بسمه تعالي
هيچ صاحب انديشة سالمي، با برپائي انتخابات «آزاد» مخالف نيست. اما هيچ آدم عاقلي نيز، در پي انجام كار عبث و بيهوده نمي رود. برخي از چهره هاي سياسي اعم از اصلاح طلب و غير اصلاح طلب، كه بحمدا... تريبون نيز در اختيار دارند. در پي ترغيب ملت به شركت در انتخابات دورة نهم رياست جمهوري هستند. در جهت اين ترغيب و رسيدن به هدف خود، به آحادي از ملت كه عضو هيچ حزب و گروه و دارودستة سياسي هم نيستند ولي به دلايل شخصي، منجمله ايجاد بي اعتمادي در وجود آنها، قصد ندارند، در انتخابات آتي رياست جمهوري شركت كنند. توسط صاحبان تريبون، و مبلغين شركت در انتخابات، بعضا" بدون هيچگونه استثناء قايل شدن متهم مي شوند. متهم، به اينكه در زمرة «اقتدارگراها» يا «براندازان» و .... هستند. اتخاذ موضع عدم شركت در انتخابات آتي رياست جمهوري، توسط گروهي از آحاد ملت، گويا به صاحبان تريبون گران آمده و به همين دليل اتخاذ اين موضع موجب سؤال، شبهه، و نهايتا" انگ زدن، شده است. طرفداران مشاركت در انتخابات، سؤالاتي را، مطرح و مواردي را، به عنوان استدلال بيان مي كنند، مانند 5 بند ذيل:
1- راهبردعدم شركت در انتخابات قبل از آنكه معلوم شود،كه، انتخابات آزاد است يا نه؟ راهبرد صحيحي نيست و به نفع نيست.
2- عدم مشاركت در انتخابات، يك عمل راديكاليسمي بوده، به نفع جناحي خاص از حاكميت است.
3- چنانچه آحاد ملت به پاي صندوقهاي رأي نيايند، كشور، به حياط خلوت يك جريان سياسي خاص (جناح مقابل اصلاحات) تبديل خواهد شد.
4- عدم شركت در انتخابات چه امكاني براي حركت دموكراسي خواهي فراهم مي كند؟
5- شركت در انتخابات آزاد، كدام سرمايه را هدر مي دهد؟
تمام آنچه، كه اين عزيزان با تمسك به آن عدم مشاركت كنندگان را، متهم ميكنند، و يا مورد سؤال قرار ميدهند، در 5 بند بالا آمده است، اگر موردي هم مانده باشد، شبيه 5 بند مذكور درفوق است. در پاسخ بايدگفت، آيا هنوز شما طرفداران حضور درانتخابات تصور ميكنيد، انتخابات آزاد است؟ اگر واقعا" چنين تصوري داريد، به صراحت عرض مي كنم، پس خيلي اطلاع از مطالبات ملت نداريد. انتخابات دورةششم مجلس شوراي اسلامي كه تقريبا" اكثر ملت آنرا، انتخابات قابل قبولي مي دانند، هنوز داراي منتقدان فراوانيست، خيلي ها عقيده دارند، اگر نظارت استصوابي وجود نداشت، اگر در انتخابات دورة ششم و هر دورة ديگري، كسان ديگري نيز مي توانستند داوطلب شوند، در آنصورت قطعا" بعضي ها كه انتخاب شدند، ديگر به مجلس راه نمي يافتند و تركيب مجلس ششم،تركيبي ديگر و بيشتراز آنچه كه بود، متمايل به سمت منافع ملي و مطالبات ملي مي شد. عزيزان طرفدار مشاركت در انتخابات، قطعا" مي دانند، حتي انتخابات بالنسبه آزاد دورة ششم نيز كه مورد نقد گروهي از قرار داشت، توسط آقايان طرفدار نظارت استصوابي تحمل نشد. لذا با ردصلاحيت گستردة داوطلبان حضور ملت در انتخابات دورة هفتم مجلس، اعم از نماينده و غيرنماينده و هر كسي كه جزئي اميدي به موفقيت در انتخابات دورة هفتم مجلس شوراي اسلامي داشت، انتخابات دورة هفتم را، عليرغم تمام مخالفتها، تحصن ها، استعفاها، مذاكرات و .... با سليقه و به ميل خود برگزار كردند. آيا هنوز هم مي گوئيد ممكن است انتخابات آزاد باشد!؟ حق داريم ازشما بخواهيم لطفا" اولا" انتخابات آزاد را، تعريف كنيد، ثانيا" دلايل اميدواري به برگزاري انتخابات آزاد را، در وضعيت موجود و با امكانات موجود، بيان فرمائيد. اگر در آنصورت كسي به پاي صندوق رأي نيامد، به او اتهام بزنيد! گو اينكه در آن شرايط هم هر كس اختيار استفاده از حق قانوني خود را، دارد. طرفداران محترم شركت در انتخابات در توجيه خواست خود، از اقليت در مجلس دفاع مي نمايند، زهي جاي تأسف، براي اينكه در زمانيكه اكثريت مجلس و همزمان با آن دولت را، اصلاح طلبان تشكيل دادند، كاري نگذاشتند بكنند، اينك چه اميدي به اقليت مجلس هست؟
تبليغ كنندگان براي شركت در انتخابات دورة نهم رياست جمهوري عدم مشاركت در انتخابات دورة نهم رياست جمهوري را، به نفع جناح مقابل اصلاحات ارزيابي و درصورت چنين عملكردي، ميگويند، مملكت به حياط خلوت آنها، تبديل خواهد شد. حقيقتا" گوئي اين عزيزان، از كرة ديگري هم اكنون به زمين، آنهم سرزمين ايران آمده اند، مشاركتهاي چند ده ميليوني دورة هفتم و هشتم رياست جمهوري و دورة ششم مجلس شوراي اسلامي، چه تأثيري در اقتدار جناح مقابل اصلاحات گذاشت؟ با اهرمهاي قانوني و سليقه اي تأثير آن آراء و آن مشاركت چند ده ميليوني، در انتخابات را، بي اثر كردند، به صورتيكه رئيس جمهور برخوردار از پشتوانة رأي ملت نتوانست دو لايحة پيشنهادي خود را، حتي با پشتيباني قاطع مجلس و نمايندگان منتخب مردم به قانون تبديل كند.
عجيب است كه طرفداران مشاركت در انتخابات، نميدانند كه عدم مشاركت در انتخابات، چه امكاني را، براي دموكراسي خواهي فراهم مي كند! آيا اين عزيزان از تأثير اعتصابات و نافرمانيهاي مدني يك ملت، آنهم بصورت بسيار مسالمت آميز، بي اطلاع هستند؟ يه ويژه، در عصر اطلاعات و ارتباطات! ملتي آگاهانه، از مهمترين حق قانوني خويش، «بهره» نمي گيرد. تا آنانيكه خود را به خواب زده اند، با اين زلزلة شديد، دست از، به خواب زدن خود، در مقابل مطالبات ملت بردارند.
مي فرمائيد، شركت در انتخابات كدام سرمايه را هدر ميدهد، عرض ميكنم، سرمايه و ارزش «اعتبار» را هدر خواهد داد. شركت در انتخاباتي كه نتيجة آن از قبل مشخص است و هر كس كه صاحب رأي است، با نظارت استصوابي رد مي شود، آيا ارزش اعتبار را، نمي كاهد، و سرماية اعتبار را، هدر نمي دهد؟ به همين دليل است كه جبهة اصلاحات و غير اقتدارگرا، چراغ بدست درپي يافتن كانديدائيست كه ردصلاحيت نشود. تجربه مي گويد، شركت در انتخاباتي با مشخصات بالا، اعتبار بخشيدن به آن و ارزش دادن به انتخاباتي است، كه نتيجة آن از قبل تقريبا" مشخص است. مگر اينكه قطعا" مطمئن باشيد كه نظارت استصوابي اجازه مي دهد به غير از كانديداهاي مطرح، ديگراني نيز، در صحنه باشند. آن وقت بله، سرمايه اي به هدر نمي رود و اتفاقي ميمون روي خواهد داد. كسي رئيس جمهور خواهد شد، كه در انتخاباتي آزاد، بدون حضور تيغ تيز نظارت استصوابي بالاي سر آن، با رأي ملت انتخاب شده است.
دمكراسي پديده ايست كه ايجاد آن همه نوع هزينه دارد، عجله در ايجاد آن بدون فراهم شدن شرايط، فقط پديد آمدن آنرا، به تعويق خواهد انداخت، و هزينه اش را بالا خواهد برد. يكي از ابزارهاي تولد دمكراسي، در عدم همكاري، و عدم مشاركت، در تصميم گيريهاي همگاني در برخي از زمانهاي مورد نياز است. به عبارت بهتر بعضي اوقات بهترين مشاركت عدم مشاركت است.