Breaking the Rules
مزدک علی نظری- «نادر داوودی» برای خیلی از ما نامیآشناست؛ چه ما نویسندهها و روزنامهچیها كه او را به عنوان یكی از بهترینها و موفقترینهای حرفهمان میشناسیم و چه حتی شما مخاطب رسانه كه اسمش را كنار خیلی از عكسهای جالب و مورد توجه دیدهاید. خصوصا آن دسته که به نشریه نادرخان یعنی «تماشاگران» دلبستگی دارند.
شاید باید خیلی پیش از این ها به سراغش میرفتیم، اما گزارش– مصاحبه قبلی كه در رابطه با «آلفرد یعقوبزاده» و مجموعه عكسهای زنان ایراناش بود، مقدمهای شد تا سر فرصت با نادر داوودی گپ مفیدی بزنیم.
باز، حرف از تصویر است و جادوی عكاسی. سوژه هم همان است كه بود: بانوان ایران! با این تفاوت كه هر چقدر آلفرد به عكاسی خبری و انتشار داغ داغ آثارش دلبستگی دارد، نادر با طمانینه شدید، سعی میكند راوی بیسروصدایی باشد كه «صدایش بعدها در میآید!»
تفاوت عمده كار نادر با سایر عكاسان، خصوصا كسانی كه تحولات ایران و ایرانیها را پیگیری و ثبت میكنند، بازتر بودن گستره جغرافیایی و عمق مفهومی كارهایش است؛ استاد علاوه بر زنان و دختران فعال در ایران، نگاهی جدی به آن ها كه در سایر كشورهای دنیا كار میكنند و شهرتی به هم زدهاند هم دارد. ضمن این كه آهسته و پیوسته، به نگاهی رسیده كه كمتر میتوان در میان آثار مشابه دید. باقی حرفها را از زبان خود نادر داوودی بخوانید.
عمیقتر از بقیه
نادر میگوید ایده عكاسی از فعالیتهای زنان و دختران، یا در حقیقت: زنان و دختران فعال ایران، نه امروز و دیروز بلكه یك دهه قبل و بعد از دوم خرداد 76 به ذهنش رسیده. او میگوید: «با تحولات بعد از دوم خرداد بود كه به فكرم رسید این موضوع را تعقیب كنم، چون توجه به فعالیتهای دو قشر زنان و جوانان ایران، هم در میان خبرنگاران داخلی و هم بین خبرنگاران خارج از كشور شروع شده بود. اما من قضیه را به صورت شخصی دنبال كردم و ضمنا سعی كردم نگاهم عمیقتر از عكاسهای خبری باشد. تلاش كردم عمدتا زنانی را دنبال كنم كه پایشان را فراتر از چارچوب جامعه گذاشتهاند و كلا اسم مجموعه هم همین است؛ فارسی روانش میشود: «فراتر از چارچوب». بیشتر سراغ زنانی رفتم كه در جامعهای سنتی و مردسالار، حوزه فعالیتشان را گستردهتر كردهاند. آن هم در دو سطح متفاوت نخبگان و زنان بدنه اجتماعی.»
این عكسها چندان دیده نشدهاند؛ منظور به صورت مجموعه است، والا تكتك یا به صورت ناقص اینطرف و آنطرف دیدهایمشان؛ سال 2005 برگزیدهای از این مجموعه در یك نمایشگاه در دانشگاه تورنتو به نمایش گذاشته شد. باز برگزیدهای از عكسهای این مجموعه در «بینال عكس تهران» شركت داده شد، اما گویا داورها تشخیص داده بودند این عكسها نه به صورت مجموعه كه به شكل تكعكس به رقابت گذاشته شوند! در بخش مستند اجتماعی همین بینال، یكی از این عكسها برنده جایزه اول شد؛ عكسی كه تصویر اصلی پوستر نمایشگاه تورنتو داوودی بود و سایه زنی را نشان میداد كه در خیابان انقلاب تهران، به روی دیواری نقاشی شده افتاده. نقاشی، تصاویری از انقلاب ایران است كه در گذر روزها و زیر باد و باران، رنگ باخته است.
همین و تمام. البته رد این عكسها را در نشریات و سایتهای مختلف میتوانید ببینید، ولی داوودی كلا در قید «نشان دادن» عكسهایش نیست: «زیاد دنبال این نیستم كه مرتب كارهایم در رسانهها چاپ شود یا در جشنوارهها شركت كنم. اما اگر كسی بهمان جایزه بدهد، بدمان نمیآید!»
باقی عكسهای «فراتر از چارچوب» را میتوانید روی وبسایت شخصی نادر داوودی (www.naderdavoodi.com) تماشا كنید.
تعریف جدید نقش زن
اما خود عكسها؛ داوودی برای غنای مجموعهاش، فقط سراغ اولینها یا بهترینها رفته است. خودش شرح میدهد: «برای هر كدام از عكسهایم توضیح و دلیلی دارم. مثلا وقتی از «شهلا ریاحی» عكس میگیرم، دلیلش این است كه او اولین كارگردان زن در ایران بوده. یعنی برای اولین بار كاری را تجربه كرده كه قبل از آن دربست به مردها تعلق داشته است. از «سیمین بهبهانی» عكس میگیرم چون در معرفی وزن جدید به شعر كلاسیك، تلاش كرده. یا سعی میكنم عكسی از قبر «فروغ فرخزاد» را در مجموعه بگنجانم تا دین برترین بودنش در شعر زنانه ادا شود. یا «پری زنگنه»، چون مهمترین خواننده تنور در موسیقی ایران بوده.»
گرچه انتخاب همینها هم نگاهی عمیق میطلبد، اما بخش جالبتر كار نادر آنجاست كه از آدمهای معروف و به اصطلاح «توی چشم» جدا میشود و به دل جامعه میزند. آنجا كه عموم دختران و زنان ایرانی، تكتكشان سوژه میشوند و پیدا كردن جهت سوژه مورد نظر خیلی سختتر است: «یكسری رفتارهاست كه فراتر از چارچوب به حساب میآیند. من این رفتارها را در جامعه دنبال كردم. مثلا گسترش استفاده از موبایل بین دختران در ایران، موجب تغییر رفتارها در درون خانوادهها شده. با موبایل حوزه شخصی و خصوصی افراد و خصوصا دختران افزایش پیدا كرده. این در جامعه ما خیلی مهم است، چون تا چندی قبل پدر و مادرها تمام رفتارهای بچههایشان خصوصا دخترها را كنترل میكردند، ولی الان معلوم است كه والدین كمی كوتاه آمدهاند و اجازه میدهند حریم خصوصی بچههایشان گسترش پیدا كند. بنابراین صحبت كردن یك دختر با موبایل، توی گوشه خلوت پارك، دیدنی است. باید ثبت و دیده شود. یا دعوا و چالشی كه سر نوع پوشش زنان وجود دارد و محسوسترین نوع چلنج است... در این پروژه حتی رفتن زنان زیر تابوت سمبلیك امامحسین(ع) هم به عنوان نوعی حركت فراتر از چارچوب تعبیر شده. میدانیم كه همیشه در عزاداریها مردان میداندار بودند و حالا میبینیم كه در وسط معركه شبیه به تعزیه، زنان دارند تابوت امام را حمل میكنند. این رفتاری سمبلیك و نمایشی است اما زنان هیچ وقت چنین نقشی نداشتهاند، حتی در تعزیه نقش زنان را مردان بازی میكرده و میكنند...»
مثالهای نادر زیادند و یكی از یكی جالبتر. حیف است ننویسیم: «اخیرا در تئاتر، نقش سیاه را كه اساسا یك نقش مردانه است، زنان هم بازی كردهاند؛ خب این یك رفتار قاعدهشكن است دیگر. یا كشیده شدن عكس زنان فوت شده روی سنگ قبرشان، كه قبلا دیده نمیشد مثلا روی پلاك بالای قبر یا اعلامیه فوت بزنند. به نظر من همه این ها بر میگردد به تعریف جدیدی كه دارد از نقش زن در ایران شكل میگیرد.»
فیلم نادر
این قسمت را توی پرانتز داشته باشید: آقای داوودی اخیرا تجربه فیلم ساختن درباره زنان را هم به سایر كارهایش افزوده؛ فیلم مستند «سیزده و نیم» كه با همكاری «عباس احمدی» ساخته شده، درباره یك گروه تئاتر است كه از تعدادی بازیگر زن تشكیل شده. آن موضوع بازی یك زن در نقش «سیاه» هم در جریان نمایش همین گروه اتفاق افتاده است.
فیلم، موقعیت زنان ایران در طول تاریخ را مد نظر دارد و گرچه بستر حوادث نمایش گروه، دوره قاجار است ولی مفاهیم امروزی را هم میشود در دل داستان دید. این مستند جالب حاصل گپ و گفت نادر با دختران گروه و تصاویری از صحنه و پشت صحنه نمایششان است. این فیلم در فستیوال ونكوور برگزیده و با استقبال خوب تماشاگران مواجه شد. حالا پرانتز را ببندید لطفا!
محدودیت چیست؟
- «دو دهه پیش این همه خانم اتومبیلسوار دیده نمیشد. وضعیت الان ایران به خصوص در میان كشورهای همسایه، خیلی جالب است. این نشان میدهد كه زنان ما دوست دارند بزنند بیرون و در خانه نمانند. در حالی كه در اغلب كشورهای همسایه، زنان طبقات مرفه محدودترند!»
البته تعریف داوودی از «محدودیت» چیزی سوای تعاریف رایج و كلیشهای مرسوم است: «نباید محدودیت را فقط به مثلا نوع لباس و پوشاك و خوراك محدود كرد. البته من یك ناظر بیرون از جنبش زنان هستم و زیاد نمیتوانم در مورد خواستههای آنان صحبت كنم. ولی میتوانم به صراحت بگویم كه وضع زنان ما از زنان همسایه خصوصا عربستان یا حتی عراق و امارات، بهتر است.»
او با یكی از آن مثالهای همیشگی، حرفش را تكمیل میكند؛ از «انوشه انصاری» میگوید كه جزو معدود فضانوردهای كل دنیاست: «خانم انصاری فراتر از چارچوبهای جهانی عمل كرده، فراتر از مناسبتهای روزانه زنان تمام دنیا!»
به نظر نادر اگر هم چیزی به نام محدودیت جلب نظر میكند، دو دلیل دارد؛ دلایلی كه جداگانه در میان حرفهایش شنیده میشود و ما اینجا كنار هم میآوریم:
1- فراهم نشدن شرایط مطلوب و 2- خواست خود زنان.
توضیحات او را برای هر كدام بخوانید: «به نظر من ما هنوز به اندازه كافی فضای رشد مناسب زنان را فراهم نكردهایم.»
و دیگر اینكه: «وقتی برای اولین بار با یك تجربه سیاسی مهم مواجه شدیم كه یكی از كاندیداهای ریاست جمهوری، معاون اول احتمالیاش را از بین زنان انتخاب كرد، پز انتخاباتیاش این بود كه خانم «الهه كولایی» را معاون اولش میكند. حالا حساب كنید كه اگر فقط یك درصد كوچكی از جامعه زنان به صورت نمادین از این حركت استقبال میكردند و به آن كاندیدا رای میدادند، شاید اصلا تاریخ ایران تغییر میكرد. ولی در عمل این اتفاق نیفتاد. شاید چون زنان در ایران نمیآیند به یك زن رای بدهند یا اصلا مساله انتخابات را زنانه- مردانه نمیبینند و... كلا خودشان هم هنوز تكلیفشان روشن نیست. البته بین عموم مردم، والا نخبهها كه وضعیتشان معلوم است. آن ها در دنیا خیلی سر و صدا كردهاند. مثلا میبینیم كه «شهره آغداشلو» كاندیدای اسكار میشود. باید دید خودشان چقدر میخواهند مسلما این سقف تحول نیست، این فقط آن مقدار از تحول است كه زنان برایش تلاش كردهاند.»
كار را بسپریم به زنها!
اما آیا خود نادر داوودی هم به این حركت زنان احساس نزدیكی و تعلق خاطر میكند؟ او میگوید: «صادقانه بگویم: نه! این فقط دغدغه شخصیام برای كار است. نگاه من نگاه یك روایتگر است. مصور كردن كار زنان همانقدر برایم جالب است كه عكاسی از جام جهانی فوتبال! بیرون میایستم و سعی میكنم دقیق و عمیق ببینم و تصویر كنم... من گاهی به شوخی میگویم: خوب میشد اگر یك دوره تاریخی، كل مسوولیتها را میدادند به زنان. تا به حال مردها بودند، شاید اگر كارها را به زنها واگذار كنند، اوضاع بهتر شود! ما در ایران خیلی از بینظمی شكایت میكنیم، ولی زنان میتوانند منظم باشند و حتی همزمان چند كار را با هم انجام بدهند!»
حالا ببینیم به نظر او اوضاع از طرف مقابل چگونه است؟ آیا كار او تاثیری در فعالیتهای زنان دارد؟ نادر پاسخ میدهد: «كاری كه من میكنم در بهترین حالت، تبدیل به یك كتاب مصور میشود. اگر این كتاب بتواند یك كار مستند و تاریخی خوب بشود، در درازمدت تاثیر خوبی دارد. حالا اگر بخواهیم این تاثیر را زودتر ببینیم، باید كسی یا جایی پیدا شود تا از كار حمایت بكند و بتوانم زودتر به سرانجامش برسانم. والا با شرایط موجود، همچنان در كنار كارهای دیگرم به این پروژه میپردازم و معلوم نیست چقدر طول بكشد...»
پررنگ، مثل این زنان
داوودی به نكتهای اشاره میكند كه در حرفهای او با عنوان «مختصر تفاوت من با بقیه عكاسان» میآید، اما به نظر مهمتر و بزرگتر از این حرفهاست: «من زنان ایرانی را در خارج از ایران هم تعقیب میكنم و سعی دارم در سفرهایم سراغشان بروم یا برای ملاقاتهایی در آینده برنامهریزی كنم. ولی خبرنگارهای خارجی معمولا فقط جلب ظاهر و خصوصا حجاب دخترهای داخل ایران میشوند. این اصلا خوب نیست و به نظر من كوچك كردن قضیه است.»
انوشه انصاری یكی از همین زنان است كه البته هنوز فرصت ملاقات و گذاشتن جلسه عكاسی از او، دست نداده. شهره آغداشلو هم همینطور، كسی كه به قول نادر: «در حوزه نمایش و سینما آدم بزرگی است. از وقتی كاندیدای اسكار شده مدام در پروژههای بزرگ سینمایی شركت داشته.»
و دیگر: «تعدادی از زنان ایرانی در حوزههای علمی جامعه آمریكا یا اروپا نفوذ كردهاند. از استاد دانشگاه بگیر تا... حتی یك خانم ایرانی گویا عضو كابینه جرج بوش است در حوزه آموزش و پرورش... دارم یك لیست از این ها جمع میكنم تا جدیتر روی قضیه كار كنم. باید این جامعه را با عكس، شناسنامهدار كرد.»
حالا فكر میكنید نادر داوودی دستكم به طیف خاصی از این زنان علاقهمند است؟ با توجه به اینكه با ستایش از فعالین سیاسی حرف میزند، میشود این گمان را برد كه او به امثال «فائزه هاشمی» یا «شیرین عبادی» بیشتر توجه دارد؟ او میگوید: «نه، خیلی به فعالین سیاسی علاقه ندارم. آن ها اغلب بیش از این كه تاثیرگذار باشند، شعار میدهند. به نظر، آن ها كه در سكوت كار میكنند، جالبترند. اما در كل، آدمهایی مثل «فریبا داوودیمهاجر» كه زنی سنتی و در عین حال سنتشكن بوده، برایم جالب است. یا فائزه هاشمی؛ كه از خانوادهای سنتی میآید اما موقعیتاش بالاتر از حتی شیرین عبادی است كه نوبل صلح گرفته. در نظر اول، خانم هاشمی كسی است كه پروژه ورزش زنان را شكل داده ولی در اغلب صحبتها، خانمها اشاره میكنند كه او فضای اجتماعی را برای ما بازتر كرده. حتی قرار گرفتنش در پله دوم انتخابات مجلس (یا به روایتی پله اول) در تهران، نشاندهنده موقعیت ممتاز این خانم است. شاید برایتان جالب باشد؛ وقتی از خواص عكس میگیرم، از سوژهها میپرسم كه 10 زن تاثیرگذار در حوزه زنان را نام ببرند. معمولانمیتوانند 10 نفر را بشمارند، تا 4 و 5 نفر را راحت میگویند ولی بعد كم میآورند. اما بلااستثناء از فائزه هاشمی اسم میبرند... از او عكس گرفتهام ولی عكس دلخواهم را نگرفتهام. آدم پررنگی است، باید دوباره از او عكس بگیرم...»
شناسنامه نادر
نادر داوودی بیش از ده سال است كه مجله «تماشاگران» را منتشر میكند، که البته حدود چهار سال است چاپ منظم این مجله پرطرفدار به دلایلی قطع شده. او مدت 8 سال با خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) همكاری داشته و اكنون با آژانسهای Row talent Photo و Photo bank كار میكند. نادر یكی از اعضای انجمن عكاسان ایران، انجمن عكاسان Eastern canadion، انجمن بین المللی خبرنگاران ورزشی (AIPS) و انجمن خبرنگاران كانادا (CAJ) است و به عنوان خبرنگار بدون مرز با مجله فوتبال كانادا Sport Illustrated و مجله معتبر «نشنال جئوگرافیك» همكاری میكند.
او هماكنون در حال فعالیت روی پنج پروژهی شخصی است:
- هدف آینده (حركت جوانان ایران)
- قانونشكنی (زنهای مدرن ایران)
- تفكر و عقیده ایرانیان (رفتار فرهنگی مردم ایران)
- تئاتر مسن در ایران (تاریخ تصویری)
- تهران- نیویورك كه مقایسهای است بین زندگی اجتماعی در دو شهر تهران و نیویورك.
چند مجموعه از این پروژهها روی فوتوبلاگ نادر داوودی قرار دارد.
در عین حال گفتنی است كه داوودی هماكنون بر روی یك فیلم هم كار میكند. نام فیلمی كه او در حال كارگردانی است، «عارف» نام دارد. او از سال 1996 مستندهایی را كارگردانی كرده است که آخرین كار او با نام «سیزده و نیم» به صورت مشترك با عباس احمدی كارگردانی شده و در جشنواره بینالمللی فیلم ونكوور در سال 2006 به نمایش درآمد.