بی شک مبانی شکل گيری و انسجام يک جامعه، هويت آن است و ايجاد و حضور اين هويت، با گذر از درازنای تاريخ، نه امری ذهني، که امری عينی و واقع در بطن جوامع است.
شکل گيری آن نه يک شبه بوده که بتوان خلق الساعه خلقش کرد و نه اتفاقی است که بتوان به سهولت محوش کرد. وجود نام ها، ميراث يک قوم و مبين حضور و زيست جوامع و عامل تکثر ملت هايند. نام ها بيش و پيش از ان که جغرافيای کشوری را به ذهن متبادر سازند، عينيت بخش حضور در لحظه ی اکنون مردم آن کشورند.
کليه اسناد تاريخی رسمی و غير رسمي، پروتکل های سياسی و تحقيقاتی و علمی و تاريخی که موارد قابل توجهی از آن حاصل و مربوط به کشورهای غربی و عربی است، همه دال بر اين حقيقت اند که دره جنوبی ايران و شرق شبه جزيره عربستان، خليج فارس نام دارد.
اسناد تاريخی رسمی و غيررسمی پيش از ميلاد مسيح و معاهدات قرون وسطی و سند استقلال کشور کويت از يک سو و نظر سازمان ملل متحد مطابق يادداشت های unaDQ/311 (5 مارس 1971) و unla4.5.8.2 (10 اوت 1984) از سوی ديگر،هر يک مشتمل بر دلايل غير قابل انکار فراوانی بر اين حقيقتند.
تاسف که اين روزها موسسات و خبرگزاری هايی که بعضاً مدعای علمی نگری و حقيقت نمايی دارند، لايعقل از بوی سکر آور دلارهای نفتي، جاعلانه، جعل حقيقت و واقعيات علمی می کنند.
مثال اخير آن نشريه نشنال جئوگرافيک(National Geographic) است که در تصحيح جديد خود از اطلس جهاني، در کنار نام خليج فارس از عنوان جعلی خليج عربی نيز نام برده. بارها تاسف که خبرگزاری بی بی سی، موزه لوور پاريس ِ مدعی آيينه واقعييات تاريخ و پايگاه اينترنتی اتحاديه اروپای سرشار از شعار حقوق بشر نيز ماجراجويانه و طماعانه يا عنوان فارس را از ترکيب خليج فارس حذف نموده و يا مضاف اضافی عربی را بر آن افزوده اند.
تاسف آنکه دستگاه حاکم بر ديپلماسی نظام جمهوری اسلامی ايران، بعضاً از کنار پاره ای از اين ماجراجويی ها، با تسامح و اغماض گذر کرده است.
دفتر تحکيم وحدت ضمن تقبيح و محکوم نمودن جدی ماجراجويی های شيادانه ای از اين دست و با تکيه بر حرمت هويت انسان ها و با سرمشق قرار دادن عقلانيت و خردورزی که هر دو حاصل گذر انسان از بوته ی تاريخ و دستاورد ارزشمند و راه گشای بشر امروزند، نکات زير را يادآور می شود:
1. دست يازيدن و تلاش برای محو عناصر هويت هر ملت، دست درازی به حقوق آن ملت و کمرنگ کننده تکثرملت هاست و بيشک مخاطراتی را بر همه ی ملت ها و کشورها مترتب می سازد
2. ناديده انگاشتن و جعل و حذف نام خليج فارس، با هر نيت و مقصودي، ناديده انگاشتن و جعل و حذف يک حقيقت علمي- تاريخی است. اين عمل نابخردانه زيبنده موسسات و خبرگزاری هايی که فريادگر نشر علم و حقيقتند نيست و تنها دامن زننده ترديد و بی اعتمادی نسبت به هيبت علمی و صادقانه آن هاست.
3. با تحليلی خرد ورزانه و توجه به تجربه های تلخ و پيش روی منطقه خاورميانه، می توان دريافت که دامن زدن به تخيلات و توهمات پان عربيسم مضحک، آن هم با تکيه بر شيادی های جاعلانه و جاهلانه حاصلی جز ظهور صدام و صدامک های جديد ندارد و قطعاً تسهيل گر رشد سرطانی فاشيسم در منطقه خواهد شد. با توجه به منافع مشترک، عقلانيت و خرد جمعی حکم می کند که اين اعمال نه به سود کشورهای عربی و حاشيه ای خليج فارس خواهد بود و نه مطلوب ساير کشورهای متاثر و موثر در منطقه علی الخصوص کشورهای غربی و تنها روند دموکراتيزاسيون در منطقه خاورميانه و کشورهای حاشيه خليج فارس را با مشکل مواجه خواهد نمود.
4. و اما ميهن عزيزمان ايران. آيا به راستی جمهوری اسلامی همان گونه که گشاده دست و مصرانه از تمامی سرمايه های مردم ايران در جهت دفاع از ايدئولوژی رسمی حاکميت در آن سوی مرزها خرج می کند گوشه چشمی هم به صيانت از ميراث و هويت و تاريخ اين کشور دارد؟ آيا تساهل و آزادی ايفای مسئوليتی است که حاکميت در قبال شهروندان خودش دارد يا امتيازی است که از سر ناتوانی در مواجهه با توهين به غرور ملی ايرانيان به بيگانگان اعطا می کند؟
آن چه مسلم است اين که انزوای سياسی فزاينده ايران در سطح بين المللي- که البته دلايلش را بايد در سياست های نا صحيح داخلی کاويد- زمينه ساز افزون طلبی و ادعاهای گزاف کشورهای عربی همجوار و دلالان آنان گشته.
اما اين کشورها ونيز نظام حاکم بر ايران بايد توجه کنند که مردم اجازه نمی دهند که هويت تاريخی يک ملت ملعبه ابزار فشار شدن بين المللی و هزينه به رسميت شناختن حاکميت حاکمان نظامی غير دموکراتيک گردد.
دفتر تحکيم وحدت