، پاسخش بر همگان روشن است و ديگر رنگ و بوی تکرار و ملال از آن می بارد. تنها افسوسی بر لب و خشمی در دل دوستداران واقعی فرهنگ و هنر می ماند و زهرخندی بر چهره به ظاهر پيروز امروز سانسورچيان...