سه شنبه 8 دی 1383

بازيابى هويت واتحاد ايرانيان، سعيد پورزند، ايران

اقدام به موقع و قاطعانه روزنامه نگاران در محكوم كردن تحريف نام خليج فارس توسط نشريه نشنال جئوگرافى كه گفته مى شود به واسطه پول برخى شيوخ عرب صورت گرفته، حساسيتهاى به موقعى را برانگيخت وهم آوا با اين صدا، موج اعتراض ايرانيان در سراسر جهان به گوش رسيد.
به واقع اگر بخواهيم نگاهى منطقى به اين موضوع داشته باشيم در يك جمله بايد گفت خيانت «نشنال جئوگرافى» به تاريخ، كه با هدر رفتن پول شيوخ عرب همراه بود، حاصلى جز اتحاد ايرانيان در بر نداشت چه آنكه ايرانيان همواره نسبت به يكپارچكى مام ميهن حساس بوده و هستند. حال، شاهد يگانگى موضع ايرانيان در قبال تاريخ و هويت اين مرز و بوم هستيم و در اين ميان بنياد ايران شناسى نيز با برگزارى دومين همايش ملى ايران شناسى كه با سخنان سيدمحمد خاتمى رئيس جمهورى آغاز به كار كرد، سهم خود را در اين باره ادا كرد.
اين بار هم مانند گذشته، رئيس جمهورى راه را نشان داد؛ «يكى از مؤلفه ها و مصاديق مهم پيشبرد گفت وگوى تمدنها در مقياس ملى، منطقه اى و بين المللى اهتمام به ايران شناسى است. بايد توجه به ايران شناسى را مفيد بدانيم و آن را جدى بگيريم. تمدن ايرانى نه در چارچوب مرزهاى جغرافيايى ايران زمين محصور است ونه مى توان آن را به تنهايى از بررسى سير تاريخى ايران استنتاج كرد. «ايران شناسى » مسأله مهم ما است، هم از آن رو كه ايرانى هستيم و يا به ايران مى انديشيم و هم از آن رو كه ايران در متن ديروز، امروز و فرداى جهان حضور مؤثر داشته و دارد.»
رئيس جمهورى از اهميت اهتمام به «ايران جغرافيايى»، «ايران تاريخى» و «ايران زبانى» در مطالعات ايران شناسى سخن به ميان آورد و اضافه كرد: بايد توجه به ايران شناسى را مفيد بدانيم و آن را جدى بگيريم. اگر اين رهيافت را در تحقيقات، در آموزش و در اجرا به كار گيريم و از آنجا كه هستيم گامهايى هر چند كوچك فراپيش نهيم،توفيق بسيار يافته ايم.
وقتى سخنان رئيس جمهور به پايان مى رسد، آنهايى كه با خاتمى آمده بودند با او هم رفتند و تركيب هيأت رئيسه همايش در تالار همايش هاى بين المللى صدا و سيما مشخص شد؛ دكتر حسن حبيبى: رئيس، دكتر محقق داماد: عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسى، خانم دكتر صفوى استاد دانشگاه هند و مرتضى موسوى استاد مركز تحقيقات فارسى ايران و پاكستان.
در نخستين جلسه عمومى اين همايش چهارروزه دكتر احمد اقتدارى، نخستين سخنرانى را ارائه كرد. تدريس مستمر مسائل خليج فارس، استادى دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران براى مدت ۱۲سال، سفرهاى متعدد به كشورهاى حوزه خليج فارس، تأليف كتابهاى خليج فارس و آشنايى با خليج فارس، مطالعات ميدانى سفر به خوزستان و سواحل جنوبى خليج فارس و... حكايت از پشتوانه علمى لازم وقوى در ارائه مقاله اى با عنوان نام خليج فارس در متون ونقشه ها داشت و همين كافى بود تا حاضرين را به وجد آورده و در تشويق وى يكصدا كف بزنند.
دكتر اقتدارى مى گويد: نام خليج فارس در متون ونقشه هاى مختلف آمده و اولين سياحى كه از خليج فارس و جزاير آن يادداشتهايى برداشت «نارخوس» سردار دريايى اسكندر مقدونى و مأمور وى براى مطالعه خليج فارس و درياى عمان بود. شك نيست كه فلات ايران از روزگارى بس دراز آبادان بوده و به واسطه سهولت ارتباطات دريايى سواحل خليج فارس آباد و مسكن اقوام زنده و كوشا بوده است. زمين پارس وخوزستان پايتخت شاهنشاهان هخامنشى بوده وخليج فارس ناظر بر عبور ومرور كشتى هاى تجارى و ملل جنگجوى دنياى قديم بوده است. تا آنجا كه تمدنهاى عيلام و سومراز كنار اين درياى پرجوش و خروش برخاسته و شوش پايتخت عيلام كهن در مسيرى پرآوازه قرار داشت. نواحى خوزى و پارس آباد و پرجمعيت بوده و در دامنه ارتفاعات پربرف در دشتهاى حيات، زندگى دائم وجود داشته است.
وى مى افزايد: وجود تسهيلات ارتباط بازرگانى مردم اين نواحى را به نقاط مختلف اين سرزمين بزرگ و به هرمزگان، خوزستان و بلوچستان پراكنده ساخته و به تلاش و تكاپو و جنگ و ستيز واداشته است. وقتى ناوگان داريوش كبير مأمور مطالعه آبهاى خليج فارس شد، راه ارتباطى مديترانه و بحراحمر را مى گرفت. پادشاه عيلام از پس كوههاى بلند در بندر «رى شهر» نزديك به بوشهر كنونى، سپاه به جزيره ديلمون (بحرين) مى فرستاد و در جزيره خارك معبد خداى درياها را مى سازند. حتى كاروانهاى رومى براى مبادله كالا و داد و ستد به اين جزيره فرود مى آيند.
در زمان اردشير بابكان مؤسس سلسله ساسانى سرگذشت سرزمين پارس روشنتر شده و شناخت ما نسبت به چگونگى مردم اين سواحل بيشتر است. سرزمين خوزستان و آبادان پايتخت ساسانى است وخاطره جلال ديرين خود را همچنان حفظ كرده است. پارس زادگاه شاهان ساسانى است و آنان چنان به كناره هاى خليج فارس وابستگى داشتند كه الوفوف عربستان (هگر) مدتها مقر شاهپور به ولايتعهدى اردشير بود.كوره بهمن اردشير در ساحل بوده و جزاير خوزستان و هرمزگان جزو آن بوده اند.
شاهنشاهان ساسانى اين سرزمين را طاهر و پرفضيلت مى دانستند و اردشير براى عبادت و نيايش خدا به اين معبد مى آمد.
وى ادامه مى دهد: بندر بزرگ سيراس كه خرابه هاى آن در نزديكى بندر بوشهر كنونى واقع است. دركنار خليج بوده و راه سنگچين شده فيروزآباد اين بندر پرثروت و پررونق را از يكسو به خوارزم و شام متصل مى ساخت و ازسوى ديگر كالاهاى آبادان با هزاران كشتى خودى و يا غيرخودى به چين، هند، آفريقا و ژاپن فرستاده مى شد.
فتح يمن به دست انوشيروان ساسانى، استقلال صنعا و عدن، گماردن ساتراها و سپهبدان و اسبواران ساسانى در بحرين و يمن و ناميده شدن بحرين به ايالت «ميش ماهى» نشان از اقامت طولانى پارسيان درخشكى هاى اين دريا دارد.
در دوران اسلامى، حاكم بحرين كه از شاهان ساسانى ناراضى بود، ديانت اسلام را قبول كرد و كشمكشها روبه فزونى گذاشت. تازمان خلفاى اموى و عثمانى خليج فارس زيرنفوذ آنان بود ولى مردم به حكومت خلفا گردن ننهاده و گاه وبى گاه با طغيان عليه آنان سربازمى زدند و هرگز خوزستان و پارس تسليم خلفا نشدند.
با پيدايش سلسله حكامان ايرانى و كوتاه كردن دست خلفا ازخطه ايران، خليج فارس بازهم تحت حكومت سلسله هاى ايرانى درآمد و درزمان شاه عباس صفوى درهمه نواحى خوزستان تا بحرين و عدن و كناره هاى عربستان گماشته هاى صفوى به كارگرفته شدند تا اينكه پاى دول خارجى به خليج فارس بازشد. با اين همه عنصر ايرانى درخليج فارس و دلبسته به كاشانه خود باقى ماند.
پارس يعنى فارس و خوزستان، خليج فارس سالها پرستشگاه هخامنشيان بود و ناگزير آنقدر دركتابها و نقشه ها نام آن به كار رفته كه ديگر امروز براى جست وجوى نام آن رنجى نباشد. كهن ترين نام را آشوريان شايد پيش از ورود قوم آريا بر خليج فارس گذاشته و آن «ناره ماره تو» يا «آب تلخ» بود. در كتيبه اى كه از داريوش يافته اند به وضوح از درياى پارس يادشده و ساسانيان نيز آن را درياى پارس مى ناميدند.
«هرودوت» تاريخدان مشهور از دريايى به نام «آرى تله» نام مى برد كه «آرى به معناى آريا است و فلاماريوس دركتاب «آنابازيس» نام خليج پرسيكوس كليتاس را به كار برده است.
بطلميوس هم دركتاب جغرافياى خود از درياى سينوس پرسيكوس نام مى برد و دركتابهاى لاتين يكى ازنامهاى سينوس پرسيكوس يا پرسيكوس سينوس استفاده شده است. كرسيوس مورخ رومى هم در قرن اول ميلادى آن را آكوارون پرسيكوس يا آبگير پارس ناميده است.
بعدها نيز نام هاى گلف پرسيك و پرشين گلف به كار برده شده است.
دكتر فتح الله مجتبايى مدرك دكترايش را در اديان وفلسفه هاى شرق از دانشگاه هاروارد اخذكرده و از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۹ به تدريس مشغول بود.
وى عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسى است و ۱۵جلد كتاب و ۲۰۰عنوان مقاله به زبان فارسى و انگليسى منتشركرده است. مقاله دكترمجتبايى (پرشيا؛ پرسان فارسى؟) به نوعى ادامه دهنده مقاله دكتر اقتدارى است.
دكتر مجتبايى مى گويد: به كاربردن لفظ پرشيا، پرسا و اشكال ديگر آن در زبانهاى اروپايى مسأله اى است كه بايد وجوه مختلف آن يادآورى شود و بر بعضى جنبه هاى آن تأكيدكرد. درچند دهه اخير غالباً در نشريات انگليسى و مكاتبات رسمى و غيررسمى دولتى ديده مى شود كه نام و زبان فارسى از شكل يونانى پرسيس و پرسيكوس به پرشين وپرشين لنگويج تغيير داده است.
تغيير اين نام كه صورتهاى مختلف آن از بيش از ۲۵۰۰سال پيش در نوشته هاى تاريخى و شعر و ادب اروپا مأنوس بوده بعد از جنگ دوم جهانى در آمريكا رواج يافت و امروزه به تدريج به زبانهاى ديگر راه مى يابد. براين اساس بيم آن مى رود اشكال ديگر آن از زبان مردم مغرب زمين بيرون رود.
وى مى افزايد: هرچند مردم اين مرزوبوم از ديرباز زادگاه خود را ايران و ايرانشهر مى ناميدند اما درنيمه هاى اول هزاره پيش ازميلاد اين سرزمين به پرسيس و مردم آن به پرسيكوس مشهور بودند.
زمانى هم كه يونانى ها با اين سرزمين آشنايى يافتند تمام زمينهاى ايرانى تا مرز چين و هند را به اين نام مى خواندند.
درآن هنگام و در دوران هخامنشى عناوين يانا، يونا و يونان به تمام زمينهاى يونانى اطلاق مى شد.
البته خودشان هلاس، هلن و هلكوس مى گفتند. حتى كلمه هند نيز تلفظ فارسى سند است. ايرانيان درعصر هخامنشى و پيش ازآن، اين سرزمين را به سند مى ناميدند و مردم هند نيز اين نامگذارى تاريخى را پذيرفته اند. هرچند كه در نوشته ها واژه قديمى باهاريتا نيز براى هند به كارمى رود.
درواقع اين دوگانگى يا چندگانگى در نامگذارى در ملتهاى ديگر هم ديده مى شود و تنها منحصر به ايران نيست.
وى ادامه مى دهد: واژه هايى نظير پرشيا و پرسين از واژه يونانى پرسيكوس گرفته شده و تاريخ اقوام ايرانى با اين نام آغازمى شود. هرودوت تصويرى شفاف و روشن از اوضاع اجتماعى مادها و پارسيان ارائه مى دهد.
«آئس خروس» درام نويس سده پنجم پيش از ميلاد با آنكه شكست ايرانيان در جنگ ماراتن را به تصوير مى كشد اما از سپاه ايران به تكريم سخن مى گويد. افلاطون جمهوريت را در برابر فرهنگ كوروش نوشته و ميهن دوستى، دليرى و سختكوشى كوروش را مى ستايد. در كتاب يهود و نصارا، پارسيان و شاهان جايگاهى ويژه دارند و به اين موضوع اشاره مى شود كه قوم يهودتوسط كوروش از اسارت بابل رهايى بخشيده شد و به ميهن خود بازگشته و معبد ويران شده شان را بازسازى كردند. در واقع نخستين كسى كه عنوان مسيحايى و منجى را در نزد يهوديان گرفت، كوروش بود و بيش از دو قرن قوم يهود تحت حمايت دودمان كوروش بود و حتى چند تن از آنان در دربار هخامنشيان مقام خاص داشتند. اينها حقايقى از آثار بازمانده و مكتوب است كه ثبت است.
ما لفظ پرشين و پرشيا را با هويت ايران مى دانيم و تغيير آن به فارسى را شايسته نمى دانيم. شايد اين تغيير چندان قابل اعتنا نباشد زيرا مردم فارسى زبان خود را با اين مى شناسند اما از نظر تاريخى و ادب و مليت ما در سطح جهانى و بين المللى شايد تغيير نام چندان ساده و بى اهميت نباشد چرا كه به نوعى با تداوم هويت تاريخى اين سرزمين پيوند مى خورد. هيچ ملتى از تاريخ جهان جدا نيست و در زادگاه خود هويت دارد و طبيعتاً در تاريخ همگانى جهان سهيم و شريك است.
از همين رو فرهنگستان زبان و ادب فارسى در سى و چهارمين جلسه شوراى خود در آذرماه مخالفت خود را با كاربرد كلمه فارسى به جاى پرشين در مكاتبات ابراز داشت و دلايل لازم را ارائه كرد؛
۱ ـ قرنها است كه نام پرشين در مدارك علمى به كار رفته و بار معنايى و تاريخى يافته كه تغيير آن در حكم نفى آن است ۲ ـ در طرح تبديل نام رايج سوءنيت استشمام مى شود و انتظار مى رود جمهورى اسلامى متوجه مقاصد سوءباشد تا توطئه ازهمان آغاز به قوت خنثى گردد. ۳ـ تبديل نام پرشين به موارد ديگر سخن از زبان تازه اى است و ممكن است نيت طرح كنندگان ايجاد توهم باشد. ۴ ـ حركاتى كه براى نشان دادن عنوان تازه به جاى عنوان شناخته شده صورت مى گيرد . چه بسا ناظر بر القاى يك زبان معين و نه زبان رسمى باشد. ۵ ـ خوشبختانه تغيير نام جديد به انتشارات ديگر راه نيافته است.
وى در ادامه عنوان مى كند: بايد يادآور شوم حتى اگر سوءنيت يا غرض خاصى نباشد در شرايط كنونى كشور و بازى شوم استعمارهاى نو و كهنه توجه به نكات مطرح شده در تصويب نامه فرهنگستان ضرورى است. ما شاهد تغيير خط و كتابت، زبان و فرهنگ ونامگذاريهاى جديد در آسياى ميانه و خراسان بزرگ كه آن را پاره پاره كردند، بوديم. در واقع كوشيدند كه ارتباط مردم را با پيشينه شان قطع كنند و از حركت و پيشرفت بازداشته و قدرت دفاع را از آنان بگيرند. ما اين كوشش شيطانى را در بخشى ديگر از سرزمين ايرانى در جنوب خوزستان و خليج فارس مى بينيم. در اين باره نه تنها بعضى همسايگان ما در كتابهاى خود سعى در دگرگونى نام خليج فارس داشتند بلكه امروز نشريه معتبر نشنال جئوگرافى به طورى بى شرمانه و در برابر مزدى گران، نام مجعول بر آن مى نهد. خوشبختانه حساسيتهاى به موقع و شايسته اى نشان داده شد. اكنون بايد در برابر هر تغيير نامى هوشيار بود تا منافع و تاريخ ملى در معرض اغراض ديگران قرار نگيرد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

هرچند در هنگام سخنرانى دكتر عباس حرى، سالن همايشها به طور غيرمنتظره اى رونق شلوغى حضور خود را از دست داد و تعداد كثيرى را به سالن پذيرايى كشاند تاگپى زده شود، آن هم به صرف شيرينى و چاى و... ولى مقاله ارائه شده دكتر حرى مشاور رئيس جمهورى در امر اطلاع رسانى با عنوان «بانك مطالعات ايران شناسى» جاى مداقه داشت.
به گفته دكتر حرى، در قياس با اعراب، عده كمترى از ايرانيان حاضر به سرمايه گذارى جدى در زمينه مطالعات هستند و از سويى بنياد ايران شناسى به دنبال آن بود تا منابع لازم را براى محققان فراهم آورد. به همين خاطر انديشه ايجاد پايگاه مطالعات ايران شناسى از اوايل سال۷۶ شكل گرفت و سياست كار از آغاز مبتنى بر ذخيره و بازيابى رايانه اى اطلاعات به صورت حضورى يا دريافت از شبكه هاى داخلى و خارجى بود. مواد اين پايگاه از خرداد ۱۳۷۷ گردآورى و ذخيره سازى شده است و اكنون بالغ بر ۲۷۴هزار عنوان مدرك در پايگاه موجود است كه دربردارنده مباحث مختلف از جمله جلوه هاى فرهنگ و تمدن ايرانى، حوزه جغرافيايى ايران، زبان شناسى، دين، ادبيات، فلسفه، علوم اجتماعى، جغرافياى سياسى، اسناد تاريخى و... است.
در همايش ملى ايران شناسى كه طى روزهاى سى ام آذرماه لغايت سوم دى ماه برگزار شد، موضوعات مختلفى در قلمروهاى ادبيات ايران، اقتصاد ايران، باستان شناسى ايران، تاريخ و جغرافياى ايران و جغرافياى تاريخى و تاريخ ملى، زبانهاى ايرانى و زبان شناسى ايران، فرهنگ عامه و مردم شناسى ايران ، فلسفه و كلام و معارف اسلامى ايران، سياست و مديريت روابط بين المللى ايران، كتاب شناسى و نسخه شناسى آثار ايرانى و هنر ايران به بحث گذارده شده و ۱۱ گروه علمى بيش از ۵۰۰مقاله علمى دراين موارد را بيان كردند.

در همين زمينه:

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/16161

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'بازيابى هويت واتحاد ايرانيان، سعيد پورزند، ايران' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016