(از مجموعه مقالات طنز در طنز)
مسئولين كشور ما چنانكه معلوم است. مشغول بده و بستان در مورد انرژي هسته اي با نمايندگان دول اروپائي هستند. غوغائي برپاست. آنها مي گويند يس ، ما مي گوئيم نو! ما مي گوئيم نه آنان مي گويند آره! ملت غيور و مسلمان ما هم حيران و سرگردان ، نه مي دانند موضوع چيست و نه ميخواهند بدانند چيست! گاهي از طريق مطبوعات و راديو تلويزيون انقلابي كشور ، چيزهائي به گوششان ميخورد كه با سرتكان دادن ، بي خيال داستان ميشوند وحكايت مذاكرات را ميگذارند به حساب معروف (( خالي بندي )) و از آن مي گذرنند!
اگر از يك ژاپني يا سوئدي ستوال شود: آيا مايليد بمب اتم داشته باشيد!؟ مطمئن باشيد با نگاهي عاقل اندر سفيه بر مي گردد و مي گويد : آقا شما كار و زندگي نداريد! خوب جواب اين آقايان منطقي است! ژاپن و سوئد كه در گير جنگ با امپرياليست و صيهونيسم و ليبراليسم نيست. كشور ما چون در جنگ با اين ايسم هاي نامسلمان است . ناچارا بايد خود را دربرابر آنان مجهز كند! چاره اي ندارد!
حال اگر از يك ايراني سئوال شود: آيا مايليد بمب اتمي داشته باشيد! اگر اين ايراني قاطي اصولگرا ها و از خوانندگان محترم روزنامه كيهان و ... باشد! سريع جواب خواهد داد : بله ، چرا پاكستان داشته باشه ، ما نه! اگر همين سئوال از يك شهروند عاقل مملكت شود، مي گويد: برادر فكر نان باش كه خربزه آبه!
در هر حال داشتن بمب اتم خاصيتش بيشتر از نداشتن است! براي مثال همين كه معلوم شد ، كشور برادر و مسلمان و همسايه شرقي ما ، پاكستان بمب اتم دارد؛ همه ملل و دول دنيا ، تو زدند! احد و الناسي در جهان جرات نمي كند بگويد : ملت غيور و مسلمان پاكستان ! بالاي چشمتان ابروست! واقعيت دنياي امروز اين است! هر كه بمبش بيشتر ، گردنش كلفت تر! براي همين منظور هم هست كه مسئولين مدبر مملكت ما ، از وضعي كه دول بيگانه در رابطه با انرژي اتمي براي ما درست كرده اند ، دلخورند! دلخوري هم دارد!
زماني كه ما پيكان درست مي كرديم، پاكستان ، آفتابه هم بلد نبود درست كند و از كشور ما وارد مي كرد! حالا پاكستان بجائي رسيده كه بمب اتم ميسازد ، سرش هم براي مردم دنيا بالاست و هيچكس هم جرات ندارد بگويد ، پاكستان ، پاكستان نيست! عرض شد كه يكي از خواص ويژه داشتن بمب اتم همين است كه كسي جرات نمي كند بگويد ، برادران و خواهران بزگوار مسلمان : داشتن بمب اتم كه نان و گوشت نميشود!كودكستان و مدرسه و دانشگاه نمي شود! رفاه و صعنت و كشاورزي نيست و هزاران سئوال هاي ديگر!
فعلا كه مسئولين كشور ما به اين نتيجه رسيدند كه انرژي هسته اي و غني كردن اورانيوم از نان شب هم براي ملت غيور مملكت واجب تر است! عجله آنان در اين مورد تداعي ميشود كه بالاخره چند سال ديگر نفت تمام ميشود و مملكت نميشود بدون انرژي باشد! آن كشور هائي ( مانند آلمان ) كم كم به اين نتيجه رسيدند كه از تعداد رآكتور هاي اتمي خود بكاهند و خود را ببندند به انرژي طبيعي! ما ميخواهيم رآكتور اتمي داشته باشيم تا بعدا انرژي بفروشيم به دنيا!
خلاصه مطلب مذاكرات هسته دار چنان بالا كشيده است كه بعيد نيست ، مخمصه جديدي براي مردم ما بوجود آيد! از طرف ديگر ما مردم چون نجيب و شريف بدنيا آمده ايم از مسئولين محترم سئوال هم نمي كنيم. برادران ديني : بودجه اين داستان ها از كجا مي آيد و به كجا ميرود!؟ اصولا براي ساخت و پاخت اين داستان ها كي از ما مردم نظرخواهي شده است!؟ دود اين معاملات پنهاني ، كي قرار است برود در چشم ما!؟ اين نجابت مردم كشور ما ، من يكي راكشته!
رسم دنيا بر اين است ، تا مردم سئوال نكنند ، مسئولين خود را مؤطف به پاسخگوئي هم نمي دانند! اينكه ميكروفون دست بگيريم و راه بيافتيم تو كوچه و پس كوچه و از مردم سئوال كنيم كه رآكتور اتمي ميخواهيم و يا نمي خواهيم! نشد كار درست و حسابي! اول بايد پرسيد ، بودجه ساخت اين صنايع از كجا تامين ميشود؟! طرف معامله چه كشوري است!؟ ضرورت آن چيست ؟!
چون اينجانب به آن دسته از مردم دنيا تعلق فكري دارم كه مخالف انرژي اتمي ، ميليتاريسم ، جنگ و توطئه گري هستند. سياست مسئولين كشور را در اين موارد ، با شك و سؤظن ، بررسي مي كنم! چون پاسيفيسم را مانند خيلي ها ، فحش خواهر و مادر ارزيابي نمي كنم! اگر ملت ايران صددرصد هم موافق انرژي اتمي باشند ، اينجانب مخالفم! وارد اين مبحث هم نميشوم كه چون اسرائيل و پاكستان دارند ، ما هم بايد داشته باشيم! ما ملت خيلي چيز ها بايد ميداشتيم و الان نداريم!
شايد با چند كلمه بشود جواب خامي در مورد داشتن و نداشتن انرژي هسته اي ، پيدا كرد! ما با دولت و كابينه و مجلسي اي طرف هستيم كه نه شناسنامه دارد ، نه توان اجرائي! ماموريني هستند ، معذور! نه حقوق بشري در آن رعايت ميشود و نه قرار است بشود! حاكميتي وجود دارد كه شيداي ، ميليتاريسم است ! حوزه مغتاطيسي آن ، بيشترين بودجه مملكت را در اختيار دارند و به هيچ احد الناسي پاسخگو نيستند! بيست و پنج سال عسلي زهرآگين بخود ماليديم وبا التماس از دنيا ميخواهيم ، ما را ليس بزنند! دشمن تراشي ، موهوم پرستي ، موذي گري به سياست روز تبديل شده است! جوانان مملكت را عملا به دو گروه تقسيم كرديم، يا فدائي و يا متنفر !
هزاران سئوال را بي جواب گذاشتيم و شيپور را از سر گشاد نواختيم. دستمان به خون جوانان كشور آغشته شده است! زندان و قتل و دزدي و مواد مخدر و خلاف ، رشوه خواري ، نهادين شده است! دعواي فرهنگي ، قومي و ملي و مذهبي راه انداختيم! بافت اجتماعي را بهم زديم! ميليارد ها تومان صرف تبليغات مي كنيم! هزاران شهروند كشور را مجبور به ترك وطن كرديم!آزادي را درو و زبان آن را بريديم! جامعه را به خودي و ناخودي تبديل كرديم و..... حالا تو اين بازار آشفته ! با مرزهائي پر مخاطره ، هوس كرديم موشك پراني كنيم و نيروگاه اتمي بودار درست كنيم!
با قراردادهاي اقتصادي آنچناني ، دست و پاي اروپائي ها را گذاشتيم تو گردو! با دخالت موذيانه در كشورهاي آشوب و جنگ زده ، هويت ايراني را مورد سئوال قرار داديم! با اتخاذ سياست دوگانه وارد جنگ ضد امپرياليستي شديم. برادران فلسطيني را ارج و به برادران چچين ، بي توجه ! موشك ها را نشان تل آويو و واشينگتن كرديم! و.... انتظار هم داريم ملت دنيا به ما ايول بگويند!
با تاكيد بر اين موارد و هزاران موارد از قلم افتاده ،داشتن رآكتورهاي اتمي ، جواب كدام يك از اين معضلات را خواهد داد، خدا مي داند! هوچيگري در داخل و معصوميت در خارج ، نه خريداري دارد و نه كارساز جامعه استبداد زده ما خواهد بود! ما هنوز ( در قرن بيست و يك ) بعد از بيست و پنج سال ، قادر نيستيم مشكل زنان مملكت را حل كنيم! مشكل درماني را قادر نيستيم رسيدگي كنيم! هنوز نمي دانيم كه بايد دوباره انقلاب فرهنگي كنيم يا نه! هنوز نمي دانيم چغندر بكاريم يا هويج! براي مناطق زلزله خيز كشور ، نمي دانيم چه خاكي سر خود بريزيم! ميلياردها بودجه صرف فيلترگذاري و نيروهاي امنيتي مي كنيم و.....! با بودجه ها و كمك هاي خارجي مرموز ، طول و قد موشك هايمان را بزرگ و كوچك مي كنيم! پشت درهاي بسته براي خود نقشه مي كشيم و اجرا مي كنيم! آنوقت توقع هم داريم كسي چيزي به ما نگويد!
بزرگترين شاهكار خود را گذاشتيم پاي دستگيري و سانسور و بازداشت دست اندركاران مطبوعات و...! انتظار هم داريم كه بركرده ما ، مهر تائيد بزنند! تمام ملل دنيا ، سد ميسازند ، پل درست مي كنند. اگر لازم باشد نيروگاه اتمي مي سازند. هم و غم خود را گذاشتند پاي رفع بحران هاي سياسي و اقتصادي و اجتماعي ! آنوقت ما معصومين روي كره زمين كه در همه جا حق ما را خورده اند! هم و غم خود را گذاشتيم كه نيروگاه اتمي بسازيم تا از معصوميت بيائيم بيرون! مملكت را به سربازخانه تبديل كنيم كه ديگران از ما خوف بكنند! اگر آمريكا و اسرائيل هم دست از دشمني با ما بردارند، بنگلادش و تبت را بعنوان دشمن به مردم نشان ميدهيم!
از قديم گفته اند : عقل كه نيست جان هم در عذاب است! بجاي اينكه ريگ را از كفش خود دور كنيم ، فحش به كفشدوز ميدهيم! فكر مي كنيم اگر الم شنگه راه ندازيم و بفكر معضلات داخلي باشيم ، مردم دنيا به ما ايراد خواهند گرفت! تصور مي كنيم ، مردم سنگاپور يا قبرس به ما ايراد خواهند گرفت كه چرا آرام شديد و از انقلاب خويش دور شديد! چرا بر عليه جهانخواران سكوت مي كنيد! چرا انقلاب خويش را صادر نمي كنيد تا چيزي هم به دست ما برسد!
چون قرار است بجاي سيب زميني ـ پياز به دنيا انرژي صادر كنيم! بجاي پسته و قاليچه ، موشك و تانك به دنيا عرضه كنيم! لذا مسئولين مملكت به اين نظريه رسيده اند كه تكنولوژي پيشرفته نظامي ، اتمي به مراتب از فروش نخود و لوبيا بيشتر صرف دارد. اصولا بيداري يعني همين. بايد ديد دنيا چه چيزي را بيشتر لازم دارد ، توليد شود! با تشكر از حوصله شما