”زندان بدهكار اوين“
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فقه و حقوق - حقوق اجتماعي
در دامنهي كوههاي زيباي شمال تهران، در كنار دهكدهي تفريحي اوين، بر فراز شهر و به فاصلهي كمي از مسيري كه جوانان شادابي از سينهكش آن كوهها بالا ميروند، مسيري به سوي زنداني وجود دارد كه قطعا راه خوشبختي نيست و مسافران آن شاداب و سرزنده نيستند. در كنار اين كوهها و مناظر زيبا، معروفترين زندان ايران جاي گرفته است.
جادهاي كه به زندان اوين منتهي ميشود، براي هيچ كس جادهي خوشبختي نيست اما براي برخي اين عقوبتي است كه حاصل عملكرد خودشان است. شايد اين جاده بايد باشد تا برخي نتوانند به راحتي، جان و مال و ناموس مردم را مورد تعرض قرار دهند.
امروز در طبقهبنديها، سهم اين زندان را محكومان مالي تعيين كردهاند و بدين ترتيب زندان اوين خوفناك عصر پهلوي به زندان بدهكاران تبديل شده است؛ البته اين زندان هنوز هم شايد پذيراي زندانياني از نوع خاص است؛ زندانياني كه با وجود قلت عدد، همچنان مورد توجه خبرنگاران و ساير بازديدكنندگان هستند.
وقتي قرار است از زندان بازديد داشته باشي، سوالات متعددي به ذهنت ميآيد، اينكه آيا زندانها واقعا زندان هستند؟ و آيا آنهايي كه مستحق زندانيشدن هستند را در خود جاي دادهاند؟ و يا اينكه درد كساني كه امروز به هر دليلي در بند هستند، چيست؟ و مسؤولان چقدر بايد به خواستههاي آنها توجه كنند؟
منتهاي خواستهي يك زنداني، آزادي است اما آيا ميتوان فردي كه به عنوان مثال ميليونها تومان از مردم را با وعدههاي واهي گرفته و هرگز آن وعدهها را تحقق نبخشيده، آزاد كرد؟ و از طرفي آيا فردي كه به هر دليل چندصدهزار تومان بدهي دارد، بايد در كنار مجرمان حرفهيي در بند باشد؟ تفاوت آنها در چيست؟
تعداد زيادي از زندانيان ما به دليل يك اتفاق در زندان به سر ميبرند؛ مردجواني كه نگاهش معترض است، به خاطر مهريهاي كه شايد واقعا نقش زيادي در تعيين مقدار آن نداشته، مدت مديدي است كه در زندان است و مردي حدود سي و چند ساله كه به خاطر يك تصادف و ديهاي كه نتوانسته بدهد، در زندان به سر ميبرد.
برخي از زندانيان هم به دليل اشتباهي كوچك، در زندان به سر ميبرند؛ مرد جواني به خاطر چك چند ميليون توماني كه كشيده و نتوانسته مبلغ آن را بپردازد در زندان است. پسري كه هنوز بيست سالش نشده دعوا كرده و سر طرف مقابل را شكسته و چون توان پرداخت ديهي چند صدهزار توماني را نداشته، دو ماه است كه در زندان به سر ميبرد.
ميگويند يكي از دغدغههاي كارشناسان زندان، رعايت طبقهبنديها در زندان است؛ اين طبقهبندي يعني اين كه زنداني چك در كنار يك قاتل جاني قرار نگيرد. مدير كل زندانهاي استان تهران ميگويد كه “طبقهبندي در زندانهاي تهران رعايت ميشود.“ مثلا در زندان اوين، زندانيان مالي نگهداري ميشوند؛ البته زندان زنان چنين نيست، چون تعداد زناني كه زنداني ميشوند كمتر از مردان است و شايد چند بند براي كل زندانيان زن تهران كافي باشد.
در اوين وضعيت زندان به لحاظ امكانات رفاهي و بهداشتي، در سطح بالايي معرفي ميشود. زندانيان هم بيشتر بر رهايي و آيندهي مبهم خود ميانديشند تا رعايت بهداشت و رنگ و روي ديوار؛ به همين دليل است كه حتي امكانات تقريبا قابل قبول زندان، براي آنها فروغي ندارد. زندانيان فقط به يك مساله فكر ميكنند؛ «آزادي».
اما آزادي براي زني كه پس از يك نزاع، همسر خود را ميكشد، چقدر منطقي است؟
اين زن كه در پشت دار قالي، خود را در پس تارهاي موازي و يكنواخت آن پنهان ميكند، نااميد است، شيرازهي زندگياش در يك لحظه، از هم پاشيده است. به سرعت در اين خطوط موازي گره مياندازد تا بلكه بتواند تصوير محو خود را به طور كامل بپوشاند. جرمش غيرقابل چشمپوشي است، ميگويد در اثر اختلاف خانوادگي همسرش را كشته و از 18 سالگي تا به حال كه 25 سال دارد در زندان است. از دستمزدش مي پرسم، ميگويد كه دستمزد اين كار برايش خيلي مهم نيست اما ميتواند در قبال كار كردن در اين جا هر روز 20 دقيقه با بيرون از زندان تماس بگيرد و اين برايش خيلي مهم است. تلفن، روزنهاي به بيرون از زندان است.
در گوشهاي ديگر زني افغان با جرمي مشابه، همسرش را به قتل رسانده است.
از ديگر زندانيان نيز وقتي ميپرسم كه به چه جرمي در زندان هستند؟ يكي ميگويد چك برگشتي داشته، آن يكي ميگويد كلاهبرداري كرده و يكي هم به خاطر مهريه اما همه پيرمردي كوچك را جلو مياندازند كه شايد بين شصت تا هفتاد سال داشته باشد، جثهي او طوري نيست كه بتوان انتظار داشت، خلاف بزرگي مرتكب شده باشد، تا ميپرسم به چه جرمي در زندان هستي؟ ميگويد هيچ؛ به سرعت صدايش تغيير ميكند بغض گلويش را ميفشارد و با صدايي لرزان، از صدها نامه ميگويد كه به مسؤولان نوشته و هيچ جوابي دريافت نكرده. در برابر سوالهاي مكرر من كه به چه دليل در زندان است، ميگويد خانهاي خريده بود كه بعدها معلوم شده سند آن جعلي است و در روندي كه پروندهي او طي كرده، او به زندان افتاده و سه سال، در زندان است.
فرقي ندارد، چه مرد، چه زن، چه قاتل، چه محكوم مالي و هر زنداني ديگر، خواهان رسيدگي به پروندهشان هستند. آنها مدعياند كه در موردشان بيتوجهي روي داده است.
به سوي يك سالن آمفي تئاتر هدايت ميشويم كه قرار بود چند تن از زندانيان در آنجا برنامه اجرا كنند. يك سرود كه در گروه كر آن، شهلا جاهد نيز ديده ميشود و پس از آن، اجراي يك خواننده كه همزمان گيتار هم ميزد.
اين فرد مدعي بود كه به خاطر برگشت خوردن يك چك چند ميليون توماني دو ماه است كه در زندان است، او ملتمسانه ميخواست كاري كنيم كه تنها سه روز مرخصي بگيرد تا بتواند پول اين چك را بدهد و آزاد شود. ميگفت كه تاكنون با مرخصي او موافقت نشده است.
مرخصي يكي از خواستههايي كه بود كه زندانيان خيلي بر آن تأكيد داشتند، به خصوص زندانيان مالي، كه آن را كليد رهايي دائمي خود از زندان ميدانستند.
برخي از اين زندانياني كه امروز، چهرهاي مظلوم از خود به نمايش ميگذارند، جرمشان بالا كشيدن پول يك زن و چند يتيم است كه تنها سرمايهي خود را در اختيارشان گذاشتهاند تا بلكه بتوانند درآمدي داشته باشند. گاهي نميتواني باور كني كه برخي از اين چهرههاي به ظاهر مظلوم مثلا چند صدميليون را به اميدهاي واهي از خانوادههايي گرفتهاند كه با حقوقهاي چند ده هزار توماني، اندوختهي كمي داشتهاند.
همين فردي كه روي موتور به راحتي كيف را از دوش تو در چشم بر هم زدني ميربايد و مثلا وامي كه با هزار زحمت گرفتهاي را با خود ميبرد، در زندان همه را مقصر ميداند جز خود!
همانطور كه مسؤولان ميگفتند زندان اوين جاي محكومان مالي است و عمدهي زندانياني كه در اين زندان توانستيم ببينيم، محكومان مالي بودند اما زندانياني از نوع ديگر هم اينجا هستند؛ زندانياني كه در عرصهي سياسي فعاليت داشتهاند، اكبر گنجي، عباس عبدي، تقي رحماني، هدي صابر و رضا عليجاني، ناصر زرافشان، منوچهر محمدي و احمد باطبي كساني بودند كه گفته ميشود در اوين هستند اما تنها توانستيم اكبر گنجي را ببينيم؛ گفته شد كه مليمذهبيها ممنوع الملاقات هستند. منوچهر محمدي و احمد باطبي در يكي از همين بندها بودند اما هيچ كدام را نديديم؛ دربارهي عباس عبدي نيز گفته شد كه در بند محكومان نيست و چون هنوز محكوميتش ثابت نشده، نميتوان با او ملاقات كرد.
اما از زندانيان معروف، محمد بيجه، را به جمع خبرنگاران آوردند، او را در بندي نگه داري ميكنند كه عنوان سوئيتهاي انفرادي را دارد.
به گفتهي مسوولان هر يك از سوئيتهاي انفرادي، حاصل تركيب چند سلول است با امكاناتي نظير تخت خواب، مبل راحتي، ميز و صندلي و سرويس بهداشتي و استحمام در دوازده متر.
يك قاضي ميتواند يك زنداني را به چهارماه نگهداري در سوئيتهاي انفرادي محكوم كند.
ساختمان سوئيتهاي انفرادي، سه طبقه دارد كه تنها يك طبقهي آن به خبرنگاران نشان داده ميشود، بر در دو طبقهي ديگر، قفل بزرگي خودنمايي ميكرد. وقتي خبرنگار ايسنا دربارهي دو طبقهي ديگر از مدير كل زندانهاي تهران پرسيد، سليماني آن دو طبقه را غيرقابل استفاده خواند و در عين حال متذكر شد كه اگر خبرنگاري خواهان بازديد آنهاست ميتواند اين كار را انجام دهد.
جاي ديگري كه در زندان اوين به خبرنگاران نشان داده شد، ساختمان جديدي است كه براي ملاقاتهاي زندانيان با وابستگانشان در نظر گرفته شده است. هنوز همهي بخشهاي اين ساختمان كامل نشده است و مسؤولان براي ملاقاتهاي پشت شيشه و ملاقاتهاي حضوري، وقت نيم ساعته در نظر ميگيرند. در ملاقاتهاي پشت شيشه، ملاقات كنندگان اعتراض داشتند كه اين ملاقاتها يك هفته در ميان، زنانه و مردانه است.
نوع ديگري از ملاقاتها كه به آن ملاقات خصوصي گفته ميشد، براي افرادي است كه همسرانشان زنداني هستند.
هنگام خروج از اوين، پيرمردي را ديديم كه مدعي بود جلد ششم كتاب هري پاتر را در زندان نگاشته و قصد دارد آن را چاپ كند تا بتواند با پول آن، بدهيهاي خود را بپردازد و آزاد شود.
زندان اوين، به تمام كشور بدهكار است.
اهالي آن، تنها يك آرزو دارند، خواستهاي كه شايد من و تو آن را داريم ولي قدر نميدانيم و آن «آزادي» است.
از اين سوي ميلهها تا آن سو، راهي نيست، شايد تنها يك اتفاق، هر كسي را به آن سوي ميلهها پرتاب كند.
ديدن زندان اوين با جمعيت سه هزار نفري خود كه اكثرا محكوميت مالي دارند، اين سوال را ايجاد ميكند كه آيا متعارف است كه محكومان مالي از هر نوع و دستهاي، كلاهبردار يا جواني كه مهريهاش را نميتواند بدهد، كسي كه چك بيمحل كشيده يا فردي كه مثلا ديهي يك تصادف ناخواسته را نتوانسته بدهد، در زندان باشند.
آيا مجازات زندان راهگشاي اين محكوميتهاست؟ از سوي ديگر، محكوميت مالي در جهان، چيز غريبي نيست و آيا در كشورهاي ديگر هم محكومان مالي به اين صورت مجازات مي شوند؟
غلامحسين استكي، وكيل دادگستري و حقوقدان، بر تفكيك محكومان مالي تأكيد دارد و ميگويد كه بايد بين يك كلاهبردار با فردي كه آبرودار است و به دليل تلاطمهاي اقتصادي بدهكار شده يا جواني كه به خاطر طلب كردن مهريه توسط همسرش، بدهكار شده، فرق گذاشت.
به نظر او، بايد قوانين در اين باره اصلاح شوند. مثلا تبصرهاي به قانون اضافه شود كه كسي به خاطر مهريه به زندان نيفتد.
به گفتهي وي، مهريه در كشور ما شرايط خاصي يافته و معلوم است كه يك جوان نميتواند مثلا دو هزار سكه به عنوان مهر بپردازد.
از سوي ديگر بر اين نكته تأكيد دارد كه نبايد با برداشتن مجازات زندان، كاري كرد كه كلاهبرداران احساس امنيت كنند و طلبكاران ديگر نتوانند پولهاي خود را از بدهكاران بگيرند.
چك يك كاغذ كوچك است اما جمع زيادي را روانهي زندان كرده است.
استكي بر تغيير قانون چك تأكيد دارد و به اعتقاد وي اصلاحاتي كه در سال گذشته روي قانون چك صورت گرفته، عملا منجر به تنزل ارزش سندي به نام چك شد و اين اصلاحات، موفق نبوده است.
استكي ميگويد كه مردم ديگر اعتمادي به چك ندارند.
وي در مقايسهي كشورهاي اروپايي با كشورمان در برخورد با محكومان مالي گفت: در كشورهاي اروپايي تا جايي كه من ميدانم ارتباط هاي مالي به شكلي كه در كشور ما هست، نيست.
به گفتهي وي در آن كشورها خود بانك پرداخت چك را تضمين ميكند؛ مكانيزمها به قدري مطمئن است كه كسي نسبت به چك ابراز نگراني نميكند. در حالي كه در كشورما اين طور نيست.
فيضي چكاب، مدرس دانشگاه و حقوقدان نيز در اين باره ميگويد: مسلما دربارهي مجازاتها بحث حبس، طرفدار زيادي در دنيا ندارد و رويكرد به سوي هر چه بيشتر حمايت از حقوق فردي است. اعدام در حال حذف شدن است، حبسها هم كم شود يعني در پي آشتي دادن حقوق فردي و حقوق جمعي است.
وي مقايسهي نظام حقوقي كشورمان با ساير كشورها در اين باره را درست نميداند و ميگويد: نبايد ايران را با ساير كشورها مقايسه كنيم؛ چون ساختار اجتماعي و اقتصادي ما متفاوت است و دستاندركاران دستگاه قضايي مانند هر كشور توسعهنايافتهي ديگري، سرشان شلوغ است و فرصت آموزشهاي مستقيم را نداشتهاند.
فيضي چكاب بيشتر مشكل را در ساختار اقتصادي ميداند و تصريح ميكند: چك بايد به اندازهي يك چك تضمين داشته باشد، همين طور سفته و برات. هر كدام از اينها در نظام پولي نقشي ايفا ميكنند كه نبايد نقش آنها را باهم مخلوط كنيم.
هر دو وكيل به اصلاحيهي قانون چك اعتراض دارند، به نظر آنها مشكل چك با اين اصلاحيه بدتر شده است اما حجتالاسلاموالمسلمين ناصر قوامي، رييس كميسيون قضايي مجلس ششم كه كميسيونش در بحث چك كميسيون اصلي بوده است، افزايش مشكلات با اصلاحيهي چك را قبول نميكند و در عين حال به عنوان نظر شخصي ميگويد كه خود بيشتر موافق با لايحهي چك بود كه البته نمايندگان به آن رأي ندادند.
به هر حال به نظر ميرسد در زندان اوين علاوه بر افرادي كه حضورشان در آنجا براي صيانت از جامعه، لازم و ضروري به نظر ميرسد، عدهاي هم هستند كه تنها به خاطر يك اتفاق كوچك و يك لحظه غفلت در زندان به سر ميبرند؛ يك لحظه غفلت...
گزارش از خبرنگار ايسنا: اكبر بياتي صالح