يكشنبه 19 آذر 1385

بهروز وثوقی در فيلم جديد بهمن قبادی، گفتگوی اميد معماريان با بهروز وثوقی، بی بی سی

بهروز وثوقی

بهروز وثوقی، از مشهورترين هنرپيشه های همه ايام سينمای ايران، درفيلم جديدی از بهمن قبادی که به زودی درترکيه کليد خواهد خورد، جلوی دوربين خواهد رفت. او که با تئاتر "با ماهواره باعشق"، دو توردر اروپا را به همراه هوشنگ توزيع هنرمند ايرانی مقيم آمريکا اجرا کرده بود، همچنين با آماده شدن آخرين نوشته وی در ماه مارس بار ديگر راهی صحنه تئاتر خواهد شد.
اما فيلم برای وثوقی همچون آب حيات است. بهروز که درمرز هفتاد سالگی به سرمی برد، همچنان چالاک است. ازگذشته مانند حال حرف می زنند و برای آينده برنامه های زيادی دارد. خيلی از استقبال ايرانيان ساکن اروپا ازنمايش آخرش خوشحال است و حسابی درگير شکل گرفتن کاراکتر نقشی است که قبادی به او خواهد سپرد. می گويد که طی چند وقت اخير پيشنهادهايی برای بازی درفيلم های ايرانی به او شده ، اما فيلمنامه قبادی را پسنديده است. قبادی برای او داستانی تعريف می کند و بهروز هم ازآن خوشش می آيد.

الان مشغول چه کاری هستيد؟ فيلم با قبادی؟

خبرداشتيد يک کار تئاتر کرديم با آقای توزيع که تقريبا مراحل آخرش را با يک کارجديد می گذراند، که من هم درآن خواهم بود.

علاوه بر قبادی پيشنهاد ديگری هم به شما شده است؟

کارگردان های ديگری هم هستند. کسانی که کمابيش نمی شناسم، اما کارهای موفقی داشته اند. عده ای هم که می شناسم، چون من نمی توان به ايران بروم، عملا پيشنهاد نمی دهند. چون الان درايران داستان ها محدود و آزادی عمل برای کارگردان وهنرپيشه وجود ندارد. البته اين محدوديت زمانی هم که درايران بوديم به شکلی دراداره سانسور [مميزی] وجود داشت، اما نه مانند الان. آن موقع به نحوی بود که از کارها يک مقداری جلو گيری می کرد ولطمه می زد.

بعد از مدتها بالاخره با تئاتر موفقی روی صحنه رفتيد. چند برنامه اجرا کرديد؟

تور اول در اروپا ۲۵ اجرا داشتيم، بيشتر شهرهای آلمان، فرانسه سوئد، هلند ودرمجموع خيلی استقبال شد. به همين دليل تور دوم را ازما خواستد که فکر می کنم بی نظير بود. چون خيلی ازکسانی که ديده بودند، دوباره آمدند وبا خود هم کسانی را آورده بودند.

وقتی عکس های اجراهای مختلفتان را ديدم ازاين همه استقبال متعجب شدم. چه رازی دراين استفبال وجود دارد؟

شايد چون در طی ۲۷ سال گذشته کارهای چشمگيری نکرده بودم و کارهايی که کرده بودم در فيلم های آمريکايی چندان دلچسب نبود مردم کنجکاو بودند که ببينند چه می کنم. برای دوستدارانم موضوع گرم کننده بود که من را سرپا می ديدند. اين تئائر برای من مبارزه تازه ای بود. در فيلم هايی که بازی کردم معمولا طنز زياد بود اما نه به اين شکل. درمجموع می خواستم خودم را امتحان کنم که خيلی موفقت آميز بودم.

کار با هوشنگ توزيع چطور بود؟

توزيع به هرحال ازهنرمندانی است که خوب درخشيده و به خاطر کارگردانی ونوشته هاش، خودش را از سايرين جدا کرده. . من درطوب مدتی که آمريکا آمده ام،پيشنهادات تئاتری داشتم، اما دلخواهم نبود. اما وقتی توزيع پپشنهاد کرد به نظرم رسيد که می تواند جذاب باشد وقبول کردم.

گفتيد که برای کار نمی توانيد به ايران برگرديد. چرا؟

دليلش خيلی زياد است....يکی از دلايلی که فکر نمی کنم بايد بگردم سرماجرای کتاب است. کتابم قرار بود درايران چاپ شود. اما وزارت ارشاد بعد ازيک سال بررسی با اينکه چيزی برای سانسورپيدا نکرد به اين نتيجه رسيد که اجازه چاپ ندهد.فکر کردم برای خودم من بايد مساله ای باشد که چاپ نکردند. گفتم صبر کنم وببينم کار به کجا می رسد. البته فقط موضوع کتاب نبود. قبل ازکتاب هم مسائل ديگری بود ازجمله همه چيزهايی که از من در چهل سال گرفته شده وبه هرحال به مصرف رسيده است.

خيلی ازهنرمندانی مثل شما علی رغم مشکلاتی که وجود دارد به ايران برگشته اند. با وسوسه برگشتن چه می کنيد؟

بعدا رد شدن مجوز کتابم، گفتم شايد موقع مناسب برگشتن به ايران نباشد. موضوع ديگر احساس امنيت واحساس نزديکی با همکار های خودم ومحدوديت هايشان است. اگر نه به قول يکی ازدوستانم من بيشتر ازهر آدم معمولی وطنم را دوست دارم، چون آنجا به دنيا آمدم و رشد کردم وشکوفا شدم و در هر قسمتی ازخاک وطنم فيلم برداری کردم و آرزو می کنم که آنجا باشم. من فوت پدر ومادرم را نديدم و آرزو دارم که يک روز سرخاک شان بروم. دوست دارم يک روز برگردم و با همه چيزيهای که اخت والفت داشتم احساس نزديکی بکنم. درضمن فکر می کنم موقيت هر کسی فرق می کند هرکسی موقعيت خاصی دارد وبعد هم تا جايی که خبردارم برگشتن آنها برگشتن مناسبی نبوده چون اجازه کار ندارند يا کارهای رقيق وضعيف می کنند که درفکر وخواست من چنين نوع کاری وجود ندارد.و به همين خاطر به فکر موقعيت مناسب هستم...

الان پاسپورت ايران داريد؟

بله اتفاقا چند وقت پيش بود که پاسپورتم را تجديد کردند و کارت ملی برايم فرستادند و شناسنامه.

بهروژ وثوقی الان درآمريکا چه می کند؟

زندگی معمولی خودم را دارم. مطاللعه می کنم از تمام اتفاقاتی که درمملکتم می افتد باخبرم، نگران مملکتم وجوانانش هستم. دلم می خواهد مملکتم مثل همه کشور های مترقی دنيا درجايگاه خود قراربگيرد و جوان هايمان که می خواهند، از مملکت درست استفاده کنند و سازندگی اش بيشتر باشد والبته به کارهايی که به من پيشنهادمی شود فکر می کنم که کدام بهتر است.....

بعضی های معتقدند که درکتابتان به برخی از اتفاقات به صورت جدی نپرداختيد. ازجمله موضوع "انقلاب" و خانم "گوگوش". آيا می خواهيد به اين موضوعات درکتاب ديگری بپردازيد؟

اگر کتاب ديگری بنويسم بايد به مسائل ديگری بپردازم. من می خواستم دراين کتاب، فقط پشت صحنه برخی فيلم های اثرگذاری که بازی ميکردم را بنويسم بنايراين از خيلی مسائل گذشتم تا به اين موضوعات بپردازم. فکر می کردم زندگی خصوص افراد شايد برای افراد به خصوصی جالب باشد اما برای مردم زندگی کاری من جذاب است. ای ميل های که دريافت می کنم شاهد اين مساله است که اين موضوع برای مردم جذاب است.

و انقلاب که زندگی شما را دگرگون کرد؟

راجع به انقلاب چه می توانستم بگويم ؟ که يک اتقاقی درممکلتم افتاده؟ و من آنجا نيستم که ببينم چه اتقاق افتاد.اما آنچه که می شنوم آدم را اذيت می کند. درواقع دليلی نداشتم که راجع انقلاب صحبت کنم. چون بعد ازانقلاب من کار بخصوصی نکردم که بخواهم درمورد آن صحبت کنم و مثلا مردم که علاقه مند قيصر هستند ببينند که فيلم چگونه ساخته وماندگار شد. اول کتاب گفتم اين کتاب برای همه مردم ايران نيست، برای کسانی است که کارهای من را دوست داشتند ومی خواهند اين کتاب در آرشيو خانه شان باشد. اگرچه هرخواننده ای می تواند ايرادهای خودش را به کتاب داشته باشد.

ممکن است کتاب ديگری بنويسيد؟

هيچ بعيد نيست و در فکرش هستم که يک کارهايی بکنم . يکی از آرزوهايی من اين بود که فرصتی به من داده می شد که می تواستم در ممکلت خودم برگردم و۳۰-۴۰ تجربه خود را دراختيار جوانان بگذارم و تقديمشان کنم.

به نظر شما مهمترين ويژگی کتابتون چی است؟

مهمترين ويژگی صادق بودنش است. چون سعی شده تا آنجا فکرم به من اجازه می دهد، صادقانه باشد.... حتما جاهايی است که ناگفته مانده اما آنجا ازحيطه مغزی من خارج بود. شايد درکتابی که خواهم نوشت، گريزی به اين موضوع بزنم. هم اينها درمورد کارهای پشت صحنه من خواهد بود.

يعنی کتاب دوم هم شخصی نخواهد بود؟

در اين کتاب نوشته شده که چقدر درس خواندم و چطور معروف شدم چگونه عاشق شدم همه اين چيزها مشخص است، شايد برخی علاقه مند هستند جزييات زندگی هنرمندان را بدانند ، اما فکر می کنم هيچ دليلی ندارد به خاطر عده ای معدود، عده ای ديگر را ناراحت کنم .کتاب ديگرم راجع به نوع بازيگری درسينماست. آن چيزی که من پيداکردم، مصرف کردم و می دانم اگر افراد ديگر استفاده کنند ازآن بهرمنده بشوند.

گوزنها، يکی از قله های حرفه ای کار شما به شمار می رود. اين فيلم چطوری اين قدر سياسی شد؟

داستان از وقتی نوشته شد سياسی بود. به همان شکل بازی شد که نوشته شده بود. هيات سانسور وقت تشخيصی نداد وب عد که مردم فهميدند آنها هم توقيف کردند. اگر دقت کرده باشيد، همه کارهای من با هم فرق دارد .اين هم يکی ازکارهای من بود که با کارهای ديگر من متقاوت بود از آنجا که هر بازيگر سعی می کند کارهای متفاوتی انجام دهد که مستقل ازنقش های ديگر است من هم می خواستم کارهای غيرمتعارف بکنم. تنها گوزنها نبود که از نظر کاری يک بازيگر غيرمتعارف بود. گوزنها کاربسيار بسيارمشکلی بود ، اگر دراين فيلم موفق نمی شدم سابقه ام حرفه ای به هم می خورد و تلاشم اين بود که موفق بشوم .به همين خاطر شش تا هشت ماه طول کشيد خودم را به آن نفش نزديک کنم....

خاطره خوب از حضور در آمريکا؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بعد از گذشت هنوز حدود ۳۰ سال، ازنظرمردم انگار نه انگار اين زمان گذشته است. مردم حتی نگاه نمی کنند موهای من سفيد شده است. به من همان نگاهی را می کنند که سی سال پيش درايران کرده اند. به همين خاطر می خواهم دست به گردن مردم وطنم بياندازم و به ايران برگردم.... بد حادثه سرنوشت را اينطور رقم زده است.... اگر دلم می خواهد درآن مملکت باشم نه اينکه آنجا کار کنم . نه! اين اشتباه پيش نيايد. چون هم سنی از من گذشته و يا اينکه کارمناسب من نيست، اما می خواهم وطنم باشم واگرمردم آنجا بميرم.

آيا هنوز پيگير هستيد کتابتون در ايران چاپ شود؟

معلومه. آرزوی من است. اول مايلم بودم که کتاب درمملکت خودم چاپ می شد. مجبور شدم دراينجا چاپ کنم.

چطوری کتاب در ايران و جاهای ديگر پخش می شود؟

اوائل که کتاب چاپ شد،عده ای درايران آن را زيراکس زدند. شرکت معين برای چاپ کتاب درايران قرارداد دارد. اما از آنجايی که عده ای در اين زمان ها زرنگی می کنند، تعدادی زيراکس کردند که مانند کپی يک ورق ازکتاب بود و نازيبا برای خواندن. اما بازارسياه به آن شکل نبوده است. اما هر جا که تئاتر داشتم مانند دوبی، که نزديک است به ايران، هرکسی آمده بود ده تا ده تا می گرفت ومی خواست به اسم افراد ودوستانشان امضا کند. اميدوارم مقامات مسئول توجهی کنند وچون کتاب چيزی ندارد وفقط درمورد پشت صحنه است اجازه چاپ بدهند به خصوص اينکه اجازه داده بودم که اگر قرار شد صحنه هايی حذف شود به من نشان بدهند ومن موافقت خواهم کرد اما اگر قرار است چيزی اضافه کنند به من بگويند ... که متاسفانه اصلا به آن مراحل نرسيد.

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/32363

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'بهروز وثوقی در فيلم جديد بهمن قبادی، گفتگوی اميد معماريان با بهروز وثوقی، بی بی سی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016