[email protected]
اگر بنا را بر این بگذاریم که انفجار در بوشهر ناشی از عمليات راهسازی نباشد ، بی تردید دست خود رژیم که به این سر و صداها نیاز دارد ، در کارست که چون « خر ژان بوریدان » ( 1 ) بین « اروپا و آمریکا » از یک سو ، و مردم ایران از سوی دیگر ، گیر کرده و سرنوشتی جز سقوط ندارد .
الآن ماه مُحرم و نزدیک عاشورا ست . آخوندهای دین فروش که در قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ دست شمر و یزید را هم از پشت بستند و در گذشته نیز بر اعتقادات مردم سوار شده و ازروزهائی چون عاشورا تخته پَرش ساخته اند تا به نقشه های ضد مردمی خود رنگ و لعاب زنند ــ علاوه بر انگولک کردن بازار نفت ( 2 ) ، با ایجاد سر و صدا پیرامون این انفجارمی خواهند :
اولا جامعه را تست کنند تا واکنش ها را بسنجند . ثانیا مردم را پشت سر خودشان بکشانند ، بخصوص که از حالا برایشان مشخص است که بازار ِ انتخابات پیش رو ( ریاست جمهوری ) کساد است و باید برای اینکه نان خود را به تنورانتخابات بچسبانند ، آنرا گرم نگاه دارند ! ثالثا ، در فرصت مناسبی که برای خط و نشان کشیدن پیش می آید ( که اگر چنین شود ما هم چنان می کنیم ) ، برای آمریکا و طرفهای اروپائی خودشان را لوس هم بکنند که ببینید حتی در این گونه شرائط ، آب از آب تکان نمی خورد ! و حکومت قادرست از شرائط بحرانی عبور کند !
« دولت بوش » اما ، گرچه زیرزیره کارهایش را می کند ، ( ولی ) به اینگونه تست ها نیازی ندارد . فعلا به همان « هَخا » و « مَخا » که به ریش و سبیل خلق الله می خندند ، اکتفا می کند !
آیا در این شرائط اصلا دولت بوش در فکر حمله نظامی به ایران است ؟ فراموش نکنیم که َسد اصلی در برابر ما جز استبداد دینی و آخوندهای مکار نیست . اما واقعیت های زیر را هم نباید نادیده بگیریم .
ــ گرچه « ُمدعیان صاحب اختیاری جهان » برای « جهانی کردن سرمایه » ، جهانی را به جنگ و جنایت می ِکشند ، و در انگیزه های پلید دولت بوش که مُدام روضه دموکراسی می خواند و جز به منافع شرکتهای فراملیتی و انحصارات تسلیحاتی و نفتی نمی اندیشد هیچ شکی نیست ،
ــ گرچه ركود عظيمي كه اقتصاد آمريكا را به شدت تهديد ميكند ، ورشکستگی شرکت « انرون » (يکی از بزرگترين سرمايه داران آمريکا که بيش از همه ارتباط سياسی مستقيم با بوش و حزب جمهوريخواه دارد ) و نیز شرکتهائی چون وُرلد کام ، کی ـ مارت، گلوبال کراسينگ، سان بيم ، و کل صنعت فولاد ، و ... ، جبراً راههاي نامعقولي را براي مقابله با اين بحران ، به حاكميت نامعقول تر بوش تحميل مي كند و در دو قرن گذشته نیز شاهد بودهايم كه ستمگران براي مقابله با بحران اقتصادي و اجتماعي خود به ايجاد تنش نظامي و سياسي ِ بيروني ، دست مي زنند ،
ــ گرچه آمريكا با توجه به بحران عمیق اقتصادی اش ( 3 ) ، بدون سلطه بر کشورهای ديگر نخواهد توانست آقا بالا سر و مُبصر کلاس امپریالیسم باشد و گرچه با حضور نظامي مستقيم در منطقة خاورميانه عملاً هفتاد درصد از نفت و گاز جهان را در كنترل مستقيم خود خواهد داشت و اين امر ، براي كشوري كه ظهور كانونهاي عظيم اقتصادي ( مانند بازار مشترك اروپا و غولهاي اقتصادي آسياي جنوب شرقي ) را تهديد عظيمي براي سيادت جهاني خود مي يابد ، حیاتی و ضروری ست ،
ــ گرجه غول هاي تسليحاتي و شيميايي ايالات متحده ( لاکهید مارتین و نورتروپ گرومن، الي ليلي، مونسانتو، مرک و دوپونت ) که پیوند عمیق شان را با جورج بوش نمی پوشانند و شرکتهائی نظير ِاسو، تکزاکو، هالی برتون (که ديک چينی معاون رئيس جمهور آمريکا در حدود 600 هزار دلار در سال از آن حقوق می گيرد) ، و ساير شرکتهای تسلیحاتی و نفتی ، خدا خدا می کنند که تاقی به توقی بخورد و به کشور ما نیز پس از عراق تهاجم نظامی شود تا « سبوئی بشکند ماستی بریزد ... » ! و درآمد نفتی خود را برای سال های سال افزايش دهند و میخ شان را محکم بکوبند ،
ــ گرجه افرادی مانند پال والفوويچ ـ دیک چينی- دونالد رامسفلد- ريچارد پرل- و « کاندوليزا رايس » ... که اینجا و آنجا انتشار داده اند « محافظه کاران جدید ( نئو کنسرواتیو ها ) ، در گذشته تمایلات کمونیستی ! داشته اند و افکار انقلابی دارند ! » ــ برای مقابله با بحران اقتصادی عميقی که مثل کنه به ساختار نظام امپریالیستی آمریکا چسبیده ، ( و نیز ، دسترسی به منابع نفتی ) به هر جنایتی دست می زنند و از دهه پيش هم بر اين باور بودند که برای جلوگيری از بحران های اقتصادی نظير ۱۹۳۰ ، آمریکا می بايستی به شکل يک سويه ( unilateral ) به مسائل جهان برخورد کند ...
اما ... ، اما همه به یاد داریم که همین آمریکائی که به « بن لادن » و طالبان و راست ترین جریانات ارتجاعی پر و بال داد ، چگونه رفسنجانی و خاتمی را حلوا حلوا میکرد و چگونه برای به دست آوردن دل آخوندها فرزندان دلیر این میهن را که اکنون با دست پیش می کشند و با پا پس می زنند ، تروریست لقب داد و بمبارانشان هم کرد ، همه به یاد داریم که روزنامه تایمز مالی « به فرموده » ! به آخوند روحانی لقب « مَشعل دار رفورم » داد ... واقعا اگر امثال ولتر و منتسکیو و کالون و لوتر ، زنده بودند زار زار می گریستند ...
دولت بوش اهل بخیه است ! وگرچه سربه سر ِ آخوندها میگذارد و آنها نیز از شعار مرگ بر آمریکا کوتاه نمی آیند ، اما به ویژه پس از قدرت گیری ملا حسنی های عراق ! و... ، فعلا پایش را روی نون خورده نمی گذارد ! و همچون گذشته به فکر زد و بندهای آشکار و پنهان با دشمن ترین دشمنان مردم ایران است .
( 1)
Buridan’s ass ، « خر ژان بوریدان » مسأ له معروفی ست بين فلاسفه ، که ارسطو ، غزالی و ابن سینا به آن اشاره کرده اند و آن را ( به اشتباه ) به « ژان بوریدان » فيلسوف فرانسوى ِقرن چهاردهم نسبت می دهند .
موضوع مسأ له اين است كه الاغی گرسنه را به فاصله مساوی از دو كپه يونجه در نظر می گيرند ، در قرائتی ديگر الاغی را كه هم گرسنه و هم تشنه است به فاصله مساوی از يونجه و سطل آبی فرض می كنند . برخی استدلال می كنند كه الاغ مزبور به سبب ناتوا نی اراده به عمل ، َسقط خواهد شد و« ... » ِ رحمت را سر خواهد کشید .
( 2 )
بعد از اعلام خبر انفجار ( که اول بار توسط شبکه خبری العالم که متعلق به رژیم آخوندی ست ، پخش شد ) خبرنگاران فايننشال تايمز و رويتر توسط خبرگزاري هاي خارجي گزارش دادند شاخص ها در بازار سهام وال استريت آمريكا به شدت سقوط كرد و قيمت نفت نيز يك دلار افزايش يافت و بهای هر بشکه نفت خام سبک آمریکا در بازار نیویورک برای تحویل در ماه مارس با یک دلار و چهار سنت افزایش 48 دلار و 30 سنت رسید.
( 3 )
یک سال و نیم پيش از خیمه شب بازی 11 سپتامبر ، اقتصاد آمريکا پس از يک دهه رونق اقتصادی، دچار بیماری و بحران عميقی شد . نشانه اين بحران اقتصادی در سقوط تدريجی بازار بورس «نسدک» (Nasdac ) که شامل سهام بسياری از شرکتهای توليدی به ويژه کامپوتری بود، نمايان گشت ، « داو جونز اينداستريال » Dow Jones Industrial زير ضرب بحران اقتصادی رفت . بازار بورس نسدک ارزش خود را از دست داد . بسياری از سهام داران، سرمايه های کلان خود را از دست دادند . توليد صنايع بزرگ سير نزولی را آغاز کرد و بيکاری بی سابقه ای گريبان کارگران و کارکنان کارخانه ها و شرکت ها را گرفت ... تنها در مدت دو سال رياست جمهوری بوش دو ميليون نفر بيکار شدند ... سه هفته پيش از ۱۱ سپتامبر ، نيويورك تايمز، در مهمترين مقاله خود كه در صفحه اول چاپ شد ، ابراز نگراني كرد كه سرمايه داري جهاني، در برابر ركودي با دامنه بسيار گسترده قرار گرفته است . در اين مقاله آمده بود : « اقتصاد جهاني كه تا سال گذشته همچنان از رشدي توقف ناپذير برخوردار بود ، اكنون تنها به كندي حلزون به حركت خود ادامه ميدهد . ايالات متحده، اروپا، ژاپن و برخي از كشورهاي مهم در حال توسعه، به ندرت چنين ركودي را تجربه كرده اند و اوضاع زار ِ زار است . »
اینگونه بود که جنگ و جنایت در دستور روز قرار گرفت و فریاد های « وادموکراسی ِ» بوش و بلر ، گوش فلک را کر کرد ...