مدتی است که تحکيم وحدت و سياست دوری از قدرت دانشجويان انجمن های اسلامی موضوع بحث محافل سياسی است. گزينه اخير تحکيم در دوری از قدرت و نقد سياست های اصلاح طلبان داخل حاکميت توسط انجمن های اسلامی، موقعيت جديدی را برای تحکيم وحدت پديد آورده که بررسی موقعيت جديد و امکانات و محروميت های ناشی از آن می تواند به ترسيم چشم انداز آتی جنبش ياری رساند.
• رابطه ايدئولوژی و شرايط و استراتژی
در اتخاذ استراتژی، تاثير شرايط و مشخصه های وضعيتی امری روشن است. البته ايدئولوژی ها نيز بی نقش نبوده و ايده ها و آرمان ها در جهت گيری سياست ها و راهبردها، بی هيچ رد پايی، سکان را در دست می گيرند. از همين روی تحکيم وحدت نيز دورانی را با توجه به مرامنامه تحکيم وحدت با استراتژی تحکيم به عنوان پايگاه قدرت در دانشگاه عمل کرده و زمانی نيز در شکاف ايجاد شده بين جناح های داخل حاکميت وارد شده و همسو با اهداف جناح معروف به چپ اسلامی، فعاليت کرده است و اکنون نيز دورانی فرارسيده که نه به تثبيت و حمايت تام، بلکه به انتقاد و دوری از قدرت می انديشد. البته اين امر می تواند بخشی از دگرگونی در اين سازمان باشد که لازم اما غيرکافی است.
• موقعيت و مشخصه های وضعيتی
يکی از مشخصه های مهم در حوزه اجتماعی ايران عنصر تنوع و تکثر است که اين تنوع و تکثر نيازمند بستری گسترده و همگون با طيف های متفاوت است و عامل جنسيت، قوميت، اقليت ها دينی، گرايشات فکری، سياسی، اجتماعی و اعتقادی و مذهبی پارامتری اساسی در شکل گيری جريانات و گروه ها و جمعيت های مختلف است و اين امر در اشل کوچک جامعه يعنی دانشگاه نيز به شکل جدی خود را نمايان کرده است و لذا حضور دانشجويان از گرايشات و تقسيم بندی های اجتماعی، سياسی و فرهنگی مختلف جامعه موجب شکل گيری مطالبات و طرح خواسته های جمعی می شود که مستلزم بستری مناسب و فراگير است.
درک تنوع و تکثر در حوزه علمی، فرهنگی، اجتماعی و سياسی دانشگاه لازمه اتخاذ راهبردی مناسب در مديريت کلان اين نهاد مهم و نسل جوان متمرکز در آن واحد است، اما بررسی اجمالی حوزه فعاليت های دانشجويی و تشکيلات موجود، عدم همخوانی تکثر و تنوع گرايشات با تشکل و نهادهای دانشجويی را بر ملا می سازد. اساسنامه و مرامنامه واحد انجمن های اسلامی در سراسر دانشگاه ها توانايی دربرگيرندگی تمايلات دانشجويان و پاسخگويی به مطالبات و خواسته های آنان را نداشته و از سويی ديگر امکان شکل گيری تشکل ها و نهادهايی غير از تشکل های موجود (انجمن اسلامی، جامعه اسلامی دانشجويان و بسيج دانشجويی) نيز تاکنون وجود نداشته و تلاش دانشجويان برای ايجاد بستر مناسب و قانونی برای پيگيری اهداف و انجام فعاليت فکری _ سياسی مورد علاقه شان در قالب تشکل هايی هم تعريف و منطبق با اهداف تعيين شده و مشخص خود تاکنون بی نتيجه بوده است. به نظر می رسد عدم درک شرايط و وضعيت کنونی جنبش دانشجويی موجب طرح برخی انتقادات توسط اصلاح طلبان شده است که نقد اخير عضو محترم جبهه مشارکت به فاصله گرفتن تحکيم از اهداف پيشين (اساسنامه و مرامنانه موجود اين سازمان) و اعلام نقطه پايان آن قابل نقد و بررسی است.
الف _ عدم تناسب و تساوی گرايشات دانشجويی با تشکل های دانشجويی
سئوال اينجاست که گرايشات فکری و سياسی دانشجويی که معتقد به اهداف و مرامنانه انجمن اسلامی نبوده و حاضر به فعاليت در جامعه اسلامی و بسيج نيستند، در چه تشکلی می بايست فعاليت خود را پايه ريزی و پيگيری کنند؟ پاسخ از دو حال خارج نيست؛ يا منفعل خواهند شد يا به رغم اعتقاد به مرامنامه موجود تک واحد قانونی دانشجويی به فعاليت در آن سازمان خواهند پرداخت که البته اين اتفاق افتاده است. از سويی ديگر در حالت دوم فعاليت دانشجويان در انجمن های اسلامی با اهداف و گرايشات مختلف موجب ايجاد اين توهم در ميان اصلاح طلبان داخل حاکميت شد که پايگاه جناح چپ داخل حاکميت در دانشگاه ها (تحکيم وحدت با مرامنامه موجود) از حمايت اکثريت دانشجويان برخوردار است و از آنجايی که دانشجويان خط امام و نسل پيشين تحکيم وحدت در مصدر قدرت حضور داشتند، براساس مرام پيشين اين سازمان تصور می کردند که تحکيم وحدت می بايست به تحکيم قدرت و حمايت از نسل پيشين خود يعنی جناح چپ حاکميت بپردازد، در حالی که گزينش انجمن اسلامی و تحکيم وحدت توسط دانشجويان و نسل های بعدی نه براساس اعتقاد به مرامنامه و اساسنامه تحکيم بلکه به دليل عدم وجود تشکل های ديگر با اساسنامه و مرامنامه و اهداف پيشرو و تحول يافته بود.لذا در حالی که پيروان خط امام دهه ۶۰ و جناح چپ داخل حاکميت، توقع حمايت صددرصدی و غيرانتقادی تحکيم وحدت را در شرايط کنونی داشتند، تحکيم وحدت به گزينه دوری از قدرت و انتقاد به سلف خود که عنوان اصلاح طلب کنونی را داشت می انديشيد.
از همين روی تحکيمی های گذشته اکنون به تحکيم معتقد به دوری از قدرت و نقادان بی امان جناح چپ خرده می گيرند و نسل خود را در تحکيم پايان يافته می يابند، لذا نسل کنونی تحکيم از نظر ايشان غيرخودی تلقی شده و غيرتحکيمی شناخته می شود.اما اصلاح طلب منتقد به تحکيم وحدت توضيح نمی دهد که جنبش دانشجويی مساوی با سازمان تحکيم دارای اساسنامه و مرامنامه موجود نيست، بلکه جنبش متشکل از طيف های پيشرو با اهداف و آرمان های تغيير يافته و ايده های نو هستند که در صورتی که بستر مناسب خود را پيدا کند، دانشجويان علاقه مند و وفادار به تحکيم پيشين، بخشی از جنبش را تشکيل خواهند داد و در صورتی که چنين اتفاق ميمونی بيفتد، همان بخش از جنبش دانشجويی طرفدار عقايد و آرمان های تحکيم به شکل واقعی و سازمان يافته به فعاليت خود خواهند پرداخت.
ب _ بررسی سير جريان دانشجويی در دستيابی به تشکل های متکثر
برای درک شرايط موجود، طرح و ترسيم سير درخواست های ايجاد تشکل های غيرانجمن های اسلامی به ويژه همزمان و پس از دوران اصلاحات بی فايده نيست.تلاش دانشجويان در دوره های مختلف برای ايجاد تشکل های قانونی و شفاف و علنی که همسو با اهداف و ايده های طيف های مختلف دانشجويی باشد، حتی در دوران رياست جمهوری سيدمحمد خاتمی هم به ثمر نرسيد.تشکل های متعددی حتی در دوران وزارت علوم کابينه اصلاحات، موفق به اخذ مجوز از هيات های نظارت دانشگاه ها که متشکل از نماينده وزير و رياست دانشگاه و نماينده نهاد رهبری بود، نشدند. وزارت علوم به ويژه سال های ،۷۶ ۷۷ و ۷۸ با در پيش گرفتن سياست اتلاف وقت و سوزاندن فرصت و امکان دانشجويان متقاضی تاسيس نهادها و تشکل های دانشجويی غير از انجمن های اسلامی، حتی با گرايشات و عناوين اصلاح طلب، خيز و حرکت جريان دانشجويی برای مهندسی و سازمان دهی گرايشات متکثر دانشگاه را ميرا و بی اثر کرد.سياست اتلاف وقت تا فارغ التحصيلی دانشجويان موسس تشکل ها در دورانی که اوج درخواست های تشکيل کانون و انجمن ها روانه وزارت علوم و دانشگاه ها بود، موجب عدم شکل گيری نهادهای دانشجويی حتی با عناوين اصلاح طلب (در دانشگاه بين المللی قزوين با عنوان «تشکل روشنگر»، در دانشگاه رشت تحت عنوان اصلاح طلب که در انتخابات اصلاح طلبان نقش موثری ايفا کرد و در تهران تحت عنوان کانون مستقل و...) شد.اين در حالی است که تشکل های غيرانجمن های اسلامی در اين مقطع به رغم کسب مجوز، به فعاليت سياسی _ فکری در دانشگاه ها پرداختند و از اقبال عمومی چشمگيری نيز برخوردار بودند اما سياست وزارت علوم در اين مقطع باعث از بين رفتن پتانسيل موجود و عدم شکل گيری عرصه قدرتمند دانشجويی شد. لذا در درک شرايط عينی و کنونی جنبش بايد اشاره کرد که از ابتدا نيز قابل پيش بينی بود که سير جنبش در دوره های مختلف و با ساختار ناکارآمد و اساسنامه و مرامنامه و تشکيلات موجود، چه ماحصلی خواهد داشت. تحکيم و انجمن های اسلامی ماحصل طبيعی دورانی است که فعالان اصلاح طلب و منتقدان کنونی تحکيم در مصدر قدرت بودند و صرف نظر از دوران ماقبل اصلاحات، حداقل ۷ سال شکل گيری تشکل های گرايشات فکری و سياسی غيرخودی را به تاخير فاز جدی واداشتند.
ج _ آسيب شناسی جريان دانشجويی
آيا آسيب شناسی وقايع گذشته و سياست دولت ها در زمينه تشکل های دانشجويی مورد بحث و بررسی کارشناسانه قرار گرفته است؟
آيا زمان آن فرا نرسيده است که گرايشات مختلف در شکل قانونمند و در چارچوب مقررات و نظارت وزارت علوم در کنار ديگر تشکل ها به فعاليت مسالمت آميز و قانونی بپردازند؟
چنانچه دانشجويان براساس گرايش فکری و سياسی خود به تشکل های همسو با ايده و اهداف خود بپيوندند و فعاليت های خود را با شفافيت و نه دوگانگی در ايده و عمل سامان مند کنند، در اين صورت تشکل های مختلف با ماهيت همخوان و هم راستا با مرامنامه و عنوان تشکل خود به ارائه ديدگاه ها و نظرات و انجام فعاليت هايشان خواهند پرداخت که در عرصه ايده و عمل تعميق و عينيت خواهند يافت. در اين صورت جريانات ديندار نيز براساس گرايشات فکری متکثر که در حوزه دين مطرح است به فعاليت خواهند پرداخت و بالطبع گرايشات سياسی نيز نظرات معطوف به عمل و استراتژی خود را به شکل قانونی و شفاف و واقعی طرح و در تشکلات قانونی محک خواهند زد.
• راهبرد
در اتخاذ راهبرد لحاظ کردن شرايط و درک وضعيت عاملی تعيين کننده است و عدم درک شرايط و وضعيت کلان جامعه و حوزه مورد بحث، به سياستی شکست خورده خواهد انجاميد. دوران ۸ ساله اصلاحات ضريب خطای آزمون هايی را که در عرصه کلان جامعه به کار گرفته شد، برملا کرد و طبيعی است نتيجه بگيريم که آزمون های کلان جامعه را آزمودن در عرصه دانشگاه خطا است. جامعه کنونی ايران نشانگر وضعيتی است که بی ثباتی دموکراسی را به تصوير کشيده و دموکراسی، جامعه مدنی و حقوق بشر چون طفلانی يتيم و صغير از اين دهان به آن دهان و از اين دست به آن دست می گردند، اما معجزه ای رخ نخواهد داد مگر آنکه حوزه عمومی قدرتمندی متشکل از نهادهای مدنی _ صنفی و حقوق بشری شکل يابد. چرا که دموکراسی حامی و نگهدارنده خود را می طلبد و پايداری و تحقق آن نه صرفاً در گرو نخبگان و وابسته به قدرت بلکه در شکل واقعی وابسته به عرصه قدرتمند عمومی است و البته دستيابی به اين عرصه کاری است دشوار و زمان بر و نيازمند خرد و حرکت جمعی.
حال سئوال اين است که آيا شکل گيری پارلمان دانشجويی در وضعيت و موقعيت حاضر، راهکار و برون رفت از شرايط موجود است؟ يا پيش درآمد آن، ايجاد تشکلات متکثر و متنوع در عرصه عمومی دانشگاه است؟ تشکل هايی که پايگاه دانشجويی قومی و فراگير داشته و موجب تقويت و حمايت از پارلمان يا هر نام و عنوانی که محل تجمع تشکل ها و گرايشات سازمان يافته و سامان مند باشد، شود می بايست به اين سئوال به شکل جدی پرداخت که نقطه اتکای پارلمان دانشجويی چه کسانی خواهند بود؟ گروه، فرد، قدرت و يا دانشجويان؟ مادامی که گرايشات و طيف های دانشجويی، هر يک بخشی از جنبش و جريان دانشجويی را همراهی نکنند، تک فردهای تجمع يافته، رهبری جنبش و همراهی دانشجويان را نخواهند داشت.جريان واقعی جنبش می بايست بتواند مطالبات و خواسته های بدنه دانشجويی را نمايان ساخته و از آن حمايت و پيگيری کنند و اين امر می بايست در شکل مدنی و سامان مند صورت پذيرد تا بتواند حمايت منطقی و مدنی و مستمر را به همراه داشته باشد. به نظر می رسد در شرايط حاضر انجمن های اسلامی و تحکيم وحدت با اتخاذ گزينه دوری از قدرت می بايست با بهره گيری از امکانات جديد که پيش روی جنبش دانشجويی قرار خواهد گرفت و می بايست مورد بحث و بررسی قرار گيرد، در ۳ حوزه عمومی، دانشجويی و قدرت به ۳ راهکار بيانديشد.
۱ _ در حوزه عمومی به تقويت و بسترسازی برای شکل گيری نهادهای مدنی _ صنفی و نهادهای حامی حقوق بشر
۲ _ در حوزه دانشگاه به بسترسازی و شکل گيری تشکل های متکثر و متنوع دانشجويی
۳ _ در حوزه قدرت به نقد منصفانه و مستمر قدرت و عدم وابستگی به آن.