توماس فريدمن، سرمقالهنويس مشهور «نيويوركتايمز»، در يادداشت امروز خود در اين روزنامه تأكيد كرد، هر دو راه كاخ سفيد در برابر ايران، برخورد نظامي و سياست چماق و هويج از طريق اروپا به بنبست رسيده است.
«نيويوركتايمز» تأكيد كرده است كه برخورد نظامي با ايران، به دلايل متعددي همچون هزينههاي سنگين بحران عراق و شكست احتمالي ممكن نيست؛ اما ديپلماسي چماق و هويج از طريق اروپاييها نيز در برابر ايران بدون نتيجه بوده است.
فريدمن علت بينتيجه بودن اين سياست را نگراني تهران از موضع خصمانه كاخ سفيد در برابر ايران عنوان كرده و تأكيد كرده است، تا زماني كه مشكل اين روابط خصمانه حل نشود، مذاكره اروپا با ايران بيحاصل خواهد بود.
«نيويوركتايمز» در ادامه سياست كاهش قيمت نفت تا حد 18 دلار براي هر بشكه و اعمال فشار اقتصادي به ايران براي عقبنشيني در برابر آمريكا را سناريوي ديگري دانسته است كه بدليل عدم تمايل بوش به كاهش قيمت نفت، تاكنون مورد توجه قرار نگرفته است.
در نشست داووس سوئيس، يكي از تكان دهندهترين موارد از ديد من كه در طي دو هفته اخير در اروپا رخ داده، اين بوده است كه اعتقاد راسخي بر اين موضوع وجود داشته كه تيم بوش، با شعار خود براي اشغال ايران، فقط قصد دارد تحريكاتي از خود نشان دهد تا به واسطه آن، ايران دست از توسعه برنامه هستهاي خود بردارد.
از اين مسئله كه بگذريم، بهتر است كمي نزديكتر بياييد تا سخني را با شما در ميان گذارم و اين حرف به گوش ايرانيها نرسد، و آن اين است كه تيم بوش قصد به تصرف در آوردن هيچ كجا را ندارد. ما سرباز كافي، حتي براي تمام كردن كاري كه آغاز كردهايم در اختيار نداريم. بودجه نظامي ما كاملا براي اين كار ته كشيده است. ما امروز توان اشغال «گرانادا» را نداريم. اگر ايران در مسير توسعه سلاحهاي هستهاي خود پيش ميرود، همهاش به خاطر روش خاص ديپلماتيك اروپايي است كه طوري عمل ميكند تا ايران را تشويق و ترغيب به اين كار كند. به مدت 2 سال اروپاييها به دولت بوش گفتهاند كه سياست اجبار و زور آمريكا براي مهار از كشورهاي توليد كننده سلاح هستهاي و به انجام رساندن اين سياست در كشوري مثل عراق، يك اشتباه بوده است. اروپاييها راه بهتري دارند؟ جز همان به كارگيري ديپلماسي چند جانبه و سياست هويج و چماق!
من فكر ميكنم اروپا در موقعيت فعلي در آزموني قرار گرفته است كه ميبايست ميزان اتصال خود را با سياست تبليغاتي دولت ايالات متحده در مورد مسئله ايران، به اثبات برساند.
بمباران كردن ايران، يك ايده است! اما ايده خوب چيست؟
فريدمن مينويسد: سياست هويچ و چماق اروپايي ها به هيچ جا راه پيدا نميكند.
آمريكا بايد كمك كند. هويجي كه ايرانيها براي دست كشيدن از برنامه هستهاي خود ميطلبند، تنها برخورداري از تجارت بيقيد و شرط با غرب نيست، آنها خواهان يك نوع تضميني هستند كه در صورت دست كشيدنشان از برنامههاي تحقيقاتي هستهاي، آمريكا تا حدودي دست از مواضع خصمانه و اعلام تهديدهاي خود بردارد. به هر حال تيم بوش به اين موضوع به بياعتنايي كردهاند، زيرا آنها تغيير حكومت در ايران را ميخواهند (اين هم يك اشتباه است)، ما ميبايست در حال حاضر بر تغيير رويه حكومت ايران تمركز نماييم و اصلاحطلبان را تقويت و قدرتمند كنيم تا آنها خودشان دست به تغيير حكومت برنند.
راه چاره ديگر براي مقابله با اين سياست مسامحه اروپا، به كارگيري تمام هم و غم دولت آمريكا براي كاهش قيمت نفت، ذخيره آن و توسعه انرژيهاي قابل تبديل و تجديد شونده و توسعه قدرت هستهاي است. اگر نفت بشكهاي 18 دلار شود، من اصلاحات اقتصادي سياسي را از الجزيره به ايران ميآورم. اين حكومتها با يك جمعيت زياد و شغل كم روبرويند و اين كمبودها را با درآمدهاي نفتي جبران ميكنند. فشار حاصل از كاهش قيمت نفت، آنها را به سمت گشودن درهاي اقتصادي ميكشاند و به علت اينكه مدرسهها راحتتر و زنانشان از آزاديهاي بيشتري برخودار گردند، و راه آسان همين است. خودداري دولت بوش از دقت در مصرف انرژي و سوخت، تيم بوش را نه تنها در رسيدن به اهداف دلخواهش براي پيشبرد اصلاحات در خاورميانه محروم ميسازد، بلكه از هر نوع راهكار نظامي محروم نمايد.
ريچارد هاس، رئيس شوراي روابط خارجي گفته است، خودداري به كارگيري الگوهاي مصرف توسط دولت و حمله به ايران، كه يكي از بزرگترين توليدكنندههاي نفت به شمار ميرود، باعث بالا رفتن و به سقف رسيدن قيمت نفت ميگردد و اين، مشكلات بسيار جدي را براي اقتصاد ما در پي دارد. سياست نيرويي و سوختي ما دستهاي ما را بسته است.
فريدمن مينويسد، تيم بوش تنها زماني به موفقيت نايل ميشود كه راه خود را از اروپا جدا كند.