دوشنبه 17 اسفند 1383

نقش سکس در سرنگونی نظام جمهوری اسلامی


ما دو مشکل اساسی برای سرنگونی داریم، اول اینکه در ایران معلوم نیست کسی که سرنگون باید بشود چه کسی است و دوم اینکه کسانی که می خواهند جانشین حکومت بشوند در یک کشور به اسم ایران جا نمی شوند.

با توجه به اینکه یکی از اهم کارهایی که ما باید بزودی انجام بدهیم همانا سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران می باشد، لذا برخی روش های ساده که از طریق آنها می توان نظام حاکم بر جمهوری اسلامی را سرنگون کرد در موارد زیر اعلام می کنیم. به کلیه نیروهای برانداز، مخالف، دشمن، اپوزیسیون، پوزیسیون، اکسپوزیسیون نیز پیشنهاد می شود از این روشها برای براندازی استفاده کنند، در انتخاب این روشها ملاحظات زیر به عمل آمده و لذا توصیه می شود:
1) این روشها تضمینی است و در صورت انجام ردخور ندارد.
2) این روشها سریع است و تا سه ماه بعد از طریق انجام آنها نظام سرنگون می شود.
3) این روشها عملی است، البته در صورتی که قرار باشد عملی انجام شود.
توضیح: با توجه به اینکه دو سه سال است مد شده است کسانی که دوست دارند مطالب شان خواننده داشته باشد سعی می کنند یک عنوان سکسی داشته باشند، من هم عنوان نقش سکس در سرنگونی نظام جمهوری اسلامی را انتخاب کردم. امیدوارم از این طریق خوانندگان حقیقت جو و عدالت طلب این مقاله را بخوانند.

روشهای تضمینی و سریع براندازی نظام به زبان ساده

روش ایجاد نظام: برانداختن نظام جمهوری اسلامی در ابتدا به دو چیز نیاز دارد، نظامی که آنرا براندازیم، گروهی که آن نظام را براندازند. در حال حاضر اپوزیسیونی وجود دارد که بتوان نظام جمهوری اسلامی را با آن برانداخت، اما نظامی وجود ندارد که بتوان آنرا نابود کرد. لذا در درجه اول پیشنهاد می شود گروهی از ایرانیان سیاستمدار و متفکر و تحصیلکرده و تعدادی جاسوسان سیا( که ایرانی باشند) در یک پروژه سه ماهه به نظام نفوذ کنند و تلاش کنند تا بتدریج چیزی را که به اسم جمهوری اسلامی هست تبدیل به یک نظام کنند تا معلوم شود رهبر آن کیست، رئیس جمهور آن کیست، رئیس مجلس آن کیست، رئیس قوه قضائیه چه کسی است و بعد از اینکه این افراد موفق شدند چیزی که در ایران وجود دارد تبدیل به یک نظام سیاسی، که تکلیف آن روشن باشد کنند، بعدا اپوزیسیون می تواند در عرض حداکثر یک ماه( با برنامه تضمینی ما) نظام را سرنگون کند.
نکته مهم: این نظام جمهوری اسلامی با همین وضع می تواند تا نه سال و سه ماه و چهارده روز دیگر هم به عمرش ادامه دهد، و هیچ کس نمی تواند آنرا تا قبل از نه سال و سه ماه و چهارده روز دیگر سرنگون کند، چون برای سرنگونی یک نظام آدم باید بداند چه کسی را باید سرنگون کند، در حال حاضر رئیس قوه قضائیه خودش شاکی است، در حالی که قاضی مرتضوی رئیس قوه قضائیه است. رئیس جمهور مدتهاست که وجود خارجی ندارد، وزیر اطلاعات تحت مراقبت امنیتی است، همه کارهای وزیر امور خارجه را رئیس شورای امنیت ملی می کند، و تا این وضع وجود دارد این نظام را تا نه سال و سه ماه و چهارده روز دیگر نمی توان سرنگون کرد. چرا نه سال و سه ماه و چهارده روز؟ چون تعداد افرادی که هر روز بخاطر خرتوخری به نام جمهوری اسلامی در تصادف و زلزله و آتش سوزی کشته می شوند و همچنین مهاجرینی که به خاطر همین خرتوخری هر روز مهاجرت می کنند اگر دقیقا محاسبه کنیم، جمعیت ایران تا نه سال و سه ماه و چهارده روز دیگر تقریبا به صفر می رسد و جمهوری اسلامی سقوط می کند.

روش داروی محبت: یکی از روش های براندازی نظام جمهوری اسلامی این است که این نظام یک اپوزیسیون دارد که این اپوزیسیون در خارج از ایران زندگی می کنند، این اپوزیسیون از سی هزار انسان مبارز تشکیل شده است که هزار نفر رهبر آنان هستند. این سی هزار انسان مبارز و هزار نفر رهبران آنان به خون همدیگر تشنه اند و چشم ندارند همدیگر را ببینند و بیش از سی سال است از گذشته با هم اختلاف دارند، یکی از مهم ترین راههای براندازی نظام جمهوری اسلامی این است که ابتدا با استفاده از کمک بیست و سه میلیون دلاری آمریکا این گروه را برای یک هفته دور هم جمع کنند و بعد در غذای این افراد داروی محبت بریزند تا این افراد که تمام قصدشان تغییر نظام جمهوری اسلامی است، اما به جای تغییر دادن آن با همدیگر مبارزه می کنند، با هم متحد شده و حکومت را تغییر دهند.

روش تلویزیونی: یکی از راههای مهم سرنگونی نظام جمهوری اسلامی کمک مالی 23 میلیون دلاری آمریکا به تلویزیون های ایرانی لس آنجلسی است. آمریکا باید این 23 میلیون دلار را بین این 23 شبکه تقسیم کند( هر شبکه یک میلیون دلار) و از آنان خواهش کند که شبکه شان را تعطیل کنند. با تعطیل شدن این شبکه های تلویزیونی یک مشکل اصلی مردم ایران حل می شود. چون در حال حاضر مردم ایران فکر می کنند اگر قرار است ما حکومت را عوض کنیم که این افراد به جای این حکومت بیایند عمرا اگر این کار را بکنیم. لذا وقتی این شبکه ها تعطیل شود، مردم بعد از چند ماه یادشان می رود که اپوزیسیون چه شکلی است و احساس امیدواری می کنند و در نتیجه با حکومت مبارزه می کنند و حکومت سرنگون می شود.

روش وبلاگی: یکی از راههای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی استفاده از وبلاگ هاست. در ایران تعدادی نویسنده اینترنتی وجود دارند که اینها قصدشان نوشتن در مورد مسائل سیاسی کشور و خبر دادن از اوضاع روز است، تعدادی وبلاگ هم وجود دارند که قصدشان این است که واقعا وبلاگ باشند یعنی بنویسند که امروز چطور از خواب بیدار شدم، چطور جیش کردم، با کی قرار داشتم، چرا عصبی بودم، چه کتابی را حوصله نکردم بخوانم، حالم از دست کی به هم می خورد و از این حرف ها. یکی از مهم ترین کارها برای سرنگون کردن نظام این است که به نویسندگان سیاسی و نویسندگان چطوری از خواب بیدار شدم هرکدام کارشان را بکنند. در این حالت کسانی که قصدشان از نوشتن در وبلاگ شان دادن خبر از زندگی شان است مجبور نمی شوند نوشته های سیاسی بنویسند و در نتیجه بحران های مختلف روحی ناشی از خواندن نظرات نامربوط کاهش پیدا می کند و از طرف دیگر سیاسی نویس ها هم مجبور نمی شوند برای کسب رضایت سایر وبلاگ ها مزخرف بنویسند.

روش تمرکز فکر: ما یک گروه صد نفری از سیاستمداران معتبر و بسیار مهم و تاثیر گذار در کشور داریم که این افراد سه ماه پیش در یک نامه خواهان برگزاری رفراندوم شدند، بعد همین افراد خواستار فراخوان رفراندوم شدند، همین افراد یک ماه بعد خواستار برگزاری انتخابات آزاد شدند، همین افراد چند روز بعد در یک نامه سرگشاده اعلام کردند که امکان برگزاری انتخابات آزاد وجود ندارد و همین افراد مدتی بعد خواستار نافرمانی مدنی شدند. یکی از راههای سرنگونی نظام این است که برای این افراد یک دوره روانکاوی در تهران و لندن گذاشته شود و در این دوره به آنها روش تمرکز فکر آموخته شود. در روش تمرکز فکر افراد باید چشم شان را ببندند و فکرشان را متمرکز کنند و ببینند بالاخره چه کوفتی می خواهند، نمی شود که آدم هم طرفدار انتخابات آزاد باشد، هم نباشد و هم طرفدار رفراندوم باشد و هم نباشد.


روش اسم مستعار: ما تعدادی نیروی مبارز داریم که در فرنگستان مشغول مبارزه با نظام جمهوری اسلامی هستند و این افراد با اسم مستعار به کسانی که با اسم واقعی خودشان زندان می روند می گویند سازشکار و حکومتی، در روش اسم مستعار با جابجا کردن این دو گروه می توان نویسندگانی مانند ف. م. فلان یا حسن آقا یا شومبول خان را وادار کرد که با اسم واقعی خودشان انتقاد کنند و از آدم هایی مثل تاج زاده و غیره که با اسم واقعی زیر فشار هستند بخواهیم که با اسم مستعار مبارزه کنند، در این حالت هم آن افراد دیگر زندان نمی روند و هم این افراد چون با اسم واقعی می نویسند مجبور می شوند قبل از نوشتن کمی فکر کنند. با انجام این کار جمهوری اسلامی بسرعت سرنگون می شود.

روش کورش کبیر: ما دو مشکل اساسی برای سرنگونی داریم، اول اینکه در ایران معلوم نیست کسی که سرنگون باید بشود چه کسی است و دوم اینکه کسانی که می خواهند جانشین حکومت بشوند در یک کشور به اسم ایران جا نمی شوند. چون ما یک پادشاه داریم، تعداد زیادی مدعی سلطنت داریم که پادشاه موجود را قبول ندارند، دو نفر رئیس جمهور مشخص داریم، تعدادی نخست وزیر داریم و چند رهبر. لذا پیشنهاد می شود با توجه به اینکه در دوران کورش کبیر و خشایارشاه بخش وسیعی از کشورهای موجود جزو ایران بودند، و تا همین سیصد چهارصد سال قبل بحرین، آذربایجان، تاجیکستان، گرجستان، ارمنستان، افغانستان، هند، عراق، آفریقای جنوبی و غیره روستاهای دورافتاده ما محسوب می شوند لایحه ای به سازمان ملل ببریم که تعدادی کشور را در اختیار ایرانی ها قرار بدهند که ما آنها را اداره کنیم، در این صورت ما موفق می شویم حکومت موجود را سرنگون کنیم.

روش آموزش ریاضی: یکی از راههای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی این است که سازمان ملل متحد یک دوره آموزش ریاضی برای سیاستمداران ایرانی برگزار کند. در این حالت سیاستمداران کشور موفق می شوند محاسبات خودشان را دقیق کنند و بفهمند وقتی می گویند نود درصد، این نود درصد با چهارده درصد فرق می کند. یا مثلا وقتی می گویند قرار است سه میلیون نفر در فراخوان رفراندوم رای بدهند یاد بگیرند که سه میلیون با چهل هزار فرق دارد. یا وقتی حکومت ایران 15 درصد طرفدار دارد، بداند که 15 درصد چون از 50 درصد کمتر است بنابراین هیچ وقت 15 درصد نمی تواند اکثریت باشد. در حال حاضر ما ده پانزده گروه مخالف حکومت داریم که همه آنها ادعا می کنند بیش از هشتاد درصد مردم طرفدار آنها هستند، در حالی که تمام مردم ایران نمی توانند هزار و دویست درصد خودشان باشند. بعد از برگزاری این دوره آموزش ریاضی امکان این بوجود می آید که گروههای مختلف سیاسی بفهمند چقدر سهم از طرفدار را دارند و وقتی این موضوع فهمیده شود حکومت خودبخود سقوط می کند.

روش هیپنوتیزم: یکی از روشهای بسیار مهم برای سرنگونی جمهوری اسلامی استفاده از روش های مانیتیزم و هیپنوتیزم است، از این طریق می توان کلیه رهبران سیاسی ایران را جمع کرد و آنها را هیپنوتیزم کرد و کاری کرد که آنها یادشان برود چه گذشته ای داشتند و یادشان برود با هم اختلاف داشتند، بعد از طی این مرحله ما با تعدادی انسان نسبتا معقول مواجه خواهیم شد که می توانند در عرض یک ساعت و نیم جمهوری اسلامی را سرنگون کنند.

روش سوسولها و خشن ها: ما تعدادی بچه سوسول نازنین شیک و تمیز داریم که در میان اپوزیسیون برانداز تلویزیون دارند و هسته عملیاتی تشکیل می دهند و تیم نظامی دارند و مردم را به مبارزه خشن دعوت می کنند، تعدادی هم چهره خشن و عبوس داریم مثل تاج زاده و بهزاد نبوی که با قیافه خشن مردم را به رفتار آرام دعوت می کنند. در نتیجه مردم چون به چشم شان بیشتر اعتماد دارند و چیزهایی که می بینند تا به گوششان و چیزهایی که می شنوند، لذا نه حرف اینها را باور می کنند و نه حرف آنها را. یکی از روشهای براندازی نظام این است که از بودجه 23 میلیون دلاری آمریکا یک گروه آرایشگر و گریمور آشنا با سیاست ایران استخدام شوند که کار اینها تبدیل چهره های سوسولی که حرف های خشن می زنند به مردان خشن و تبدیل چهره های خشنی که حرف های آرام می زنند به آدم های شیک و پیک باشد. در این حالت مردم از این حالت سرگردانی و گیجی در می آیند و همین که مردم ایران از حالت گیجی و سرگردانی دربیایند خودبخود حکومت سرنگون می شود.

روش من می آم بیرون، تو بیا تو: در حال حاضر ما دو گروه مبارز در میان اپوزیسیون داخل و خارج داریم، یک گروه از آنها در داخل ایران مشغول مبارزه هستند و قصد دارند از طریق مبارزات خودشان صدای ملت ایران را به خارج برسانند تا از این طریق جهانیان از جنبش ملت ایران حمایت کنند و این جنبش باعث تغییر حکومت شود، در مقابل گروهی در اپوزیسیون خارج از کشور داریم که معتقدند باید مبارزان به خیابان بریزند و حکومت را سرنگون کنند. یکی از راههای سرنگونی نظام این است که از همان محل 23 میلیون دلار بودجه آمریکایی یک آژانس مسافرتی دائر شود و این آژانس برای کلیه کسانی را که می خواهند صدای ملت ایران را به خارج برسانند بلیط تهیه کند تا آنها به خارج بیایند و صدای ملت را به گوش جهانیان برسانند، همین آژانس می تواند برای اپوزیسیون خارج از کشور که از مردم ایران می خواهند تا به خیابان بیایند و حکومت را سرنگون کنند بلیط بخرند و آنها را به ایران بیاورند تا آنها خودشان حمومت را سرنگون کنند. در این حالت هم حکومت سرنگون می شود و هم صدای ملت ایران به جهانیان می رسد و هم صنعت هواپیمایی رونق پیدا می کند.

روش پرداخت مستقیم و نزدیک: یکی از روش های سرنگونی نظام جمهوری اسلامی روش پرداخت مستقیم و بدون واسطه است. در حال حاضر گفته می شود که تلویزیون های مخالف حکومت و نیروهای اپوزیسیون و اکثر کسانی که مشغول مبارزه با جمهوری اسلامی در خارج هستند از طریق ارتباط با سفارت ایران پول می گیرند، از طرف دیگر گفته می شود که آمریکایی ها به نیروهایی که در داخل کشور هستند قرار است 23 میلیون دلار برای سرنگونی نظام پول بدهد، در حالی که هم انتقال پول آمریکایی به داخل ایران مشکل است و هم دادن پول توسط سفارتخانه ها به مخالفین و بخصوص تلویزیون های لس آنجلسی کار سختی است، از طرف دیگر معلوم است که هم نیروهای داخل پول ندارند و هم نیروهای اپوزیسیون خارج و مشخص است که هم آمریکایی ها پول دارند و هم دولت ایران، یکی از روش های مناسب و بدون دردسر جمهوری اسلامی این است که دولت ایران همان پولی را که به مخالفان خودش در خارج می دهد به جای اینکه به آنها بدهد به نیروهای داخلی بدهد و پولهایی را هم که آمریکایی ها می خواهد به داخل کشور بدهند به همان اپوزیسیونی بدهند که در خارج هست. از این طریق هم در نقل و انتقال پول صرفه جویی می شود و هم حکومت به سرعت سرنگون می شود.

روش انرژی هسته ای: یکی از مهم ترین راههای سرنگونی جمهوری اسلامی این است که آژانس جهانی انرژی اتمی در یک اجلاس بین المللی ایران را وادار کند که طی یک سال هر چقدر می تواند اورانیوم غنی کند و هر چقدر می تواند بمب اتمی بسازد و ایران باید تعهد کند هم در بوشهر، هم در نطنز، هم در پارچین، هم در لواسان و اوشان و فشم به فعالیت اتمی بپردازد. در این حالت اولین اتفاقی که می افتد این است که دیگر کسی در مورد انرژی اتمی حرف نمی زند و همه متوجه می شوند که حقوق بشر در ایران دارد نقض می شود و بصورت جدی به نقض حقوق بشر در ایران اعتراض می کنند، وقتی این اتفاق افتاد مرتضوی برکنار می شود و علیزاده هم با کفترهای قوه قضائیه می رود به فریمان( منظور از فریمان همان تربت حیدریه است)، و وقتی مرتضوی برود جمهوری اسلامی هم سرنگون می شود.

روش اقلیت و اکثریت: یک راه مطمئن و کوتاه مدت برای سرنگونی نظام این است که کار تشکیلاتی جدی گرفته شود. در حال حاضر ما در ایران تعداد زیادی سازمان داریم که تعداد اعضای بعضی های شان به ده نفر هم نمی رسد، مثلا ما یک تشکیلات جنبش مسلمانان مبارز داریم که یک نفر عضو دارد، بنا براین باید نامش را به حرکت مسلمان مبارز تغییر دهد، یا مثلا یک سازمان فدائیان خلق داریم که اصلا عضو ندارد، یا یک جبهه ملی داریم که تعداد اعضایش در طول پنجاه سال گذشته مثل جمعیت سویس رشد منفی دارد و اگر دفتر تحکیم وحدت مثل مهاجرین هندی و عرب به جبهه ملی مهاجرت نکند، این جبهه محترم بتدریج فقط باید مجلس ختم برگزار کند، یا یک تشکیلات سازمان چریکهای فدایی خلق، اشرف دهقانی داریم که محل نامبرده نامعلوم و در حال حاضر سالهاست که مفقودالاثر است، یا یک حزب ملت ایران داریم که یک نفر عضو اصلی دارد و بقیه اعضای ان همگی انشعاب کرده اند، در مقابل تعداد چند میلیون ایرانی داریم که این افراد هر هفته سه بار استراتژی و خط مشی و اهداف شان تغییر می کند، یک گروه ملی مذهبی هم داریم که تازه بعد از اینکه تعدادی را با همدیگر گرفتند بعد از دستگیری فهمیدند که عضو یک تشکیلات هستند. با توجه به مثال های فوق یک طرح مهم برای سرنگونی نظام این است که سازمانهایی که وجود دارند ولی عضو ندارند مجبور شوند تعدادی عضو پیدا کنند، و در مقابل ملتی که سازمان ندارند هم مجبور شوند سازمان پیدا کنند، در همان لحظه ای که قرار شد این تصمیم عملی شود نظام خودبخود سقوط می کند.

روش آموزش زبان فارسی: یکی از مهم ترین راههای براندازی نظام این است که زبان فارسی به شکل درست آن آموزش داده شود. چون حکومت جمهوری اسلامی به زبانی حرف می زند که ملت نمی فهمند که حرف حسابش چیست، ملت هم به هر زبانی که با این حکومت حرف می زنند آنها کار خودشان را می کنند، اپوزیسیون خارج از کشور هم سال به سال فارسی یادش می رود و در تلویزیون های فارسی زبان مجری ها یا چاله میدانی مدل 1340 حرف می زنند یا با لهجه بیبز لس آنجلسی( قرار است اهورا پیروز یزدی بشود رئیس فرهنگستان زبان فارسی در مهاجرت)، به همین دلیل اپوزیسیون جوری حرف می زند که مردم برای فهمیدن زبان آنها احتیاج به گذراندن دوره آموزش زبانهای باستانی ایران دارند، از طرفی مردم ایران هم وقتی با مهاجرین خارج از کشور حرف می زنند، آنها پنجاه درصد واژه ها را که معانی شان عوض شده و واژه هایی که در این بیست سال تولید شده را نمی فهمند. بخش مهمی از اختلاف نظر در سیاست ایران در مورد موضوع بحث نیست، بلکه در مورد فهم زبان فارسی است، لذا پیشنهاد می شود از همان محل 23 میلیون دلار بودجه آمریکایی یک تلویزیون فارسی دائر شود تا زبان فارسی به رهبران سیاسی کشور آموخته شود. مطمئنا به محض اینکه همگان فارسی معمول را یاد گرفتند این حکومت نیز سرنگون خواهد شد.

توضیح مالی: با توجه به اینکه در این طرح ما مجبور شدیم از 23 میلیون دلار بودجه آمریکایی چند بار استفاده کنیم، لذا ضمن عذرخواهی از دولت آمریکا پیشنهاد می شود بودجه 23 میلیون دلاری به 230 میلیون دلار افزایش یاید.

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/19036

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نقش سکس در سرنگونی نظام جمهوری اسلامی' لينک داده اند.

نقش سکس در سرنگونی نظام جمهوری اسلامی
با اجازه نبوی عزيز،
روک‌گو
March 7, 2005 10:41 AM

يک راه ديگر براي سرنگوني نظام
پيشنهاد مي شود همين 23 ميليون دلار صرف برگزا...
دنبالک فرست مرده
March 7, 2005 07:32 PM

يک راه ديگر براي سرنگوني نظام
بهتر است اين 23 ميليون دلار صرف برگزاري يک رف...
دنبالک فرست مرده
March 7, 2005 07:37 PM

خُسن آقا شومبول
در این شرایط ما احتیاجی به اسم و آدرس دقیق آقای سخن نداریم و بلکه احتیاج به شعور و هنر ایشان در «افشاء حقایق», «انتقال صحیح اطلاعات» و «تحلی�...
خُسن آقا
March 8, 2005 08:04 PM

Copyright: gooya.com 2008