به نقل از ماهنامه «نسیم هراز» شماره ۱۳
Jour 4 Peace- مجید رئوفی- همهجورش را دیده بودیم الا اینجوریاش؛ خواننده های لسآنجلسی، هر كدام یك یا چند مقلد آنچنانی داخلی داشتند و دارند. سبكهای موفق هم همیشه خیلی زود مورد توجه قرار میگیرند و یكهو بازار پر میشود از جنس یك جور، با پیاز داغ متفاوت.
مثلاً اگر شعر ضدعشق مد شود، همه برای عقب نماندن از قافله حتماً یكی دو تا ترانه پر از بد و بیراه به معشوق، به پكیج شان اضافه میكنند. اگر در آهنگی از اتوتیون استفاده شود، همه ناگهان به صداهای عمدتاً فالششان یك شیلنگ اتوتیونینگ میبندند و بزن بریم! كی به كی است؟ لازم نیست كه همه نیوتن باشند، همه كه نباید سیبی روی سرشان بیفتد تا متوجه «قانون جاذبه» شوند. فقط یك نابغه كافی است.
چه فرقی دارد؟ موسیقی هم در این بلاد میتواند همین جوری باشد؛ یك نفر كلی زحمت بكشد، ملودی جدیدی بسازد، با مرارت فراوان سبك جدیدی برای خودش بسازد، تنظیم متفاوتی ارائه كند و بعد دستگاه زیراكس روشن شود و حالا كپی نكن كی كپی كن!
فقط لازم است یك كار بگیرد. دوستان نابغه – البته در كپی بدون اشكال – فعالیتها را شدت میبخشند و حتی از نوع نفس كشیدن نمونه اصلی هم تقلید میكنند. اگر قبلا به اعتمادی و افشار و زمان این اتهام وارد بود كه دارند ادای نمونههای آنور آبی را در میآورند، اگر تعداد مقلدان سیاوش قمیشی از تعداد انگشتان دستها هم بیشتر شده، حالا نمونههای وطنی موفق هم برای خود مقلدانی پیدا كردهاند؛ هنوز 8 ماه از انتشار آلبوم «85» بنیامین نگذشته كه سیل سینگلها و البته آلبومهایی كه به تقلید از نوع موسیقی، تنظیم و صدای بنیامین ساخته شدهاند، در سایتهای اینترنتی به راه افتاده.
یكی از حرفهایترین تقلیدها – عجب تركیبی است این تقلید حرفهای! – را «علی اصحابی» انجام داده است؛ یعنی واقعا نمیشود در آلبوم او یك آهنگ پیدا كرد كه از حیث آهنگ، صدا، نوع تحریرها و تنظیمها و ملودیها كاملا اوریجینال باشد. مثلا در «چشمهای بارونی» آهنگ اول این آلبوم، خواننده عزیز دقیقاً روی یك آهنگ ترنس بسیار شبیه به آهنگهای بنیامین، به سبك او و با همان نوع تلفظ كلمات و آهكشیدنهای او، میخواند. صدای علی اصحابی، صدای خیلی خوبی است و واقعاً این قابلیت را دارد كه با آهنگهای ترنس، تركیب همگون و جذابی بسازد. اما اینكه چرا او اینقدر اصرار میكند آخر كلمات را با هق هق مخصوص بنیامین ادا كند، دلیلش مشخص نیست. نه اینكه مشخص نباشد - بازار به همه سوالات شما و ما جواب میدهد - اما آدم با خودش میگوید چرا كسی كه این توانایی را دارد كه با صدای خودش بخواند و خوب هم بخواند، فقط سعی میكند خوب تقلید كند؟
صدای علی اصحابی خیلی شبیه صدای برادر بزرگتر آنور آبی است كه مثلاً شعرهای کودکانه «مریم حیدرزاده» را تبدیل به ترانه كرده؛ حالا در نظر بگیرید صدای شبیه «كامران جعفری» سعی كند شبیه بنیامین بخواند. چه میشود؟
ترانه «گل شكسته» هم دقیقاً یك كپی هنرمندانه از آهنگ «آدم آهنی» بنیامین بهادری است. خواننده هنرمند، مثل خواننده اصلی كلمات را مقطع تلفظ میكند تا فضا شبیه «آدم آهنی» شود: «دست و پامو/ گم میكنم/ وقتی نگاه/ میكنی تو» اصلاً لازم نیست خود آهنگ را بشنوید، مطمئنم كه متوجه میشوید خواننده، این آهنگ را چگونه میخواند.
كپی بودن ملودی ترانه «آدم كوكی» هم كه كاملاً تابلو است. جالب آنكه قبل از او هم «حامد ملكلو» یكی دیگر از خوانندگان داخلی، بر روی آن ترانه گذاشته و آن را اجرا كرده است. كلیپاش را هم بارها از تلویزیونهای ماهوارهای داخلی پخش كرده اند.
خلاصه شیر تو شیری است. اول یكی ملودی را میدزدد و ترانهای رویش میگذارد و میخواند و بعد آقای اصحابی و رفقا روی همان ملودی، یك شعر نامربوط دیگر میگذارند و آهنگ جدیدشان را به خورد خلقالله میدهند!
ترانه «اگه عشق منی» هم یك كپی دیگر از كارهای كامران جعفری است. اگر كسی نداند نام خواننده این آهنگ چیست، واقعاً نمونه لسآنجلسی به ذهنش میآید.
«آرزوهام» هم از قاعده بازارپسند «بنیامینخوانی» مستثنی نیست؛ البته تنظیم این آهنگ متفاوت و خوب است ولی نوع خواندن خواننده و ملودی كار اصلاً اصیل نیستند. ملودی اش كه انگار از روی آهنگ «خونه مادربزرگه» كپی شده است!
«صدای نفرتی» هم كه اصلاً خود خود كامران است. خلاصه هرچه جلوتر برویم و بر دقت بیفزاییم، جزئیات بیشتری از تقلید حرفهای «لاف عاشقی» پیدا میكنیم. باز هم تاكید میكنم كه صدای علی اصحابی، صدای خوبی است. اما تقلید، خوره بدجوری است. شاید چند روزی شهرت به سبك بقیه مقلدان، برای علی اصحابی هم به وجود بیاید، اما آن ستارههای اوایل موسیقی پاپ را به یاد میآورید كه حالا هیچ جایی در بازار موسیقی ایران ندارند؟