پنجشنبه 4 آبان 1385

جنگجو، از آشتی بگو، آلبوم جديد کوروش يغمايی در آستانه انتشار، Jour4Peace

به نقل از: ماهنامه «نسيم هراز» - شماره دوازدهم

حميد منبتی- «کوروش يغمايی» که هميشه خوانندگان هم نسلش؛ فرهاد مهراد، فريدون فروغی و... را در سطحی پايين‌تر ازخود می‌دانست، حالا در بالای صفحه اول وب‌سايتش اين جمله را آورده است: «با ياد، گرامی داشت و اندوه فراوان برای از دست دادن ياران ديرينه‌ام فريدون فروغی، فرهاد و مازيار که در سرزمين مادری شان ماندند تا جاودانه در آن ماندگار شوند.»

چه اتفاقی افتاده؟ همه کسانی که اندکی او را بشناسند می‌دانند که يغمايی بزرگ، اهل چنين اغراق‌هايی نيست! پس او را چه شده؟ آيا پس از مرگ دوستانش، دلش برای آن ها تنگ شده؟ يا از دست زمانه به تنگ آمده و روزگار را بر خود سخت می‌بيند؟ يا اصلا پشيمان شده از برخورد گذشته با دوستانش؟

***

کوروش يغمايی در راه يادگيری موسيقی استادی نداشته. عادت کرده از اول، برای هر چيزی بجنگد. چه آن زمان که در ده سالگی با سنتور هديه پدرش موسيقی سنتی را شروع کرد و چه پنج سال بعد که به سراغ ساز مورد علاقه‌اش، گيتار، رفت.

کسی که درعمرش اندکی با ساز کار کرده باشد، می‌داند که کلنجار رفتن با ساز و يادگيری شخصی‌اش چه صبر و حوصله‌ای می‌خواهد. حوصله‌ای که فقط از عهده يک جنگجو بر می‌آيد. بايد با تک‌تک پرده‌ها و کلاويه‌ها و نت‌ها سر و کله بزنی تا آن صدايی را که می‌خواهی از آن دربياوری و اين کار به مراتب از شاگردی استاد سخت‌تر است. اما جنگجو به اين راحتی سر در برابر استاد فرود نمی‌آورد و ستيز با ساز را بر منت استاد ترجيح می‌دهد.

***

جنگجو، بعدها موفق و معروف شد؛ با استعداد و سرسختی مثال‌زدنی‌اش. اما باز از جنگيدن دست نمی‌کشيد. او در کنار تعدادی از هم رزمانش (فريدون فروغی، فرهاد، ويگن و...) سردمداران موسيقی کوچه‌بازاری را به مبارزه می‌طلبيد. هر چند که برتری کمی، هميشه با دشمنان بود. او سال‌ها بعد، با راه افتادن دوباره موسيقی پاپ پس از انقلاب هم همين مبارزه را ادامه ‌داد؛ زمانی که يکی از تهيه‌کنندگان معروف لاله‌زار را از خانه‌اش بيرون انداخت به بهانه اينکه هنگام شنيدن يکی از قطعات آلبوم جديدش، آن را قطع کرده که آهنگ بعدی را بشنود! خودش در اين مورد می‌گويد: «پيش از اين که بيايد به او گفتم من شادمهر عقيلی و... نيستم که آلبومم آنطور بفروشد. من طرفداران خاص خودم را دارم. او هم قبول کرد و آمد نشست تا آهنگ‌ها را بشنود. من داشتم در آشپزخانه چای می‌ريختم که ديدم آهنگ قطع شد و آهنگ بعدی شروع شد. خونم به جوش آمد و راه خروج را به او نشان دادم!»

از آن طرف، تهيه‌کننده می‌گويد: «من ۲۰ ثانيه از اول آهنگ را بشنوم، می‌دانم که طرف چه کرده. او توقع داشت که من گيتار زدنش را گوش کنم و سرم را تکان بدهم! اما من در آهنگ دنبال آن چيزهايی می‌گردم که به درد کار خودم می‌خورد...»

***

اما مشکلات يکی- دو تا نبودند؛ ستاره‌ای که محبوب و در رفاه بود، حالا بايد برای گذران زندگی می‌جنگيد. خانه بزرگش در قلهک را فروخت و به آپارتمانی در مرکز شهر رفت. و از آن بدتر، کاوه و کاميل و ساتگين، به جرم «فرزند کوروش يغمايی بودن» از مدرسه اخراج شدند و هيچ مدرسه‌ای حاضر به پذيرفتن آنها نبود!

ماجراهای ناگفتنی ديگری هم بود...

مثل او، بعضی ديگر هم ماندند که مشکلاتشان بعضاً دست کمی از او نداشت: فريدون فروغی، فرهاد مهراد، مازيار و ديگرانی چون محمد نوری و...

يغمايی ۱۷ سال ممنوع‌الصدا و ۲۳ سال ممنوع‌التصوير بود.

***

جنگجو با مشکلات معيشتی از رو نرفت و دوباره عزم کرد که کار کند. اما فضا برای کار سابق مساعد نبود. برای همين از داستان‌های کودکان شروع کرد و با تنظيم موسيقی محلی ايران برای ارکستر بزرگ ادامه داد (آلبوم رازدل) ولی همچنان بدون آواز. دست از جنگيدن برنداشت تا سرانجام موفق شد «سيب نقره‌ای» ‌را منتشر کند. محدوديت‌های فراوان در آهنگسازی و استفاده از سازهای غربی، به زعم برخی به توليد اثر بهتری منجر شد که نسبت به کارهای پيش از انقلاب او حتی قدمی رو به جلو بود.

آلبوم های: ماه و پلنگ، آرايش خورشيد، گرگ‌های گرسنه و تفنگ دسته‌نقره، کارهای بعدی او بودند که سير نزولی استقبال از آنها تا به امروز حفظ شده است. اما او دست از جنگيدن برنمی‌دارد.

***

حالا آلبوم جديد کورش يغمايی پس از ۵-۴ سال تلاش آماده شده و در آستانه انتشار است. اگرچه چندی پيش يک شبکه راديويی خارجی خبر از ممنوع‌الفعاليت شدن او داد، اما اين مساله بسيار دور از ذهن است و بيشتر به يک ترفند تبليغاتی می‌ماند؛ وقتی امثال: رضا صادقی، محسن چاووشی، بنيامين و... با اين شيوه بيشتر سر و صدا به پا می کنند، چرا کوروش يغمايی نکند؟!

آلبوم «ملک جمشيد» ۱۱ تراک دارد؛ با ترانه‌هايی از مرحومان حسين منزوی، نوذر پرنگ و چند شاعر ديگر. کليه مراحل ساخت، تنظيم، اجرا، صدابرداری و... اين کار توسط شخص کوروش در منزلش انجام شده و چند ماهی است که اکثر مراحل کسب مجوز آن هم تمام شده تا به زودی منتشر شود.


***

يغمايی در اين سال‌ها تعدادی کنسرت در ايران و کشورهای خارجی نظير سوئد، آمريکا و... برگزار کرده. دوبار هم از طرف دانشگاه «جورج واشنگتن» آمريکا برای سخنرانی درباره موسيقی پاپ ايرانی و نيز اجرای برنامه دعوت شده است. تقدير يک موسسه سوئدی از آثار و فعاليت‌های کوروش، از ديگر افتخارات او در اين سال‌هاست.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

عده‌ای از جوانان گمنام موسيقی هم ترانه‌ای برای بزرگداشت جايگاه او در موسيقی ايران ساخته‌اند با نام «ققنوس ترانه» با شعر مهدی شفيعی و آهنگ حامد پورساعی.

ققنوس که می‌دانيد کدام پرنده است؟ همانی که آواز خوشی دارد، هزار سال عمر می‌کند، در طول عمرش با هيچ همتايی جفت نمی‌شود و دست آخر با دست خودش هيزمی جمع کرده و آنقدر بال می‌زند تا هيزم‌ها آتش گرفته و خودش در ميان آن ها بسوزد و از خاکسترش ققنوس بعدی متولد شود...

به نظر شما هم اين مشخصات ققنوس، يک شباهت غريب به جنگجوی قصه ما ندارد؟

در همين زمينه:

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/31873

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'جنگجو، از آشتی بگو، آلبوم جديد کوروش يغمايی در آستانه انتشار، Jour4Peace' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016