از روز پنجشنبه اول ماه مه ترانه رپی بنام “ما مرد نيستيم“ روی سايت اينترنتی معروف يوتيوب قرار گرفته است. در عرض ۳ روز اخير بيش از ۷۴۰۰ نفر اين ترانه را گوش دادهاند. اين رپ با شعر و صدای شاهين نجفی و با موسيقی گروه تپش ۲۰۱۲ است. چه چيز اين همه بيننده و شنونده را جذب اين ترانه کرده است؟
رپ "ما مرد نيستيم" با هر مصراع، گويی بر صحنهای از زندگی زن دردمند ايرانی نور میاندازد و از آن عکس میگيرد. تظاهر به باکرگی، خودسوزی، انزوا، حجاب، تحمل تحقير و خشونت، بازيچه بودن برای هوسهای جنسی مرد. شاهين نجفی، شاعر و خواننده اين رپ، واژهها را دقيق انتخاب کرده است. هر مصراع دردی را بازگو کرده، انتقال میدهد. موسيقی اين رپ از گروه تپش ۲۰۱۲ است، گروهی ايرانی – آلمانی به سرپرستی اميد پوريوسفی، که از سال ۲۰۰۶ آغاز به کار کرده و در آلمان از رسميت و شهرت برخوردار است. شاهين نجفی سال پيش همکاریاش را با اين گروه آغاز کرد.
نجفی ۲۷ سال دارد و تا سه سال پيش در ايران زندگی میکرد. در آنجا به تحصيل در رشته جامعهشناسی مشغول بود و با گروههای موسيقی زيرزمينی پاپ و اسپانيولی و راک همکاری داشت. وی که سه سالی است از تهران به کلن آمده است، در آلمان نخست با گروه "اينان" همکاری داشت.
پيشتر شاهين نجفی پاپ و راک میخواند. اما به گفته خودش اين زمينهها برايش ارضاکننده نبودند. او دوست دارد بتواند در ترانههايش زندگی اجتماعی را مثل رمان به تصوير بکشد. رپ اين امکان را در اختيار او میگذارد. وی میگويد: «يک چيزی که در رپ وجود دارد، اين است که شما اين امکان را داريد که يک چيز را به تصوير بکشيد. يعنی اگر اين قدرت را داشته باشيد که از ايماژهای جملات استفاده کنيد، از تصاوير ذهنی استفاده بکنيد، جلوی مخاطب يک تصوير سينمايی بوجود میآوريد. آن نفر ديگر گوش نمیکند، بلکه کار را میبيند. ديگر فقط نمیشنود، بلکه انگار دارد جلويش اتفاق میافتد. رپ میتواند واقعيت تلخ اجتماعی ايران و حتی کسانی که خارج از ايران هستند را بازتاب دهد.»
"ما مرد نيستيم" در عرض مدتی بسيار کوتاه از طريق اينترنت بازتابی وسيع داشته است. از روز اول ماه مه که ويديويی از اين رپ در سايت اينترنتی "يوتيوب" قرار گرفته تا بعدازظهر روز يکشنبه (چهارم ماه مه) که اين گزارش نوشته میشود ۷۴۶۲ نفر از آن ديدن کردهاند. يعنی حدودا يک نفر در هر دقيقه.
يقين است که شعر، موسيقی و اجرا، سه عامل تعيين کننده برای موفقيت هر ترانهای هستند. و در مورد ترانه "ما مرد نيستيم" اين سه عامل به خوبی در کنار هم قرار گرفتهاند. اما آنچه بيش از همه برای بازتاب و پذيرش اين ترانه رپ نقش ايفا کرده، آن است که شعر آن منعکس کننده روح زمان است.
شعر در چارچوب نشان دادن بدبختیهای زن ايرانی باقی نمیماند؛ نمیتواند هم باقی بماند. جنبش زنان در ايران با نيروی تمام به جلو میرود. شاعر به تسليم و سازشپذيری مردان در برابر قدرتمندان معترض است. قهرمانان و پهلوانانی چون رستم، ديگر وجود ندارند. نجفی میگويد: «شايد من دارم خطاب به زن صحبت میکنم. شايد به نوعی هم با مردها صحبت میکنم. شايد به نوعی آن غيرت اجتماعی و تاريخی مردها را میخواهم به جوش بياورم که آقا بلند شويد، حرکتی. اتفاقی.»
"ما مرد نيستيم" زنان را به رهبری جنبش آزاديخواهی فرامیخواند. شاعر اين نيرو را در زنان میبيند. چون زنان اين نيرو را از خود نشان میدهند، در همه زمينهها. مردان راهی ندارند به جز پذيرش آن. زندگی سه ساله در غرب نيز به شاعر امکان بيشتری برای ديدن امکانی داده است که زنان میتوانند برای استقلال و رشد داشته باشند. شاهين نجفی میگويد: «مردها به اين نقطه رسيدهاند و در جوامع يک مقدار عقبتر هم مطمئنا خواهند رسيد که زن را بايد باور کنند. ديگر حتی اين جمله جالب نيست که بگويند "ما به زنها ميدان میدهيم". زن ميدان خودش را بدست آورده و دارد کار میکند. تو چه بخواهی، چه نخواهی، چه خوشمان بيايد و چه خوشمان نيايد، زنها به قول معروف ميدان را در دست دارند و دارند کار میکنند و هيچ کس هم با آنها نباشد، میتوانند کار خودشان را بکنند.»
شاهين نجفی از استقبالی که تا کنون از کارش شده، بسيار متاثر است و آن را نتيجه درد مشترک بسياری از زنان و مردان میداند، دردی که وضعيت اجتماعی ايران در اعضای جامعه آن بوجود آورده، بیآنکه حتی خود بدانند: «آنچه را شما در خانواده - البته اميدوارم کسی اين را در خانه تجربه نکرده باشد - در اطرافيانتان، در کوچه و خيابان میبينيد، اين درد در درون شما بدون اينکه شايد احساس بکنيد بوجود میآيد و يک زمانی بيرون میزند. هنر يک راهی است که شما با آن اين درد را بيرون بدهيد. به قول صادق که میگويد من برای سايه خودم مینويسم، من هم حقيقتا هيچ وقت فکر نمیکردم که به چنين کاری انقدر گوش کنند و با آن ارتباط برقرار کنند. الان هم وقتی میبينم ، و روز اول که ديدم که کار انقدر گرفت، به جای اينکه خوشحال بشوم، گريهام گرفت و گفتم که واقعا اين دردی است که همه احساس میکنند و دردی است که همه دارند. مسائلی است که دارند و خود مردها هم میبينم که صحبت میکنند. مردان خودشان هم ناراحتند و اين مسئله را احساس میکنند . و من باور دارم که وضعيت زنان در ايران روز به روز به شدت قویتر میشود و آينده ايران مطمئنا با تصميم زنها تغيير خواهد کرد.»
استقبال از رپ "ما مرد نيستيم" به نظر شاهين نجفی روزنه اميدی را هم برای هنرمندان جوان و کوشا در ايران باز میکند. وی برای آنان پيامی دارد: «من مايلم از اين فرصت استفاده کرده، بگويم که اين کار در عرض اين چند روز فقط نشان داد که – اين را خطاب به کسانی میگويم که موسيقی کار میکنند – نااميد نشوند و بدانند که حتی اگر کاری را هيچ شرکتی ساپورت نکند، هيچ کس به اين دليل که اين کار میخواهد حرف بزند اين کار را پشتيبانی نکند، حتی سايتها هم قبول نکنند که اين کار را پخش کنند، باز هم اين نشان میدهد که کاری که انگشت روی مسائل حساس میگذارد و حرف دل را میزند و میخواهد با واقعيت طرف شود، مثل خيلی کارهايی که در ايران هم هست و دارد پخش میشود، اين کار اثر خودش را میگذارد و آينده موزيک ايران به توسط آن شرکتهايی که ما میشناسيم که چه کسانی را رو میآورند، تعيين نمیشود. و موزيک اصيل ما، اصيل از نظر معنايی میگويم، با موسيقی اعتراض و آن چيزی که واقعيت جامعه ما را بازتاب میدهد تعريف خواهد شد.»
***
متن "ما مرد نيستيم"
مثل اون دختری که پردشو دوخته
و اون که پول نداشت تو آتيش سوخته
مثل مادرم با اون زندگی زوری
زنی که خلاصه شد تو قابلمه و قوری
کسی تا حالا نتونسته ببينه بدنشو
کسی از سر نتونسته بگيره روسريشو
می گفت بعد مرگ ميبرنش جهنم
میگفت آدم و از سرمو آويزون ميکنن
گفتم مگه نگفتن پهشت زير پای شماست
مامان بهشت سر کاريه بيا دنيا رو بچسب
میگفت اذون داره ميگه مو تنم سيخ شده
گفتم میترسی ترس به روحت ميخ شده
هفتاد سال زن بوده يعنی کلفت
يعنی چيزی تو زندگيش نديد جز خفت
زنی که گناه بود بودنش ولی بی جرم
زنی که استحاله کرده بودنش تو فرم
کسی که خيانت نکرد به شوهر چی شد؟
پنجاه سال فحش شنيد و کتک خورد
بايد تو سری بخوره بميره نفس نکشه
عکس هيچ پرندهای رو بی قفس نکشه
زنی که هميشه يه سايه اونو می پاييد
عروسکی که مرد به هر شکل باهاش میخوابيد
تو بوی سيلی و شلاق ميدی خانوم
تا کی ميخوای به مردا باج بدی خانوم
مث وطن شدی همدم ولگردا
تقدير تو دست توی واسه فردا
تو بوی زمين سوخته مون رو ميدی خانم
تو هم از عرش به فرش رسيدی که خانم
ما که از مردی مرديم لا اقل تو زن باش
يه کم از اون عطر غيرتت رو ما هم بپاش
ما که از مردی مرديم و چيزی نديدم
از تو کتاب اسم رستم و فقط شنيديم
که اگراونم بود امروز حتمن کراکی بود
رستم امروز از جنس بد شاکی بود
رستم اگر بود واسش جرم ميساختن
تو گردنش آفتابه لگن مينداختن
شايد ميرفت جنگ و بر ميگشت احترام داشت
سرتيپ سپاه ميشد تو دبی سهام داشت
رستم ميتونست حتی به قولی گنجی شه
يه کم کانت و پوپر بخونه فرنگی شه
ميشد اسلام رو سکولاريستی تعبير کنه
ميشد قرآن رو تو هرمنوتيک تفسير کنه
ميشد فيلم بسازه تو کن تقدير بشه
ميشد جک بگه معترض تعبير بشه
شايد ميرفت اروپا الان دو تا پاس داشت
اونجا تاکسی ميروند اينجا الگانس داشت
تو هر عيد ميرفت تو کنسرتا ميرقصيد
ديگه حرف سياسی نميزد ، میترسيد
خانم ما مرد نيستيم رومون خط بکش
پرچم رو بگير خودت بشو رئيس جنبش
ما که از مردی مرديم لا اقل تو زن باش
يه کم از عطر غيرتت رو ما هم بپاش
تو بوی زمين سوخته مون رو ميدی خانم
تو هم از عرش به فرش رسيدی که خانم
ما که از مردی مرديم لا اقل تو زن باش
يه کم از اون عطر غيرتت رو ما هم بپاش
کيواندخت قهاری