مبارزات انتخاباتي اگربارشدن 2ضلع جامعه راي دهندگان ومعماران تبليغاتي بر قاعده ضلع کانديداهاي خاص باشد،بي شک عشوه گري زيرکانه اي برتارک عرصه سياسي تودار،صامت ورياکارمادر حال جلوه گر شدن است .گويا در فرهنگ رقابت سياسي کشور ما،هنور نوعي پنهان کاري متداول مي باشد.بازي هاي سياسي در آستانه رقابتي جدي به زير مي روند،کلمات با توداري افراطي واقدامات با پرده پوشي بيش از حد پنهان مي شوند وبا هر انتخاباتي نوعي دمخوري تخريب گرايانه وجود دارد، اماتوگويي که روزهايي روشن از پي اين غروب ها خواهد آمد.به قامت راست کردن رداي رياست جمهوري آنچنان جذابيتي را خلق کرده که هر منافعي را به سوي خود جلب مي کند ،چهره هاآرام آرام از پس پرده ها برون مي افتند وگفتمان ها به نرمي در حال مصدر نشيني هستند.ويترين هاي انتخاباتي نيز به تدريج مزين به شعارهاي نامزدها مي گرددوجمله اي ورد زبان ها که«به يک درهم آرزوي جملگي تان را مي خرم».
اين اما همه داستان نيست .حديث چند انتخابات اخير ،جريان هاي سياسي را به اين باور رسانده است که باتغيير «تاکتيک هاي عام مطيع سازي »،خواهد بودکه اجازه خواهند يافت در پيکره جامعه،سياست هاوتدابير خود را مثل يک داده قابل قبول ،مثل يک سنت ،باز توليد کنند که اگر جز اين باشدخويش به صرافت دريافته اند که عامه مردم هيچ گاه اجازه مشق بطالت ودرس جهالت را به اربابان خط وربط سياسي نداده وهرگاه سوزي را در کلام آنها نديده اند ،گزينه هاي ديگري را انتخاب کرده اند.از اين حيث چندان بي مناسبت نخواهد بوداگربگوئيم که نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري با 8دوره سابقه در عقبه خود ،بي شک در شرايط يک آزمون است .آزمون برخورد نظام انديشگي نمايندگان خط وربط سياسي با دستگاه نظري وارزشي توده مردم .
بي گمان وجود مطالبات وخواستهاي مردمي است که طلب مي کند، نامزدهاي انتخاباتي با انبان ساختن ،تجربه ،برنامه،جسارت وشجاعت به آزمون انتخاب مردم گام گذاشته وميزان انطباق پذيري برنامه هاي خود را به بوته نقد بسپارند.
با اين تمهيدات به نظر مي رسد که ورود به عرصه انتخابات خود در بردارنده الزاماتي است که وجود وتامين برخي از آنها ضروري مي باشد.البته پيش زمينه وجود اين الزامات در وهله اول شناختي صحيح از مقتضيات زمان وآگاهي به احوالات پيکره اجتماعي مي باشد.خدابيامرزدعزيزالدين نسفي را،مي گويد«بدان که دانايان،اين عالم را به دريا،واحوال اين عالم را به موج دريا تشبيه کرده اند ،وبه آن مي مانداز جهت آن که هر زماني صورتي پيدا مي آيد و هر زمان نقشي ظاهر مي شود،هيچ يک را بقاوثبات نمي باشد ،صورت اول هنوز تمام نشده واستقامت نيافته که صورتي ديگر آمدوآن صورتهاي اول را محو گردانيد.»
اين جملات هرچه نباشد بيش از پيش، صورتي است از يک هشدار .به اين معناکه تدبير منزل مي بايست به تمامي براساس شناخت صحيح جوانب ودر شرايط دوري از «فقدان تصميم »بوده ودر درياي متلاطم سياست نمي بايست شاکله استراژي ها برپهنه شن هاي روان بنا گردد.
حديث امروز حضور کانديداها براي انتخابات رياست جمهوري نيز از اين امر مستثني نمي باشد ،اينان بي شک بايد برنامه ها وراهبردهاي خود را نه بر عناصر آسيب پذير ومبهم که بر سطحي از واقعيت هاي موجود کشت نمايند . لذا در اين عرصه براي حضوري موثر مي بايست با توجه به نياز زمانه، عناصرچندي رابراي حضور خود تدارک ببينند.
کارآمدي به مثابه يک کليدبراي بابهاي بسته
امروزه کارآمدي يک قدرت را مقدم بر هر چيز بر در «دسترس بودن آن»ارزيابي مي کنند . بدست آوردن قابليت و«استعداداستفاده شوندگي» آن چيزي است که سخت اراده مردمي را به مثابه يک عامل پشتيبان از برنامه هاي جريان هاي سياسي وکانديداي مورد نظر آنان ،ذخيره خواهد ساخت .به بيان ديگر اراده وراي مردمي ، زماني به ايجاد يک دولت وحمايت از کانديداي خاص تعلق مي گيردکه در چهره چنين برنامه اي مردم تصويري از يک «کليدبراي گشودن باب هاي بسته خود»،ببينند.
لذابرنامه هاي انتخاباتي که در بطن خود به گفتمان درآوردن جريان ها را نيز به همراه دارد مي بايست ،دومحور را مورد توجه خود قرار دهد 1-مقبوليت ومشروعيت آن و 2-حصول ودر دسترس بودن آن.
در دسترس بودن يعني حضوري فعال در عرصه هاي مختلف اجتماعي،اقتصادي،سياسي،فرهنگي،امنيتي،علمي،و...در دسترس بودن،يعني استعدادوقابليت رفع ودفع شرهاي بزرگ ،يعني پاسخگويي بهنگام به تقاضاهاي مشروع وقانوني مردم ،يعني استعدادتبديل شدن به جزئي از راه حل مشکلات جامعه(ونه قسمتي ازمشکلات جامعه)،يعني اثر بخشي وبهره وري وبالاخره در يک کلام ،يعني استعدادتدبير ونه تخريب منزل .
بالمآل اگر مواردزير در برنامه هاي انتخاباتي کانديداها لحاظ گردد به نوعي گام هاي لازم در جهت بنا ساختن گفتمان کارآمدي برداشته خواهد شد.آنچه که مي توان گفت، برنامه وراهبردهاي تبليغاتي –انتخاباتي منوط به باور به اين اصل مي باشد، هرچندکه اصل کارآمدي نيز بر پايه هايي استوار است.
1-وضعيت تئوريک :
جريان هاي حاضر در انتخابات رياست جمهوري آيا خواهند توانست، گفتمان کارآمدي خود را به سيادت نشانده واز رهگذر آن به صدر رياست قوه مجريه تکيه زنند؟آيا گفتمان هاي آنان قادر به مفصل بندي يک دستگاه نظري راهنماي عمل يا يک گفتمان هژمونيک منطبق با شرايط و تحولات پيچيده زمانه خواهد بود وبراستي تا به چه ميزان برنامه هاي اينان در پاسخگويي بهنگام ومناسب به نيازهاي نظري ومعرفتي جامعه عمل خواهد کرد.؟
بي شک پاسخ به اين پرسش هاورصد اقدامات آتي جريان هاي سياسي، نشان خواهد داد که آيا دستگاه نظري آنان با قاصر ماندن از تحليل وتدبير شرايط، گذشته هاي دور وآينده هاي دست نيافتني را به کمک خواهند طلبيد ياخير؟.
البته آنچه در اين ميان قابل بررسي است آن است که در اين سطح شرط موفقيت،پاس داشتن عامل زمان ودردسترس بودن خود مبتني بر ارائه تعريفي شفاف وصريح مي باشد،لذا اينان مي بايست باتحليل گفتار خويش به توصيف ساختار و توضيح شيوه عملکرد عناصر و مفردات قوام دهنده گفتمان خويش پرداخته وبا تاکيد بر انسجام دروني ،چهر ه اي شفاف از يک کليد رابراي باب هاي بسته به نمايش بگذارند.
2-عرصه پراتيک وتدبير منزل:
کانديداهاي رياست جمهوري مي بايست ثابت کنند که توجه ويژه اي به اقتضائات پراگماتيستي (عملگرايانه)دارند،اينان مي بايست در عرصه عمل اجتماعي يا در تحصيل خيرها (به تعبير ارسطو)گام بردارندويا در احرا زفضيلت برتر يعني فضيلت آزادي (به تعبير ماکياول)ويا از منظر کارکرد گرايانه پارسونزي به کار ويژه هايي نظير حفظ انسجام وهمبستگي اجتماعي وحل ستيزش هاي اجتماعي –سياسي ،نيل به اهداف وانطباق با شرايط متغيير ومتحول، اقدام نمايند.
در مجوع مي توان گفت جريان هاي سياسي تحت شرايطي در عرصه عمل موفق عمل خواهند کرد که در مبارزات انتخاباتي خويش، از گفتمان کلام محور،يعني «نه اين نه آن »،ورود به دو انگاري ها(سياه وسفيديا ديوو دلبر)،تاکيد بر دمکراسي مسلم به گفته هاناآرنت (خود را حقيت دمکراسي فرض کردن)و...دوري جسته ورويکرد به ميکرو فيزيک قدرت (حکومت بر اذهان وقلبها)رابه مفهوم کارآمدي، پيوندزنند.
3-انطباق کاربردي دستگاه نظري و ارزشي:
از جمله نکاتي که مي بايست به تمامي در تحليل اقدامات کانديداهاي رياست جمهوري مورد توجه قرا گيرد نوعي همزيستي مسالمت آميز وانطباق کاربردي ميان دستگاه نظري وارزشي خود با واقعيت هاي موجود است .بي شک اينان بايد مردم را به اين باور برسانند که کمتر شقاقي ميان آنچه مي کنند وآنچه مي گويند وجود دارد .به ديگر سخن نبايد در برخي موارد در دوراهي وتقاطع « ايدئولوژي ومنافع مردمي»قرار گرفته وبعضا اقداماتي را صورت دهند که نه تامين کننده قسم اول باشد ونه قسم دوم .
4-عرضه وتقاضا:
نامزدهاي انتخاباتي مي بايست در روند مبارزات تبليغاتي- اتخاباتي خود آنچنان دقيق باشند که فضايي آکنده از عرضه وتقاضارا فراروي مخاطبان خويش قرارندهند،يعني بگونه اي عمل نکنند که اقدامات آنان به حضوري «همه جايي»تعبير شود يعني بستري جهت ظهور وبروز تقاضاها وانتظارات حداکثري .
بي ترديد در اين صورت خواهد بود که به ناگاه خواهند ديد که خانه اي از ابر را درعرش بنا نهاده اند، در حالي که خود لاجرم پاي در فرش دارند.تحقيقا در تقاطع وتقابل اين عرش وفرش خواهد بود که پارادوکس ها وتناقض ها جلوه کرده وهر ناکارامدي رابر پيشاني حاملان وعاملان چنين ديدگاهي مي زنند.