دولت جورج بوش سرانجام پس از مدت ها تلاش و در مقابل مقاومت و مخالفت گسترده دولت هاى عربى موفق شد گام بسيار مهم ديپلماتيكى در راستاى اجراى طرح خاورميانه بزرگ بردارد و طى اقدامى در راستاى مدون ساختن و مشخص ساختن مراحل اين طرح، نمايندگان كليه دولت هايى را كه در خاورميانه نقشى ايفا مى كنند گردهم آورده و به بحث و طرح مسائل وا دارد.هرچند هدف آمريكا، برگزارى چنين نشستى با حضور سران اين كشورها بود اما حتى همايشى در همين حد كه عمدتاً از وزيران خارجه و دارايى تشكيل شده است نيز در نوع خود بى سابقه محسوب مى شود. بى سابقه تر از تركيب همايش، نوع برگزارى و اداره آن است. كالين پاول وزير خارجه آمريكا دولتمردان عرب را وا داشته مانند همكلاسى هاى كودكستان دور هم بنشينند و به فكر خودشان فشار بياورند و مسائل منطقه را مو به مو مطرح كنند تا آقاى پاول بتواند كاردستى خوبى براى تحويل دادن به دولت نومحافظه كاران در آمريكا تحويل بدهد: كاردستى او به عنوان پايان نامه چهار سال نمايندگى ديپلماتيك آمريكا در جهان، ماكت آينده خاورميانه خواهد بود.انتخاب پاول براى اداره «همايش براى آينده» در رباط پايتخت مراكش در زمانى كه او مدت ها است استعفاى خود را تسليم كرده و آخرين روزهاى خود را در دولت آمريكا مى گذراند نيز انتخابى حساب شده بود. پاول در مصاحبه ها و اظهارنظرهايى كه طى روزهاى اخير كرده، نشان داده كه خود را تا حدود زيادى از قيد و بندهاى ديپلماتيك رها مى بيند و مى تواند بى پرده تر با بازيگران صحنه خاورميانه كلنجار رود و سناريوى خاورميانه بزرگ را با آنان مطرح كند. او همچنين به دنبال اين است كه در شرايطى استثنايى كه كشورش پس از حادثه يازدهم سپتامبر در تاريخ جهان به خود اختصاص داده، نام خود را تا آنجا كه مى تواند در جايگاه ماندگارترى بگنجاند و همه اينها بر اهميت نشستى كه او براى هموار كردن راه تحقق روياى خاورميانه آمريكايى ها تشكيل داده است مى افزايد.
• ايران و ماكت كالين پاول
در اخبارى كه پيشاپيش در مورد برنامه هاى همايش رباط منتشر شده بود، نام ايران در فهرست ميهمانان جاى داشت و لابد كمال خرازى وزير خارجه ايران بايد عازم دارالخلافه مغرب مى شد تا شايد براى دومين بار ظرف سه هفته همنشين فرستاده دشمن اصلى كشورش شود. شايد اين بار هم يك بار ديگر ميزبانان اين دو را كنار هم مى نشاندند تا گفت وگويى را كه در ساحل درياى سرخ درباره جوانان ايران شروع كرده بودند به فرجام برسانند اما در روزى كه همايش مى بايست آغاز مى شد، نبيل بن عبدالله سخنگوى دولت مراكش اعلام كرد كه «ايران در آخرين دقيقه از شركت در همايش منصرف شده است.»شايد بايد سكوت ايران در برابر اظهارات سخنگوى دولت مراكش را به منزله اين قلمداد كرد كه انصراف ايران از شركت در همايش واقعاً «در آخرين دقيقه» صورت گرفته و سياستگزاران ايران پيشتر با حضور به هم رساندن در نشستى كه از مدت ها قبل نام آمريكا به عنوان گرداننده آن اعلام شده بود مخالفتى نداشته اند. اغلب دولت هاى عرب با همايش آمريكايى رباط ابراز مخالفت كرده اند و حتى افرادى مثل حسنى مبارك علناً رئيس جمهور آمريكا را متهم كرده اند كه نقشه هاى شومى را با اين همايش دنبال مى كند اما همه آنها نيز در همايش حضور فعال داشته اند اما ايران نه مخالفت كرد و نه شركت.مهم اين نيست كه ايران «در آخرين دقيقه» از اعزام فرستاده اى به رباط منصرف شده باشد يا اينكه از همان اولين دقيقه قصد شركت در همايشى مهم را نداشته باشد. مهم اين است كه تصميم گيرندگان سياست خارجى ما چگونه و با چه توجيهى حاضر شده اند كشورشان را از چنين فرصت مهمى محروم كنند. چه كسى حاضر است از شركت در جمعى كه قرار است در آن براى او تصميم گيرى شود صرف نظر كند. ترجيح با اطلاع بودن به بى اطلاعى از بديهى ترين قواعد زندگى بشرى است، چگونه ما حاضر شده ايم از اين حق بديهى صرف نظر كنيم و از حداقل دستاورد حضور در اجلاس رباط بگذريم كه دست كم مى توانست مطلع بودن از مذاكرات آن باشد. اجلاس رباط هر قدر هم كه «امپرياليستى» و «در راستاى مقاصد شوم» آمريكا باشد، اجلاسى مهم و سرنوشت ساز است كه به نظر نمى رسد كه هيچ عذرى براى تاثير گذاردن بر آن پذيرفتنى باشد. ايران با توجه به وزنى كه در خاورميانه دارد و به ويژه با در نظر داشتن اينكه در ميان تمامى سى دولتى كه فرستادگانشان در رباط گرد آمده اند يگانه كشورى است كه آشكارا كوس هل من مزيد در مقابل آمريكا سر مى دهد، قطعاً جايگاهى ويژه در نشست رباط مى يافت. ايران چه در نشست باشد و چه نباشد بى ترديد بخش مهمى از گفت وگوهاى اجلاس را به خود اختصاص مى دهد. بهتر است حرف پيش رو زده شود تا پس رو.خرازى را بى ترديد در رباط با توجه به سهمى كه كشورش در گفت وگوهاى اجلاس دارد در صدر مى نشاندند و در نشستى كه قرار آن بر گفت وگوهاى بى پرده و صريح است و موضوع گفتمان مطرح است و نه مخالفت يا موافقت، قطعاً كلام او مى توانست بسيار تاثيرگذار باشد. خرازى حداقل مى توانست در جايى كه گفتمان را صلاح مى ديد لگدى به زير ميز مذاكره بزند و مهره هاى بازى ديپلماتيك آمريكايى ها را به هم بريزد.
حضور ايران در هر درجه اى در اين اجلاس تاثيرگذار مى بود، مگر اينكه فكر كنيم وزير خارجه ما قرار نيست در جايى باشد كه در آن گفتمانى طرح شود و اصولاً حوزه مسئوليت او به اعلام موضع و بيان موافقت يا مخالفت دولت جمهورى اسلامى محدود مى شود.