پنجشنبه 3 دی 1383

مدرن كردن دين از درون، حسين عباسى، ايران

دكتر عبدالمجيد شرفى زاد: (۱۹۴۲) انديش مند سترگ تونسى، ازمتفكران فروتن مغرب عربى است. وى، از نوانديشان دينى اندك شمارى است كه همچنان در پى حفظ سنت ماندگارد ينى و توفيق نظرى ميان سنت و انديشه دينى با ارزش ها و ضرورت هاى جهان مدرن است. تطبيق احكام شريعت و فقهى ساختن قوانين كشورهاى اسلامى، پايه بنيادى انديشه شرفى است.
شرفى در آبان ماه ۱۳۸۱ خورشيدى براى شركت جستن در «كنفرانس اسلام و صلح جهانى» به ايران آمد و مقاله خود را با عنوان «المسلمون فى عالم عدائى» (مسلمانان در جهانى خصومت آميز) ايراد كرد. بيشتر نوشته هاى شرفى ـ به ويژه درباره سياست ـ به زبان فرانسه است و در آثار عربى، بيشتر به پژوهش آثار پيشينيان و نقد اسلام و مدرنيته و رابطه اين دو پرداخته است.
از كتاب هاى او به زبان عربى است: نقد و پژوهش «مقامع الصلبان» نوشته خزرجى، «الرسائل العسجدية فى المعانى المؤيدية» نوشته صنعانى، ترجمه مشترك «القرص المقدس» اثر ب.برگر، «لبنات»، «المسلم فى التاريخ»، «مظاهر حضارية فى تونس القرن العشرين».
شرفى، در محرم ۱۳۶۱ (هـ.ق) در شهر صفاقس تونس ديده به جهان گشود. وى، تحصيلات خود را در تونس و پس از آن در فرانسه (پاريس ۱۹۶۹) پى گرفت و در سال ۱۹۸۲ ميلادى، در رشته ادبيات موفق به دريافت دكتراى دولت از كشور خود شد. از مسؤوليت هاى فراوان وى است: تدريس در انستيتوهاى پسرانه باردو، قفصه، منوبه، استاد تمدن عرب و انديشه اسلامى در دانشگاه منوبه، عضو انجمن ادبى جايزه هفتم نوامبر براى نوآورى، عضو مجلس اجرايى تشكيلات ايسسكو در رباط، عضو هيأت تحريريه و هيأت مشاوره اى در مجله هاى «ايبلا» (تونس)، «اسلاميات ـ مسيحيات» (رم)، «Trans state Islam» (واشنگتن)، مديريت «معالم الحداثه» (تونس). دين اسلام در نگاه شرفى، رسالتى است شايسته ماندگارى و از اين رو مى تواند در بيرون از چارچوب زمانى ومكانى خاستگاهش مفهوم يابد و به كار آيد. ولى از آنجا كه امروزه، جوامع اسلامى، از قطار تمدن بازمانده و در زمينه ها ى فناورى ونوآورى به مصرف كنندگان فرآورده هاى تمدن غرب بدل شده اند، شرفى بر آن مى شود مبانى اساسى اسلام را از دل قرآن بيرون كشد تا از ميان دو رويكرد يعنى فناى در فرهنگ غرب و نپذيرفتن آن ـ كه ازنگاه غبارآلود مسلمانان در طى قرن هاى گذشته و استعمارگرى غربيان پديد آمده است ـ رهيافتى براى عصرى سازى انديشه دينى براى پاسخگويى به پرسش ها و نيازهاى انسان و جامعه مدرن ارائه كند.
به گمان شرفى، انديشه اسلامى بايد انقلاب هاى چهارگانه و سترگ رنسانس را در نظر داشته باشد و از كليشه هاى گذشته خود پا فراتر نهد: كشف كوپرنيك، نظريه داروين، روان كاوى هاى فرويد و شاگردانش ورشد روزافزون تكنولوژى.(۱) در نگاه شرفى، اسلام به عنوان يك دين، از يك سو نقاط مشتركى با ساير اديان ـ و به ويژه يهوديت و مسيحيت ـ دارد اما و از سوى ديگر، در بردارنده ويژگى هايى است كه به آن شخصيت و جايگاه مستقلى مى دهد تا در آيينى ديگر استحاله نشود. شرفى دين را به مثابه پديده اى زنده وپويا بررسى كرده كه گويى همه مؤمنان را هم اكنون مورد خطاب قرار داده است و از اين رو است وى از دين انتظار دارد به پرسش هاى كنونى مؤمنان پاسخ گويد و هم هنگام از مؤمنان مى خواهد راه حل هاى خود را در پاسخ پرسش هاى سلف خويش نجويند تا به دور از پيش فرض ها و بايدها و نبايدها، به فهم دين نائل شوند.
راهكار پيشنهادى شرفى عصرى سازى انديشه دينى مسلمانان است. زيرا عصرى سازى، مقتضى اصل آزادى و اختيار است. بدين معنا كه اقتضائات وجدان (آزاد فردى) بر اقتضائات و مصالح نظم و سامان جمعى غلبه يابد زيرا به نگرشرفى، اين نهاد دينى است كه بايد امروزه به دنبال دلايل توجيهى حضور خود و در پى كيفيتهاى جديد و نوشونده سامان دهى توده مؤمنان باشد و اين سامان دهى ديگر از طريق اجبار و الزام و تكفير نخواهد بود.(۲)
به نگرشرفى، با وجود تفاوت هاى ميان افراد بشر، عقل اقتضا دارد كرامت همه انسان ها و ارزش وجودى آنها به طور يكسان مراعات شود، تفاوت هاى آشكار اجتماعى و اقتصادى ميان جوامع انسانى نگرانى آفرين است زيرا موانعى در برابر صلح جهانى، عدالت اجتماعى و كرامت انسانى ايجاد مى كند. نهادهاى عمومى و خصوصى بايد تنها براى خدمت رسانى به انسان ها رفتار نمايند و برنامه ريزى كنند و با هرگونه عملكردى كه به بردگى سياسى و اجتماعى منجر مى شود، مبارزه نمايند. تحولات و اوضاع جهان امروز چنان است كه به فرد اجازه نمى دهد تنها درگيرودار مشكلات شخصى خود باشد بلكه يكايك افراد - به اقتضاى اصل عدالت و برابرى - بايد به فراخور توانايى خويش براى ديگران تلاش كنند و در راه تحكيم نهادهايى كه خير و صلاح بشريت را خواهان اند، قدم بردارند ... زيرا اگر مشكلات زندگى موجب شود انسان به حرمت و كرامت خويش پى نبرد، بى گمان در راه انجام مسؤوليت خطير خود، ناكام خواهد ماند.(۳) در نگاه شرفى، بر پايه دو اصل بنيادى قرآن يعنى «آزادى» و «مسؤوليت فردى» قرآن هر انسان را به عنوان يك شخص - و نه به عنوان عضوى از جمع كه در آن استحاله شده است - مخاطب قرار مى دهد و در سايه همين آزادى است كه شرفى به فهم نص مى رسد و حتى اگر فهم و درك وى با ديگران متفاوت باشد آن را در شمار چالش هاى اجتماعى طبيعى قرار مى دهد.(۴)
بنابر ديدگاه شرفى هرچه بر هم آهنگى و همخوانى وجدان يك مسلمان و دين اسلام افزوده شود، نقش مثبت دين نمايان تر مى گردد و هرچه از ميزان اين هارمونى كاسته شود پديده هاى ديگرى چون قوميت گرايى و ايدئولوژى هاى ديگر نقش دين را عهده دار خواهد شد.
نويسنده از فراز و فرودهاى ديدگاه هاى غربيان در باب دين آگاهى فراوان دارد و به خوبى مى داند نظرگاه هاى كسانى همچون فوير باخ، ماركس، كنت، فريزر و دوركهايم كه براساس نگرش دين جداخواهانه بوده، امروزه جاى خود را به ديدگاه هاى تازه و ناب در علم اديان داده و به فضل پژوهندگانى چون پتا زونى (ايتاليا)، ايلياد (رومانى)، دوميزل، ولى برا (هر دو از فرانسه) ديگر دين به ايدئولوژى فروكاسته نمى شود و جامه پديده هاى ديگر را بر تن نمى كند.(۵)

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

شرفى كه از معرفت شناسان به شمار مى آيد بر آن است مشكل اساسى مسلمانان از قرن نوزدهم تا به امروز، عدم مشاركت در انقلاب هاى سترگ معرفتى است كه به فناورى و دموكراسى منجر شد كه از آن زمان، ديدگاه مسلمانان نسبت به ارزش هاى نو - و با توجه به خاستگاه غيراسلامى اين ارزش ها -غرب زدگى محض و يا خودستايى و سلفى گرى محض بوده است. شرفى بر آن است مدرنيزم و جهانى شدن سرنوشت محتوم انسان نيست و پديده هايى تماماً خير و يا شر نيست بلكه مشاركت آگاهانه در اين دو و پديده هايى از اين دست مى تواند از لجام گسيختگى آنها بكاهد و تنها با تمدن زايى و استفاده بهينه از دانش، تكنولوژى، ارتباطات، آزادى و حقوق بشر است كه مى توان از يك سو دين، فرهنگ و ميراث را حفظ نمود و در پروژه جهانى شدن ارائه كرد واز سوى ديگر اسلام ناب محمدى را - با بازتأويل آن و زد ودن صبغه هاى تاريخى و راه كارهاى نامناسب با اين عصر - زنده نگاه داشت. زيرا بسنده كردن به نسخه هاى پيشينيان و ميراث شمردن تأويل ايشان، انسان معاصر را از «مخاطب بودن» محروم مى كند.(۶)
عبدالمجيد شرفى در تحليل ها و پژوهش هايى كه از اسلام و مدرنيته دارد روشى نو ابداع كرده است. وى، با دورى جستن از روش ها، پيش فرض ها، و دست آخر نتايج سوگيرانه براى تطبيق روش هاى علوم انسانى «ارزش ها» را نيز در نظر مى گيرد.
روشى كه شرفى براى تعامل اسلام و مدرنيته پيش مى گيرد عصرى سازى اسلام (تحديث الاسلام) و انديشه دينى است. پيروان عصرى سازى اسلام برخلاف طرفداران شيوه اسلامى كردن مدرنيزم (اسلمه الحداثه) كه خواهان پوشاندن مدرنيزم با جامه اى اسلامى و حتى نفى ويژگى هاى غربى پديده هاى نوظهور است ميان دين و فهم آدميان از دين تمايز مى افكنند.(۷)
به عقيده شرفى، پروژه عصرى سازى انديشه دينى و از آن ميان تجديد نظر در منظومه فقهى، هيچ ركنى از اركان دين را ويران نمى كند. پيشنهاد وى براى اين تجديدنظر، بازنگرى در منظومه موروثى و بازگشت به تاريخ است زيرا وى برآن است دين، كارايى خود را از كف نداده و از اين رو ناچاريم براى حفظ و تداوم كارايى دين و ديندارى گريزى نيست جز آن كه از همه سازه ها و فرآورده هاى بشرى كه بر اشكالى تاريخى از دين دلالت دارند، به سود دين دست بكشيم. (۸)
پى نوشت ها:
۱- الاسلام بين الرساله و التاريخ، عبدالمجيد الشرفى، دار الطليقة للدراسة والنشر، بيروت، الطبعة الاولى ،۲۰۰۱ ص ۶ و ۷.
۲- عصرى سازى انديشه دينى، عبدالمجيد شرفى، محمدامجد، نشر ناقد، ص۳۹.
۳- بخشى از يك گفت وگو با دكتر عبدالمجيد شرفى در مؤسسه فرهنگى - پژوهشى جامعه دينى - قم.
۴- تحديث الفكر الاسلامى، عبدالمجيد الشرفى، نشر الفنك، ،۱۹۹۸ ص۶۶ و ۶۷.
۵- الاسلام بين الرسالة و التاريخ، همان، ص۱۲ تا ۱۵.
۶- المسلمون فى عالم عدايى (مقاله دكتر عبدالمجيد شرفى در كنفرانس اسلام و صلح جهانى تهران)
۷ ـ الاسلام و الحداثة، عبدالمجيد الشرفى، الدارالتونسيه للنشر، (د.ت)، ص۱۸۵ و ۱۸۶.
۸- عصرى سازى انديشه دينى، همان، ص ۱۱۱ تا ۱۱۵.

در همين زمينه:

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/15920

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'مدرن كردن دين از درون، حسين عباسى، ايران' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016