سه شنبه 15 آبان 1386

گفتگو در مه، شعری از حسن حسام

برای رفعت رنجبران لنگرودی و گیلزاد ققنوسش*

مرد ماهیگیر:
از کدام حاشیه باد می روی
همشهری
که آوازت مثل غروب دهکده
خاموش است.

زن چایکار:
به دروازه باغ نزدیک می شوم
آقا
تا با پروانه ها
پرواز کنم
اما بال پروازم
گم شده است
هرچه اینجا می گردم
پیدایش نمی کنم

مرد ماهیگیر:
زبان آوازت را نمی شناسم
همشهری
وقتی زورق به دریا بیاندازم
با موسیقی زلا لش
رویاهایم را
رنگ خواهم زد
زخمه به کدام سازمی زنی آخر؟

زن چایکار:
کرجی به گرداب ندیده ای آقا!

مرد ماهیگیر:
به شب های سیاه زمستان
ماهیگیرانی که درطوفان به سینه دریا می رسد
خوف آن دارند!
خانه ات آبا د
همشهری

زن چایکار:
خانه ام با باد رفته است
آقا
ومن
مثل غروب د لتنگم

مرد ماهیگیر:
راه دریا کدام سوست
همشهری


* سوم نوامبر ۲۰۰۷ در بیست و چهارمین تولد گیلزاد
حسن حسام

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

در همين زمينه:

14 بهمن » باتلاق (قطعه ای برای اجرا)، حسن حسام
دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/34824

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'گفتگو در مه، شعری از حسن حسام' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016