تو از کدام طرف آمدی به خانه ی من
که بوی چای و چمن می دهد ترانه ی من
□ □ □
هميشه در همه جا در جهان و جانِ منی
که با تو سبزترين ست، اين جوانه ی من
□ □ □
حضورِ زمزمه ی عاشقانه را نازم
که عطرِ عاطفه ها دارد عاشقانه ی من
□ □ □
صدای توست که بر سينه ی ستاره نوشت:
من از اهالی ی نورم، همين نشانه ی من
□ □ □
برای پنجره ی بازِ من، نسيمی نيست
بيا نسيمکِ دلํ نازکِ زمانه ی من
□ □ □
اگرچه خاطره هايم به خاک و خون پيوست
بخوان! به خاطرِ ناشادی ی شبانه ی من
□ □ □
درونِ آينه ها طرح تابناکِ تو بود
خوشا تمامی ی آئينه های خانه ی من
□ □ □
بببين! به خاطرِ تو تا کجای دل، سبزست
بگو به ابر ببارد به روی شانه ی من
□ □ □
من آمدم که بگويم: سلام بر باران
بيا به سمتِ صداهای شاعرانه ی من
□ □ □
به واژه - واژه ی رنگينِ شعرِ اين پائيز
غزل بخوان و بياسای در کرانه ی من
بهمن ۱۳۸۵
[email protected]