دوشنبه 29 مرداد 1386

ذوالفنون زخمه بر ساز زد، اما آتشی در نيستان نيانداخت، ايسنا

"ناسلامتی عاشقيم؛ عاشق که شکوه و شکايت نمی‌کند"

خبرگزاری دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و هنر - موسيقی

شامگاه يکشنبه ۲۸ مرداد نياوران با هوايی پاييزی ميزبان جلال ذوالفنون بود.

به گزارش خبرنگار بخش موسيقی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، ذوالفنون با گروهش به روی صحنه آمدند؛ او قبل از اجرای کنسرت در جمله‌های کوتاهی عنوان کرد، صحبت‌های ما از جنس اين که مجوز کم است و سالن نيست و اين جور چيزها نيست؛ ما نا سلامتی عاشقيم، عاشق هم با شکوه وشکايت کاری ندارد ما تنها به‌عنوان حامی فرهنگی ايران خودمان را موظف می‌دانيم تا خلا بين "حقيقت موسيقی" و ذهنيت مردم را پر کنيم و اوضاع را ساماندهی کنيم. بخشی از ساماندهی برعهده‌ی موسيقيدان و برخی برعهده‌ی مخاطب موسيقی است.

وی افزود: عده‌ای می‌خواهند با دو يا سه سال در موسيقی تغيير ايجاد کنند که يا توهم و يا نوعی مردم‌فريبی است که اميدواريم اين‌طور نباشد.

ذوالفنون به دو نکته‌ی اصلی در زمينه موسيقی اشاره کرد و گفت: اول اين که اختلاف نظر را به‌حساب عداوت و کينه‌توزی نگذاريم؛ ما اهالی موسيقی قبل از اين‌که مردم ما را بشناسند از هنرستان‌ها و دانشگاه‌ها باهم دوست بوديم، اختلاف نظر يک‌ نعمت است که بايد از آن بهره‌برداری درست شود، چراکه تمام تمدن بشری براساس اختلاف نظر شکل گرفته و گرنه در همان دوره‌های غارنشينی می‌مانديم.

او اضافه کرد، فضای موسيقی دو بخش است: موسيقی گيشه و موسيقی انديشه؛ حال اين پرسش پيش می‌آيد که معيار ارزش‌يابی چيست و جوان ما از کجا می‌تواند بداند با کدام نوع موسيقی طرف است؟

اين نوازنده و آهنگ‌ساز ادامه داد: توصيه می‌شود که در برخورد با هر دو نوع موسيقی با انديشه برخورد شود؛ اميدواريم با حمايت موسيقی‌دانان بستری بسازيم تا حيثيت از دست رفته‌ی موسيقی را باز گردانيم.

سپس کمانچه و سه‌تار کوک شدند، ذوالفنون پيش درآمد زد که با پاسخ‌های تار و سه‌تار دوم همراه بود؛ نوبت به دو نوازی سه‌تارها که رسيد ملودی‌های ذوالفنون روی فضا سازی‌های قهرمانلو، سه‌تار دوم، نشست، زينت‌های سريع و متنوع ذهن را بازی داد و سه‌تار ديگر نيز با نت‌های پايين دسته همراهی کرد، با دف و تار و کمانچه سيدمرتضی فلاحتی، خواننده‌ی گروه، خواند:


ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش وز پی دل روز و شب در طلب يار باش

اجرای قطعه با هم‌خوانی همه‌ی اعضای گروه همگام شد؛


دلبر تو جاودان بر در دل حاضر است

رنگ آميزی اثر برعهده‌ی تار و سه‌تار بود و در سکوت آوازی پيش آمده کمانچه و دف قطعه را در دست گرفتند.

آرشه، ريز بر کمانچه‌ی منتظری کشيده شد و فلاحتی ادامه داد:


گر دل و جان تو را در و بقا آرزوست دم مزن و در فنا، همدم عطار باش

ذوالفنون ريتم‌های گردشی را روی سه‌تار پياده و در پس زمينه قهرمانلو دکلمه کرد

نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟

نت‌های سردسته‌ی کمانچه و ملودی احساسی ذوالفنون بعد از دکلمه فضا را پر کرد:


ای باغ من، يکبارگی دل را زخود برکنده‌ام، با چيز دگر زنده‌ام عقل و دل انديشه را از بيخ و بن سوزيده‌ام

پس از اوج‌های آوازی، اعضای گروه با دف و تار و کمانچه همخوانی کردند:


ای باغ من يکبارگی، از عافيت ببريده‌ام

"ای مردمان از من نبايد مردمی"، با کمانچه و سه تار اجرا شد که يک ملودی را دنبال کرده و تار و سه‌تار که با هم پيش رفتند با کاهش ريتيمک سازها، خواننده اوج گرفت در قطعه‌ی بعد دف جای خود را به تنبک داد و کوک کمانچه و سه‌تار تغيير کرد، تار و سه تار با تنبک نظام‌دوست شروع کردند، کمانچه نيز با همان لحن اضافه شد با پرش‌های دست چپ سهيل ذوالفنون، ريتم تنبک سريع شد و کمانچه نيز بيان پر رنگ‌تری به خود گرفت.

"قصد جفا" اثری برگرفته از ملودی قديم و براساس شعری از مولانا بود که باتکرارهای دوتايی و سه‌تايی تارو سه‌تار همراه شد اين قطعه که در "بيات ترک" اجرا شد با صدای فلاحتی همراه شد


قصد جفاها نکنی، ور بکنی با دل من وای دل من، وای دل من

با گردش ريتم تار و تغيير لحن آوازی، خواننده خواند:


قصد کنی بر تن من، شاد شود دشمن من وانگه از اين خسته شود يا دل تو، يا دل من

"وای دل من" به‌صورت همخوانی تمامی اعضای گروه اجرا شد. با سکوت و تک ضرب تنبک، هادی منتظری به کمانچه به‌صورت کاملا بداهه پرداخت و با سکوت سازها، ذوالفنون با پسرش پرسش و پاسخ تار و سه‌تار را اجرا کردند که با پرشی روی دونوازی کمانچه تار فرود آمد، فلاحتی ادامه داد:


يک شبی مجنون به خلوتگاه ناز با خدای خويشتن می‌کرد راز

پاسخ دستگاه آوازی را کمانچه داد که با تعويض‌های گاه و بی‌گاه تار همراه بود؛ تک‌نوازی سولوی تار توسط سهيل ذوالفنون اوج گرفت و سپس بستر چه‌چه‌ی فلاحتی شد:


کرده‌ای خار ميغلان بالشم می‌رسد هردم به گردون، نالشم


يا من کيم، ليلی و ليلی کيست من؟ هر دو يک روحيم، اندر دو بدن

فضاسازی را کمانچه و تار برعهده گرفتند، لحن راوی کمانچه و تار باريز ضرب‌های ذوالفنون ترکيب شد.

در چهار مضراب سه‌تار و دف و تار به پيشواز نت‌های همگون کمانچه رفتند.


از نگاه ياران، به ياران، ندا می‌رسد موقع‌ رهايی، رهايی فرا می‌رسد

با هم‌خوانی اعضا آواز جلو آمد:


اين شب پريشان سحر می‌شود روز نو گل افشان به ما می‌رسد

منتظری سونوريته، صدا دهی، بالايی را برای کمانچه برگزيد و دف نيز اوج گرفت؛


ساقيا کجايی، کجايی که در آتشم وزغمش ندانی، چه‌ها می‌کشم

"سکوت" بستر تک‌نوازی سه‌تار ذوالفنون در بيات ترک بود که از انگشتی به انگشتی و از نتی به نت ديگر پريد قهرمانلو بار ديگر دکلمه کرد:


کی می‌شود اين روان من ساکن اين چنين ساکن روان که منم

ذوالفنون از پايين دسته به بالا رفت وبار ديگر به ريتم اوج داد تا تار و کمانچه مجالی برای بيان داشته باشند و دف، به پيشواز آواز رفت.


بگرديد، بگرديد، در اين خانه بگرديد دراين خانه غريبيد، غريبانه بگرديد

تمامی سازها پيش زمينه‌ی فرازهای آوازی شد:


يکی مرغ چمن بود که جفت دل من بود جهان لانه‌ی او نيست، پی لانه بگرديد

هنگام خواندن"غريبانه" شور عجيبی گروه را فرا گرفت و ضربه برسيم و پوست شدت گرفت.

قسمت دوم برنامه، بداهه نوازی تار و دف براساس آثار قديمی و ساخته‌های سهيل ذوالفنون بود، او بانظام‌دوست، نوازنده‌ی دف روی صحنه آمد.

سهيل ذوالفنون با تار مقدمه‌ای در "شور" نواخت که با استکاتوهای قوی و زينت‌های پايين دسته همراه بود. پرسش و پاسخ‌های بداهه تار با ضرب دو چهارم دف تلفيق شد در "سکوت تار" دف به تکنوازی پرداخت که پس از کاهش سرعتی محسوس مجددا تبديل به دو نوازی شد.

سهيل ذوالفنون خواند:


ديدم نگار خود را، ‌می‌گشت گردخانه در دست اوربابی، می‌زد يکی ترانه

و صدايش اوج گرفت.


با زخمه‌ای چو آتش، می‌زد ترانه‌ای خش مست و خراب و دلکش از باده‌ی مغانه

ادامه داد:


در پرده‌ی عراقی، می زد به نام ساقی مقصود باده بودش، ساقی بدش بهانه

و بارديگر تار بود که سولو پيش رفت، با پرش‌های دست چپ ذوالفنون و تغيير ريتم تنبک وارد و زخمه‌هايی بر تار زده شد که جای خود را به ملودی پرشی‌ای داد و با تغيير لحن ناچار به‌همراهی با دف بود.

پس از اوج گيری دف، ذوالفنون خواند


گر صحرايی، آهوی صحرای توام گر دريايی، ماهی دريايی توام

همه‌ی اعضای گروه روی صحنه آمدند، "ضربی کرد بيات" با تک‌نوازی سه‌تار جلال ذوالفنون آغاز شد، لحن راوی در بداهه‌نوازی ذوالفنون مشهود بود او چندين بار لحن و رنگ و ريتم نوازندگی‌اش را تغيير داد سه‌تار و دف و تار با سرعت بالايی وارد شدند.

"هد هد" قطعه‌ای ساخته‌ی سهيل ذوالفنون بر اساس شعری از مولانا بود، کرشمه‌های تار و دف جا را برای آواز فلاحتی باز می‌کردند:


هد هد جان بازگشت سوی سليمان خويش

وقت طرب را تار و کمانچه شروع کردند و پرسش و پاسخ سازی آوازی شکل گرفت


من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی چه‌چه‌ها با کمانچه پاسخ داده شد


بی‌همگان به‌سر شود، بی‌تو به‌سر نمی‌شود داغ تو دارد اين دلم، بار دگر نمی‌شود

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

همخوانی گروه با صدای دف، سه‌تار، تار و کمانچه ترکيب شد، تاکيدهای ملوديک برعهده‌ی سه‌تار و کمانچه بود و دف وزن را حفظ کرد.


جاه جلال من تويی، مکنت و مال من تويی آب زلال من تويی، بی‌تو به‌سر نمی‌شود

با تک ضرب‌های دف و سه تار "وقت طرب" را سه تار و کمانچه ادامه دادند که با نجوای فلاحتی و هم خوانی و دف همراه بود پس از اين " شور" نوازی‌ها "دولت عشق" را سه تار شروع کردو با آرشه‌ی کمانچه صدای فلاحتی اوج گرفت


عالم همه پرده‌ايست پر نقش و نگار گرنقش و نگاريش بود نقش نگار

پس ازفرازهای سه تار، کمانچه وارد شد که ملودی اصلی را در دست گرفت و روی نت‌های تار نشست.

برخيزدلا که دل به دلدار دهيم جان را به جمال آن خريدار دهيم

دف که ضرباهنگ را دست گرفت نجوای اعضای گروه پيش زمينه‌ی آواز شد و بارديگر دف اوج گرفت.


مرده بدم، زنده شدم، گريه بدم، خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاينده شدم

اين قطه نسبت به تمامی قطعه‌هايش پيش با شور بيشتری نواخته شد.

در بروشور برنامه نام آخرين قطعه آتش در نيستان بود، اما حتا با تشويق‌های مکرر تماشاچيان، آتشی در نيستان درنگرفت.

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/34089

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'ذوالفنون زخمه بر ساز زد، اما آتشی در نيستان نيانداخت، ايسنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016