چهارشنبه 17 مهر 1387

همايش 80 سالگی سهراب سپهری در كاشان آغاز شد، شهرام ناظری: سهراب از ديار عشق بود، ايسنا

همايش «ما هيچ ما نگاه» ويژه‌ي بزرگداشت هشتادمين سال‌روز تولد سهراب سپهري با تقديم 80 شاخه‌ گل براي 80سالگي سهراب روز گذشته (دوشنبه، 15 مهرماه) در محل آرامگاه اين شاعر و نقاش در مشهد اردهال آغاز شد.

به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در ادامه، شركت‌كنندگان در مراسم به ديدن باغ‌چنار، محل زندگي سپهري و تنها خانه‌اي كه از خانه‌هاي او باقي مانده است، رفتند، كه آن‌جا شهرام ناظري در پيامي تلفني به مراسم گفت: عشق من به سهراب سپهري مشخص است. زماني‌كه شروع به ‌كار كردم، عشق و علاقه‌ام را به او نشان دادم. سهراب از ديار عشق بود و مانند مولانا تار ‌و پود وجود مرا درهم تنيد و به ‌سوي خود و كلام جادويي‌اش دعوت كرد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

شواليه‌ي آواز ايران در ادامه افزود: اين انگيزه‌اي شد براي من، تا در آلبوم «گلستانه»، كاري براي او انجام دهم و اين برگ سبزي براي سهراب سپهري و كاشان بود.

ناظري همچنين گفت: من از طريق كلام و شعرهاي سهراب، با او آشنا و شيفته‌ي روحيه‌ي لطيف و انساني‌اش شدم. سهراب از انسان‌هايي بود كه دنيا برايش تنگ بود و مي‌خواست به جاي بزرگ‌تري پرواز كند. حالتي داشت كه غريبانه به دنيا مي‌نگريست و حسش بسيار عجيب بود؛ همان حسي كه بسياري از بزرگان ما مانند صادق هدايت و فروغ فرخزاد داشتند. اين نوع حس بسيار ظريف و شكننده بود و روي آدم‌هاي بسياري تأثير زيادي گذاشت.

اين هنرمند در ادامه يادآور شد: در دنيايي كه بشر روز ‌به ‌روز بي‌هويت مي‌شود و در دنيايي كه زندگي ماشيني شده است، افرادي با اين حس‌هاي ظريف انساني نمي‌توانند جهان را تحمل كنند. از اين نظر بود كه شيفته‌ي روحيه‌ي سهراب شدم و شعر او روي من تأثير گذاشت. «صداي پاي آب» او در من غليان كرد و مرا به سمتي كشيد كه براي سهراب كاري انجام دهم، كه تنها هديه‌اي كوچك براي او و بعد براي كاشان و بعد براي ايران بود.

به گزارش ايسنا، مراسم بزرگداشت سهراب در مجموعه‌ي فرهنگي - اقامتي خانه‌ي تاريخي احسان كاشان ادامه پيدا كرد و مهدي قراچه‌داغي درباره‌ي «سهراب سپهري به روايت خانواده» سخن گفت و يادآور شد: سهراب از اهالي كاشان و شيفته‌ي شهرش؛ دياري كه سال‌هاي نوجواني و جواني‌اش را آن‌جا سپري كرد. بدون شك، بارز‌ترين صفت سهراب، عشق او به طبيعت بود. لحظه‌اي از تكه‌سنگ‌ها، دشت‌ها، رودها و درخت‌ها دور نشد.

به اعتقاد اين مترجم، در نظر سهراب همه‌چيز زيبا بود و مقايسه‌ي زيبايي را روا نمي‌دانست.

او افزود: سهراب حضور خداوند را همه‌جا احساس مي‌كرد و شاكي و نالان بود كه چرا بندگان خداوند به‌جاي زندگي در صلح و صفا، به عداوت مي‌پردازند.

احمد سميعي ‌گيلاني هم درباره‌ي «سپهري شاعر و نقاش؛ ترجمان وحدت هنر» سخن گفت و عنوان كرد: آشنايي من با آثار سهراب با واسطه‌اي انجام گرفت. اول نقد آثارش را خواندم و بعد مشتاق شدم كه آثارش را بخوانم. هرچند نظريه‌پردازن در حوزه‌ي زيبا‌شناسي بر آن‌اند كه نقد نمي‌تواند وارد حريم شعر شود و در آستانه‌ي اين حريم توقف مي‌كند. دليلش اين است كه شعر خودش است و چيزي بر آن دلالت ندارد. اما من اولين‌بار با نقد حسين معصومي‌ همداني بر تحول روحي، فكري و انديشگي سهراب، كه از روي اشعار او ترسيم كرده بود، با او آشنا شدم و به نظرم، كساني كه مي‌خواهند با روح و انديشه‌ي سپهري آشنا شوند، اين نقد و نقدهاي كريم امامي، داريوش آشوري و كاميار عابدي را درباره‌ي او بخوانند.

اين عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسي سپس درباره‌ي سهراب در مقام ترجمان وحدت انواع هنر سخن گفت و متذكر شد: مي‌دانيم در پديد‌ار‌شناسي هنر براي آن انواعي قائل شده‌اند. اين انواع هنر درواقع يكي‌ هستند و از لحاظ جوهر از هم متمايز نيستند. در وجود سهراب، اين وحدت به نحوي مصداق يافت؛ زيرا او هم شاعر و هم نقاش بود. ولي چرا مي‌گوييم انواع هنر از لحاظ ذات و جوهر جدا و متمايز نيستند؛ زيرا انواع هنر داراي دو عنصر جوهري و ذاتي هستند و اگر اين دو عنصر در شعر نباشند، آن شعر، شعر نيست.

او يادآور شد: احساس و بيان چيز ديگري است كه بايد درباره‌ي آن صحبت كرد. سهراب يك انديشه و شهود دارد و اين شهود را يك وقتي با نقاشي بيان مي‌كند و يك وقتي با شعر. اما چرا مي‌گوييم انواع هنر در مرحله‌ي تكوين يكي هستند؛ زيرا تمايز وقتي مطرح مي‌شود كه هنرمند وسيله‌ي بيان را انتخاب مي‌كند. وقتي شعر به ميان مي‌آيد، وسيله‌ي بيان، كلمات هستند. در شعر، شاعر با كلمه نوع ديگري برخورد مي‌كند. در شعر سپهري، اين كلمات، آدم را افسون مي‌كنند، با آن‌كه بسيار ساده هستند. هنر شاعر در شيوه‌ي گفتن است.

سميعي گيلاني همچنين در ادامه گفت: در شعر سپهري، عناصر نقاشي بسامد زيادي دارند؛ كلماتي مثل رنگ، نور، سبز، آبي، نيلي، فضا و آفتاب همه مربوط به نقاشي است؛ زيرا او نمي‌توانسته از نقاش‌ بودن جدا شود؛ او در شعر هم نقاش است.

سپس علي دهباشي با موضوع «سهراب سپهري؛ آن‌گونه كه من شناختم» سخن گفت و يادآور شد: همه‌چيز در زندگي سهراب خيلي زود‌ اتفاق افتاد؛ حتا تولدش. او زودتر از سن ‌و سالش به درك هستي رسيد. از نظام آموزشي كه در آن دوره مي‌زيست، گريخت و آن را كشنده‌ي خلاقيت دانست. سال‌ها بعد شاعران به ابتداي درك او از شعر و نقاشي رسيدند.

اين پژوهشگر افزود: سهراب در نتيجه‌ي يك ممارست، مطالعه و خودانديشي به مرحله‌ي بالايي از شعر رسيد؛ در حالي‌كه بسياري از او ناشيانه تقليد كردند. در سال‌هايي كه او مي‌زيست، تنها جريان مسلط ادبي، نوع خاصي از درك سوسياليسم و رئاليسم بود و مطبوعات ادبي در دست اين عده بود و نوعي ادبيات متعهد، كه در نهايت، آسان‌ نوشتن را تقليد مي‌كرد، و اين سطح ادبي بسياري از آثار را در آن سال‌ها كاهش داده بود.

دهباشي ادامه داد: استبداد و سانسور آن سال‌ها به اين موضوع دامن مي‌زد و در اين جو، سخن‌ گفتن از فرم شعر و داستان پسنديده نبود. شاعران اگر شعاري‌تر شعر مي‌سرودند، مورد توجه قرار مي‌گرفتند. البته از اين شاعران كه درباره‌ي مسائل اجتماعي شعر مي‌سرودند، مهدي اخوان ثالث در «زمستان»‌ و يا احمد شاملو در «باغ آينه» كه غالبا مضامين اجتماعي دارند، شعرهاي‌شان باقي ماند. سپهري در آن دوره كار مي‌كرد، سفر مي‌كرد و نمونه‌هايي وجود دارد كه نوشته‌هايش، گريز‌هايي از محيط روشنفكري را نشان مي‌دهد.

وي همچنين عنوان كرد: روشنفكران دوره‌ي سپهري با نقدهاي تند ‌و تيز از او استقبال كردند و گاهي هم او را انكار مي‌كردند. در انواع آنتولوژي‌هاي شعر معاصر كه منتشر مي‌شد، جايي براي سهراب نبود؛ يا سكوت مطلق بود، يا نقدهاي زهردار. تنها مجله‌ي «آرش» با سردبيري سيروس طاهباز و «فردوسي» از او چيزهايي چاپ مي‌كردند.

مديرمسؤول بخارا متذكر شد: سهراب به تنهايي راه خود را ادامه داد و بيش‌تر در سفر بود. وقتي هم در ايران بود، در انزواي خودساخته به ساختن خود از جهت ادبي مي‌پرداخت. بعد از مرگش، بيش‌تر كساني كه نقدهاي تندي درباره‌ي او مي‌نوشتند، همه به ستايش او پرداختند؛ جز يكي دو نفر كه بر سر مواضع خود ايستادند، ستايش سطحي از آثار او آغاز شد.

دهباشي با بيان اين‌كه زندگي سهراب بعد از مرگ، دوره‌ي ديگري داشت، متذكر شد: حجم مقالاتي كه درباره‌ي نقطه‌نظرات او در نقاشي، شعر و ادبيات نوشته شد، همه بعد از او بود.

وي در پايان يادآور شد: اكنون دوران اصلي زندگي سپهري است و آثار او توسط منتقداني كه سپهري را نديده‌اند و به كنه آثار او پي‌ برده‌اند، منتشر مي‌شود و شناسايي او را براي نسل‌هاي بعد آسان‌تر مي‌كند.

در ادامه‌ي مراسم بزرگداشت سهراب سپهري، امين‌الله رشيدي - خواننده - در سخناني عنوان كرد: تولد و مرگ دو همزاد توأمان هستند. بزرگداشت سهراب، بزرگداشت و تجليل ادب و هنر است؛ ادب و هنر اين سرزمين ديرپا. سهراب در سال‌هاي اخير در زمره‌ي يكي از محبوب‌ترين و مشهورترين شاعران معاصر قرار گرفته و شعر ناب و ساده‌ي او بر سر زبان‌هاست.

در همين زمينه:

24 شهريور » شهرام ناظری در تونس مي‌خواند، فارس
دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/38606

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'همايش 80 سالگی سهراب سپهری در كاشان آغاز شد، شهرام ناظری: سهراب از ديار عشق بود، ايسنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016