دوشنبه 30 آذر 1383

طرح خاورميانه بزرگ و جاي خالي ايران، كريم ارغنده پور، رويداد

«نشستي براي آينده» عنوان اجلاسي بود كه در هفته گذشته با حضور مقاماتي از 19 كشور عربي، 8 كشور صنعتي و نيز وزراي خارجه پاكستان و افغانستان و با محوريت ايالات متحده در دارالخلافه پايتخت مغرب برگزار شد. موضوع اصلي اين اجلاس در واقع آينده خاورميانه بود، اما آنچه از آن مطالبه مي‌شد در واقع تحقق بخشي از طرح معروف حاكمان فعلي «نومحافظه‌كار آمريكا» «خاورميانه بزرگ» بود. گفته شد كه ايران در آخرين لحظات از شركت در اين اجلاس منصرف شد. مقامات وزارت خارجه ايران اعلام كردند به دليل نقش محوري آمريكا در اين اجلاس، از حضور و شركت در آن امتناع كرده‌اند. آنچه در زير آمده پرسش‌هايي در قبال اين تصميم است:
1- آيا عدم حضور ايران در اجلاسي كه همه جهان آن را خصوصاً براي منطقه خاورميانه مهم ارزيابي مي‌كنند اصولاً در جهت منافع ملي است؟ آيا حضور ايران- حتي با فرض محوريت آمريكا در آن- مي‌تواند در شرايطي به يك «فرصت» تبديل شود و يا برعكس؛ عدم حضور ايران به دليل عدم امكان دفاع از خود در آن اجلاس مي‌تواند در شرايطي به يك «تهديد» عليه خودش تبديل شود؟
به نظر مي‌رسد پاسخ به اين سؤال‌ها كاملاً روشن است. آمريكا بر بسياري از اجلاس و سازمان‌هاي بين‌المللي سيطره دارد و حرف نخست را در تعيين خط مشي آنها در بسياري از شرايط داشته و دارد؛ با اين وصف آيا حضور ما درآن سازمان‌ها و اجلاس نيز منتفي است؟ آيا حضور ما در سازمان ملل و زيرمجموعه‌هايش نظير آژانس بين‌المللي انرژي اتمي و امثال آن چگونه توجيه مي‌شود؟ و در اين صورت تلاش طولاني مدت براي عضويت در WTO چه توجيهي دارد؟
همانطور كه مشاهده مي‌شود منطق ارائه شده براي عدم شركت در اجلاس دارالخلافه، ضعيف و از درون پارادوكسيكال است. با فرض اين، در واقع پاسخ سؤال نخست نيز از آن فهم مي‌شود، به اين معنا كه همانطور كه حضور ما در اجلاس و سازمان‌هاي بين‌المللي فوق‌الذكر طبيعتاً با منطق تحصيل منافع ملي ماست، حضور در اين اجلاس هم در جهت منافع ملي و متقابلاً عدم حضور ما مي‌تواند قهراً نتيجه‌اي عكس داشته باشد.
2- رئيس جمهوري اسلامي ايران، ارائه دهنده پيشنهاد «گفت‌وگوي بين‌المللي تمدن‌ها» بوده است. منطق اصلاحات نيز همواره هم در سياست داخلي و هم در سياست خارجي بر محور «گفت‌وگو» استوار بوده است. مادامي كه شرايط گفت‌وگو مهياست، استنكاف از آن منطقي به نظر نمي‌رسد. در اين اجلاس هم شاهدي مبني بر عدم امكان گفت‌وگوي مثبت و مؤثر اقامه نشده است. در خصوص مذاكره با آمريكا نيز،منطق خاتمي و اصلاح‌طلبان براي عدم مذاكره در مقاطعي، اين بوده كه شرايط گفت‌وگو وجود ندارد. بديهي است كه چنانچه دو طرف در جهت تأمين اين شرايط گام‌هايي برمي‌داشتند مذاكره در جهت منافع هر دو كشور بوده و هنوز هم هست.
3- اخيراً از جانب وزير محترم امور خارجه نقل شده كه از نظر ايران، آمريكا نيز مي‌تواند به جمع مذاكره‌كنندگان هسته‌اي ايران در بروكسل بپيوندد. اين پيشنهاد با وجود جنبه‌هاي مثبت و قابل دفاع در جاي خود، در تناقض با علتي است كه وزارت خارجه در جايي ديگر براي عدم حضورش در مغرب ارائه كرده است.
4- طبق اخبار، در اجلاس دارالخلافه، برخي مقامات عربي از سياست‌هاي دوگانه واشنگتن در قبال خاورميانه انتقاد كرده‌اند. آنها از دموكراسي خواهي و شعارهاي حقوق بشر آمريكا در اين خصوص و اغماض آشكار او در برابر اسرائيل سخن گفته‌اند. اين موضع برحقي است. البته مادامي كه پوشش توجيهي حكام عرب براي اقدامات ضد دموكراسي و ضد حقوق بشري آنها تلقي نشود. حضور جمهوري‌ اسلامي ايران در اين اجلاس و تقويت اين جنبه‌هاي بحث، مي‌توانست تناقضات رفتاري آمريكا در قبال خاورميانه و نيز در جهت تأكيد بر حقوق مردم فلسطين باشد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

5- آيا عدم حضور ما در اين گونه اجلاس به معني شكست آنهاست؟ پاسخ اين سؤال نيز آشكار است اگراين عدم حضور تصميمي فردي باشد در حالي كه ساير اعضاي آن در جلسه حضور يابند نتيجه‌اي جز انزواي كشور نخواهد داشت. شكست در اهداف اجلاس در دو حالت متصور است. يا با عدم حضور كشورهاي اصلي و محوري (نه يك كشور به تنهايي) و يا با حضور فعال و پررنگ در اجلاس و ايستادگي در برابر اهداف نامطلوب آن به نحوي كه كشورهاي قابل توجهي نيز با اين منطق همراه شوند كه در مورد اجلاس اخير هيچيك از دو حالت فوق اتفاق نيفتاد.

در همين زمينه:

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/15720

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'طرح خاورميانه بزرگ و جاي خالي ايران، كريم ارغنده پور، رويداد' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016