يكشنبه 6 آبان 1386

سالار عقيلی: صدايی پر شر و شور، گفت وگوی شهرگان با سالار عقيلی، حرير شريعت زاده و سوسن رهنورد، بخش اول


بخش اول از دو بخش


- کنسرت اول او چهار شب پی در پی سالن را در فرهنگستان "شفق" پر کرد
- همسر و مادر او نقش بزرگی داشتند
- حرير شريعت زاده نقطه عطف زندگی هنری او شد


خسرو شميرانی
[email protected]

حميد متبسم، بنيادگذار گروه دستان، در باره سالار عقيلی می گويد: "صدای او شروشور ويژه‌ای دارد."
اما صاحب اين صدای پر شروشور کيست؟
سالار عقيلی در آذر ماه ۱۳۵۶ در تهران متولد شد. در حالی که مادر او خانم سوسن رهنورد نقش بزرگی درتقويت روحيه هنری سالار داشت اما پدرش بر درس و آموزش مدرسه ای او تاکيد می کرد. سهيل برادر بزرگتر او هم اهل موسيقی است و گروه موسيقی پاپ خود را دارد. سالار از کودکی با هنر موسيقی و آواز خو گرفت. در سال ۱۳۷۲ وارد هنرستان موسيقی شد و به عنوان پايان نامه هنرستان کاست "صبحدم" را در سال۱۳۷۴ - ۱۳۷۵ ضبط کرد که فقط ميان هم شاگردی‌ها و خانواده‌هايشان پخش شد.
در سال ۱۳۸۱ اولين آلبوم حرفه ای خود را به نام "عشق ماند" بيرون داد. اما پيش تر در چندين کنسرت هنر آفريده بود.
از سه سال پيش صدای او به عنوان خواننده ثابت ارکستر موسيقی ملی ايران در تالارهای موسيقی طنين می‌اندازد.
سالار از مدتی پيش همکاری خود را با گروه دستان آغاز کرده است. با گروه دستان يک سی.دی در دست انتشار دارد و هم اکنون همراه با همين گروه، با کنسرت "دريای بی پايان"، در آمريکای شمالی در راه است.
جمعه گذشته "دريای بی پايان" در ونکوور اجرا شد در حالی که در روزهای پيشتر، علاقه مندان در تورنتو، اتاوا و مونترال از "شرو شور" دستان و سالار عقيلی لذت برده بودند.
برای آشنايی بيشتر خوانندگان شهرگان با اين استعداد آواز و تصنيف ايرانی، با سالار عقيلی، مادر و همسرش گفت وگو کرديم. اين گفت وگوها در دو بخش منتشر خواهد شد. در بخش اول گفته های مادر و همسر و در بخش دوم نظرات سالار عقيلی را می خوانيم.
برای اين گفت وگوها از خانم‌ها سوسن رهنورد و حرير شريعت زاده و همچنين از آقای سالار عقيلی سپاسگزاريم.
خ.ش

از همان سنين بچگی بسيار دقيق و نکته سنج بود
خانم سوسن رهنورد در باره کودکی سالار می گويد: "از همان سنين بچگی بسيار دقيق و نکته سنج بود. از سه چهار سالگی متوجه روحيه موسيقائی سالار شدم. مدرسه رازی دوران ابتدايی را پشت سر گذاشت. در مدرسه دانش آموز خوبی بود ولی دلش هميشه با موسيقی بود. پدرش می خواست او با نمره‌های بيست و نوزده به خانه بيايد. برای من روحيه موسيقی او اهميت بيشتری داشت، چرا که موسيقی هميشه بخشی از زندگی ام بوده است و وقتی احساس او را برای موسيقی متوجه شدم، سعی کردم آن را تقويت کنم. خيلی اصرار داشتم از همان ابتدا تحت تعليم کلاسيک قرار بگيرد."
مادر سالار عقيلی می گويد؛ "دوست داشتم تحت بهترين آموزش قرار بگيرد. گرچه در هنرستان موسيقی، استادان با تجربه‌ای او را راهنمايی می کردند اما سيزده ساله بود که از استاد صديق تعريف خواهش کرديم آموزش او را بپذيرد."
خانم رهنورد در باره بزرگترين برجستگی زندگی هنری فرزندش می گويد: "بسياری از هنرمندان جوان که می‌بينيد، با اتکا به ذوق و هنر خودشان و پشتوانه خانوادگی که داشته‌اند رشد کرده‌اند. مثلا يکی پدری و مادری دارد که هنرمندان مطرحی هستند، آن يکی دايی، عمو و يا کس و کار ديگری دارد که در حقيقت مسير را برای رشد وی هموار می‌کنند اما سالار خودش مسيرش را باز کرد. پس او به هر جايی که برسد مديون تلاش و زحمات خودش خواهد بود."
او در باره علائق ديگر پسر کوچکش که می رود تا به جرگه بزرگان آواز ايران بپيوندد، می گويد: "به فوتبال و شنا علاقه دارد. کلاس شنا می‌رفت که در اين رشته ورزشی به خوبی درخشيد."

آشنايی با همسر نقطه عطف هنری سالار عقيلی
خانم سوسن رهنورد در باره اولين سازی که سالار با آن وارد موسيقی شد می گويد: "سهيل، برادر بزرگتر او، پيانو می زد. سالار هنوز خيلی کوچک بود به طوری که دستش به کلاويه‌ها نمی رسيد. پای پيانو می ايستاد. خودش را بالا می کشيد و با کلاويه‌ها بازی می‌کرد و از خنده ريسه می‌رفت. به مرور با سازهای مختلف آشنا شد و آنها را به خوبی ياد گرفت. تنبک‌ را نزد آقای امير بيداريان آموخت و بعد پيانو، دف، سه تار و سنتور را زير نظر استادان و يا به تنهايی ياد گرفت."
به گفته مادر اولين تجربيات خواندن را به عنوان تک خوان گروه سرود مدرسه به دست آورد و همان جا بود که يکی از آموزگاران او به مادرش توصيه کرد وی را به کلاس صدا و آواز بفرستد.
در پاسخ به اين سوال که آيا نقطه عطفی در زندگی هنری سالار وجود دارد، سوسن رهنورد می گويد: " فکر می‌کنم آشنايی با خانم حرير شريعت زاده بود. او خود بسيار هنرمند و از خانواده‌ای هنرمند است. به نظرم هنر در خون او است و از بچگی نيز با آن بزرگ شده است. رديف‌های آوازی را به طور حرفه‌ای ياد گرفته است. در رشته موسيقی و در تغذيه دارای ليسانس است. آشنايی با او ورق جديدی در زندگی سالار بوجود آورد. اصلا فکر کنم به نوعی بر روی هنر سالار تعصب دارد. بله می توانم بگويم اين آشنايی نقطه عطف بود.
سالار عقيلی خودش نيز گفته مادر را تاييد می کند و در باره همسرش می گويد: "حرير، نقش به سزايی در مسير هنری من داشت"
حرير شريعت زاده متولد خرداد ۱۳۵۶ در تهران است. از خانواده‌ای هنری می آيد. يک خواهر و دو برادر دارد. يک برادر و يک خواهر او در آلمان زندگی می کنند و برادر دوم ساکن تهران است.
پدربزرگ مادری او کرمانی تبار بوده و صدای خوشی داشته است. برادری که در ايران زندگی می کند به عنوان پزشک کار می کند اما تار را نزد استادانی همچون حميد متبسم و آقای طهماسبی آموخته است.
برادری که در آلمان است نقاش است.
حرير شريعت زاده در باره خودش می گويد: "از پنج سالگی پيانو را شروع کردم. از کلاس اول راهنمايی تا دوم دبيرستان با جواد معروفی بعد با خانم جواهری و ديرتر با خانم فخری ملک پور آموزش ديدم. سبک استاد محجوبی را فرا گرفتم و از آن پس با اين سبک کار می کنم. از خانم پريسا رديف‌های آوازی را ياد گرفتم."
او در دانشگاه سراسری رشته تغذيه خوانده‌ است و در دانشگاه، موسيقی را هم پشت سر گذاشته است.
حرير شريعت زاده در باره آغاز آشنايی خود با سالار عقيلی داستان جالبی را تعريف می کند: "در جشنواره موسيقی فجر در سال ۱۳۷۵ با او آشنا شدم. با مادرم به عنوان تماشاچی به جشنواره رفته بودم. ساعات زيادی را در آنجا گذرانده بوديم. اعلام شد که گروه حوزۀ هنری برنامه دارد. ما خسته بوديم. از مادرم خواستم که برويم. از جا بلند شديم و در حال حرکت به بيرون از سالن بوديم. هنوز از سالن خارج نشده بوديم که گروه حوزۀ هنری کار خود را آغاز کرد. صدای سالار سالن را پر کرد. ما در جای خود متوقف شديم. صدای او تمام سالن را حيرت زده کرده بود. او جوانی ۱۷ – ۱۸ ساله و ناشناخته بود و اين به حيرت جمع می افزود. من که رديف‌های آوازی را نزد خانم پريسا تمام کرده بودم و با سبک‌ها آشنا بودم به مادرم گفتم فکر می کنم اين خواننده از شاگردان آقای تعريف است. مادرم با تعجب پرسيد من از کجا می توانم اين را بدانم. گفتم از شيوۀ خواندن او می فهمم. تا آنتراکت صبر کرديم و بعد با او صحبت کرديم. به اين شکل آشنايی ما شروع شد."
او می افزايد: "پس از آشنايی بيشتر، همکاری هنری خود را آغاز کرديم. با هم کارهای مختلفی با پيانو انجام داديم. تا اينکه در سال ۱۳۷۹ با هم ازدواج کرديم."
همسر سالار عقليی می گويد: من خيلی اصرار داشتم که او به طور حرفه‌ای وارد کار بشود." سرانجام اولين کنسرت به اصرار و همت اين زن جوان هنرمند، شکل گرفته و اجرا شد.
سالار عقيلی در جای جای گفت گو با ما بر نقش بزرگی که همسرش در پيشرفت کار موسيقی او داشته تاکيد می‌کند.
کنسرتی که آغاز همه چيز بود
حرير شريعت زاده در باره اولين کنسرت حرفه‌ای می گويد: "هر دو ما هجده ساله بوديم و هيچکدام تجربه صحنۀ حرفه‌ای را نداشتيم. خودم دنبال کار سازماندهی را گرفتم. مجوز نمی دادند. خيلی تلاش کردم تا مجوز داده شد."
او همچنين می گويد: "بالاخره پس از کسب مجوز موافقت سالار را هم برای شرکت در کنسرت جلب کردم. برنامه به ياد استاد بنان تدارک شده بود. همسر استاد بنان ميهمان افتخاری جمع بود. همچنين استادان زيادی را دعوت کرديم. در آنجا بود که استادان با صدای سالار آشنا شدند و همه چيز شروع شد."
در باره محل و زمان کنسرت می گويد: " اسفند ۱۳۷۴ يا ۱۳۷۵ بود. برنامه را در فرهنگسرای شفق اجرا کرديم. "شفق" کوچک است. با اين وجود مدير آن می ترسيد سالن پر نشود. چرا که فقط پيانو و آواز بود و مهمتر اينکه سالار و من ناشناخته بوديم. شب اول دوستان و آشنايان بودند. شب دوم آنقدر شلوغ شد که مدير فرهنگسرا از ما خواهش کرد که اجرای برنامه را دو شب ديگر تمديد کنيم. در دو شب آينده سالن مملو از جمعيت شد. مردم حتی تا روی سن نيز نشسته بودند."
حرير شريعت زاده، يکی از مشوقان اصلی سالار جوان، ورود اين خواننده با استعداد به خانواده بزرگان آواز ايران را چنين توضيح می دهد: "در يکی از شب های اجرا در "شفق" فردی نزد ما آمد و پرسيد آيا سالار مايل است با استاد شجريان آشنا شود؟ طبيعتا اين باعث افتخار ما بود و به اين ترتيب زندگی هنری ما بعد ديگری به خود گرفت."

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

اين آشنايی برای حرير جوان "سبب افتخار همکاری با استاد شجريان و انتشار نوار "بوی باران" شد که در آن با پيانو، استاد شجريان را همراهی می کرد و به قول خودش برای او سبب يک دشواری شد: "اولين کار را با استاد بزرگ آواز، آقای شجريان بيرون دادم حالا مانده‌ام کار دوم را با چه کسی انجام دهم."
سه سال پيش سالار عقيلی به ارکستر موسيقی ملی ايران پيوست. اولين کنسرت آهنگی بود که توسط خانم فخری ملک پور ساخته شده و استاد فخرالدينی، رهبر ارکستر موسيقی ملی ايران آن را تنظيم کرده بود. اين کار "چرا خاموشی" نام دارد و به ياد استاد عبادی ساخته شده بود. از آن پس تا امروز سالار عقيلی ده‌ها کنسرت همراه با ارکستر ملی اجرا کرده است. او خواننده ثابت ارکستر ملی است. البته صدای آقای عليرضا قربانی نيز گاه با اين بزرگترين ارکستر ايرانی همراه می شود.
ديرتر صدای سالار، پيانوی همسر هنرمندش و تنبک آقای فرهنگ فر در هم آميختند تا به ياد بزرگان تاريخ اخير موسيقی ايران "مايه ناز" را بيافرينند. خانم شريعت زاده می گويد" "سی.دی مايه ناز" در اسفند ماه ۱۳۸۶ عرضه خواهد شد"

بخش دوم و پايانی اين گفت وگو در شماره آينده شهرگان منتشر خواهد شد.

اين گفت وگو‌ها در هفته آخر مهر ۱۳۸۶ – اکتبر ۲۰۰۷ انجام شده است.
http://shahrgon.com/fa/news/598.html

در همين زمينه:

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/34656

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'سالار عقيلی: صدايی پر شر و شور، گفت وگوی شهرگان با سالار عقيلی، حرير شريعت زاده و سوسن رهنورد، بخش اول' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016