خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي
قائم مقام دبيركل حزب موتلفهي اسلامي سياست كلان تشكل متبوعش را همراهي با نيروهاي انقلاب اسلامي و حمايت از نامزدي كه مشخص ميشود، اعلام كرد و گفت: با توجه به اين سياست كلي و كلان، در حال بحث، گفتوگو و مذاكره هستيم اما نتيجهي كار اين سياست كلان بايد با نظر واحد شوراي هماهنگي منطبق باشد.
اسدالله بادامچيان با حضور در نشست « تا انتخابات نهم» كه در خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، برگزار شد، دربارهي كانديداي نهايي حزب موتلفهي اسلامي گفت: تا زماني كه يك نامزد واحد در شوراي هماهنگي نهايي نشود اين نوع بحثها ادامه خواهد داشت و نميشود در چنين موقعيتي اظهار داشت كه ما به يك نفر از ميان افراد مطرح تمايل داريم و يا اينكه ممكن است به چهرهاي جديد متمايل شويم.
وي دربارهي آنچه مبني بر دولت در سايه مطرح ميشود، اظهار داشت: اينكه گروهها و يا افرادي در برنامههايي كه براي ادارهي قوهي مجريه مطرح است، دور هم جمع شده و بحث كنند مربوط به گروههاست و اين يك امر طبيعي است كه كساني كه احتمال موفقيت خود را در انتخابات ميدهند براي بعد از بر عهده گرفتن مسووليت تدابير لازم را بيانديشند و اگر گروهي هم در اين راستا صحيح عمل كند و درصدد سلطهخواهي نباشد كار مناسبي است؛ لذا در موتلفه اسلامي اين كار صرفا در دورهي انتخابات انجام نميشود بلكه در طول سال هم در فكر اين هستيم كه براي ادارهي كشور چه برنامههايي لازم است و چه افرادي مناسبند و معمولا به هر دولتي كه بر سر كار بوده و تمايل داشته، پيشنهاد ارائه داده و يا انتقاد سازنده كردهايم.
قائم مقام دبيركل حزب موتلفه اين كار را اقدامي طبيعي و عادي براي احزاب دانست و افزود: اما در خصوص مشخص كردن افراد و تهيهي ليست و تشكيل دولت در سايه بايد بگويم كه ما در موتلفه دولت در سايه نداريم.
وي با اشاره به سه محور اصلي برنامهمحوري، معرفي تيم و شناخت معضلات جامعه كه از سوي حزب متبوعش به عنوان محورهاي اصلي كانديداي اين دوره از انتخابات مطرح شده بود، به مقايسهي دفترچههاي تبليغات انتخاباتي آقاي خاتمي و آقاي ناطق نوري در خرداد 1376 پرداخت و گفت: هر دو اين كانديداها شعار توسعه، رفع بيكاري، اشتغال مفيد، عدالت اقتصادي، عدالت اجتماعي را ميدادند اما به اعتقاد من اين شعارها اگرچه از شعارهاي خوب انقلاب است و التزام نامزد را به طرح اين شعار ميرساند ولي بسيار كلي است.
وي گفت: بايد جداي از شعارهاي كلي، براي اجراي آنها برنامه هم داشت. مثلا اگر نامزدي شعار رفع بيكاري داد، بايد ابتدا آن را به صورت علمي تعريف كرده، شغلهاي كاذب، زائد، لغو و اصلي را باز شناخته و چارهي بيكاري در شهر و بيكاري در روستا را بيان كند زيرا هر يك راهكار جداگانهاي دارد و برنامههاي خود را براي رفع بيكاري ديپلمههاي شهري و نيز ديپلمههاي روستايي به طور جداگانه و جزئي ارائه دهد، زيرا هر كدام نياز به برنامهاي دارند كه مطابق با محيط زندگي آنها باشد.
وي بر همين اساس معتقد است كه هركس كه نامزد انتخابات رياست جمهوري ميشود بايد در خود توانايي لازم را در اجراي همه برنامهها - مثلا براي حل مشكل بيكاري و ساختار اداري ساير موارد- ببيند و نيز اين نامزد انتخابات بايد بگويد كه با چه افرادي ميتواند اين مشكلات را حل كند.
به گفتهي وي بسياري از افراد برنامه دارند اما آن را به دست افراد غيركارآمد ميسپارند و اين امر همانند آن مثال تاريخي است كه بر اساس آن گفته ميشود اگر همهي سرداران و سياستمداران برجسته را به شاه سلطان حسين ميدادند نميتوانست كشور را اداره كند، اما نادر آمد و توانست با يك مشورت و جمعآوري نيروهاي موجود و به كار گيري سربازان و افسران و مسولان لايق، ايران را قدرتمند كند.
بادامچيان در همين راستا بر ضرورت توانمندي مجموعه و تيم كاري رييسجمهور آينده تاكيد و خاطرنشان كرد: اين مجموعه بايد متشكل از افرادي قاطع، منطقي و داراي برنامه باشد.
وي به عنوان مثال گفت طبق آماري كه ميدهند از 3 ميليون كارمند در ساختار اداري - دولتي كشور هستند و و دولتهاي اين دو دهه و مسوولان قصد كوچك كردن دولت را داشتهاند ولي اين كار نشده است. چون برنامهاي عملي همراه با تصميمگيري قاطعانهي خردورزانه براي اجرا نبوده است.
وي افزود: سامان دادن اين روند نياز به شهامت، شجاعت و قاطعيت عقلايي و منطقي دارد و در صورتيكه براي اين كار احساسات پاك وجود داشته باشد اما شهامت و قاطعيت عقلايي نباشد، نميتوان كاري از پيش برد.
وي گفت: طبعا كوچك كردن دولت بايد با در نظر گرفتن حفظ حقوق كارمندان و تامين زندگاني آن ها همراه باشد و اين كار برنامه، تدبير و ميريت شايسته ميخواهد.
وي با تاكيد بر لزوم ارائهي برنامه از سوي كانديداها، گفت: كليگويي و سخنراني خوب كردن ملاك انتخاب رييسجمهور نيست چون اگر فرد انتخاب شود اما نتواند كشور را اداره كند بايد نزد خدا پاسخگو باشد.
بادامچيان در پاسخ به پرسشي دربارهي احتمال كانديداتوري هاشمي رفسنجاني در انتخابات آتي و نظر حزب مؤتلفه در اين باره، گفت: اصولا موضوع كانديداتوري آيتالله هاشمي رفسنجاني، پديدهي استثنايي است. ايشان مكررا اظهار داشتهاند كه تمايلي به آمدن ندارند اما از سويي آقاي هاشمي و بسياري از دوستاني كه ساليان دراز در انقلاب كار كردهاند خود را نسبت به انقلاب متعهد ميدانند فلذا در مواقع ضروري از فدا كردن آبرو، حيثيت، نام و موقعيت خود هيچ دريغ ندارند و آن را وظيفهي خود ميدانند.
وي افزود: هاشمي رفسنجاني شخصي است كه در صحنههاي مختلف هرگاه احساس كرده كه باري از انقلاب بر زمين مانده با فداكاري در صحنه حاضر بوده است، به عنوان مثال در مسالهي پذيرش قطعنامه جنگ، با خواهش از امام(ره) ميخواست كه خود به جاي ايشان مسالهي پذيرش قطعنامه را اعلام كند تا اگر مورد تهاجم قرار گرفته و بشكند او بشكند اما امام(ره) محفوظ بماند.
وي تاكيد كرد: بايد قدر اين انسانهاي ارزشمندي كه در مواقع ضروري حاضرند براي انقلاب همهچيز خود را فدا كنند، بدانيم.
بادامچيان با اشاره به سخن هاشمي رفسنجاني مبني بر حضور در صحنهي كانديداتوري در صورت احساس ضرورت، گفت: ما بايد ببينيم ضرورت چه موقع حادث ميشود. هاشمي رفسنجاني يكي از نامزدهاست منتهي طبق گفتهي خودشان به شرط احساس ضرورت.
وي با بيان اينكه در صورت حضور هاشمي در صحنه طبعا تغييراتي در صحنهي نامزدها پديد خواهد آمد، افزود: حتما آقاي هاشمي به اين نكته توجه دارند و بايد ضرورت را به صورت جامعالاطراف ديد.
وي با اشاره به فعاليت برخي احزاب براي حضور هاشمي رفسنجاني در صحنه، گفت: برخي گروههايي كه معتقدند كه در موقعيت فعلي، هاشمي رفسنجاني از بقيهي نامزدهاي موجود براي پست رياست جمهوري بهتر و مفيدتر است عليرغم تمام مشكلاتي كه ايشان از نظر سني داشته و عدم تمايلي كه براي حضور دارد، براي ايشان فعاليت ميكنند و اين حق آنهاست و قانونا نميتوان آنها را منع كرد.
قائم مقام دبيركل حزب موتلفه در راستاي فعاليتهاي انتخاباتي احزاب تاكيد كرد: پيشنهاد ما به احزاب و افراد اين است كه فعاليتهاي خود را به صورت اثباتي انجام دهند و نه تخريبي و اجازه دهند كه فضاي انتخاباتي ما فضاي اخلاق اسلامي و ادب ايراني باشد، ضمن آن كه تخريب اثر مثبت در بين مردم ما ندارد.
وي دربارهي شيوهي عملكرد هاشمي در صورت حضور در صحنه انتخابات، اين پرسش را مطرح كرد كه آيا اين دوره مثل همان دوره سالهاي پس از جنگ است؟ و پاسخ داد: مسلما الان، آن دوره نيست و شرايط فرق كرده است. پس مسلما آقاي هاشمي شرايط زمان را در نظر ميگيرد.
بادامچيان گفت: در آن دوره نيز زماني كه بحث نامزدي ايشان براي رياست جمهوري مطرح شد، من خدمت ايشان رسيده و گفتم آقاي هاشمي در اين دوره كه جنگ تمام شده بسيار دورهي سختي است و در هر كشوري دولتي كه پس از جنگ بر سر كار آمده مورد تهاجم شديد قرار گرفته است. به علت اينكه نقدينگي در جامعه زياد شده تورم پديد ميآيد، فشار اين تورم روي اقشار كمدرآمد اثر نارضايتي را بر جاي ميگذارد و اين علاوه بر آن است كه به علت استفادهي دولت از افراد تحصيلكرده و نيز دارداي تمكن براي بازسازي كشور، فاصلهي طبقاتي افزايش مييابد و نقدينگي نيز به خاطر سازندگي افزايش مييابد و تورم بر اثر نقدينگي بر مردم كمدرآمد فشار ميآورد. لذا دولت از سوي مردم مورد تهاجم قرار ميگيرد و متهم به طرفداري از پولدارها ميشود و نارضايتي طبقات كمدرآمد نيز متوجه دولت ميشود.
من به ايشان عرض كردم كه شما كه يك شخصيت كمنظير براي انقلاب هستيد اگر در اين دوره بازسازي رييس جمهور شويد، آسيب ميبينيد ايشان اين سخنان و تحليلها را منطقي ارزيابي كرد اما در عينحال پس از مشورت با مقام معظم رهبري به من گفتند كه همهي حرفهاي شما درست است ولي الان در موقعيتي هستيم كه براي بازسازي بايد نيروي فراواني را به كار گيريم، بايد همه امكانات كشور را به كار گيريم و پس از بررسيها در پاسخ به اين سوال كه چه كسي ميتواند همهي نيروها را جمع كرده و همهي امكانات كشور را به كار گيرد و در عينحال مراقب باشد كه بازسازي كشور را وابسته نكند، غير از من كسي آن موقع نيافتيم، من عرض كردم اما به اين ترتيب شخصيت شما بعدا مورد هجمه قرار ميگيرد. ايشان خنديد و گفتند من و شما كي خواستيم در اين انقلاب عليه السلام بمانيم هرجا وظيفه، فداكاري است بايد حضور يابيم و وظيفه كه بود، هر طور بشود مهم نيست.
به گفتهي بادامچيان در آن دوره نيز حضور هاشمي در صحنه بنا به احساس، ضرورت بود.
قائم مقام دبيركل حزب موتلفه معتقد است كه كار بازسازي در آن دوره به خوبي انجام شد اما افكار غربگراي كارگزاران نتوانست در ادارهي جامعه، جلب رضايت مردم و برقراري عدالت اقتصادي موفق باشد.
وي تصريح كرد: اگر ضرورت باشد و آقاي هاشمي به صحنه بيايد، من ايشان را داراي تيمي ديگر و برنامهاي ديگر غير از دو دورهي رياست جمهوري ايشان در سالهاي سازندگي ميدانم.
قائم مقام دبيركل حزب موتلفه در ادامه به ارائهي تحليلي از دولتهاي بر سر كار آمده پس از انقلاب پرداخت و با بيان اينكه انقلاب ما يك حركت با برنامه، منسجم و حسابشده بود، گفت: امام(ره) در سال 1342 فرمودند انقلاب ما 20 سال در مرحلهي قبل از پيروزي به طول ميانجامد همين حدود مدت طول كشيد. ايشان پس از انقلاب در مدرسهي علوي فرمودند 20 سال طول ميكشد تا ما اين خرابه را بسازيم. اين گفتهها نشان از آن دارد كه ما انقلابي با برنامه داريم و به دليل آنكه امور عالم تدريجي است و نميتوان يك مرتبه تمام ارزشها و آرمانهاي يك انقلاب را پياده كرد، ميبايست به صورت مرحلهاي عمل ميشد و شد.
وي با اشاره به دورهي دولت بازرگان و با طرح اين پرسش كه چرا امام(ره) بازرگان را انتخاب كرد، افزود: بازرگان نه انقلابي بود، نه تفكر فقاهتي داشت، نه مقلد امام بود و نه مرجعيت را - به آن صورت كه توده مردم قبول دارند - قبول داشت اما با اين وجود امام(ره) آقاي بازرگان را انتخاب كرد چراكه اين مرحله از انقلاب كسي را ميطلبيد كه غرب از او احساس خطر نكند و بشود انقلاب را تثبيت و به سامان برسانند. در اين سياست بازرگان بهترين فرد به شمار ميرفت. او اگرچه ذهنيت ليبرالي غربي داشت اما ميخواست كار كند تا ايران در سطح بالايي قرار گيرد.
به گفتهي وي با روي كار آمدن بازرگان، غربيها فكر كردند كه انقلاب ما انقلابي بيخطر و در حال زوال است لذا سياستي كه امام(ره) قصد پياده كردن آن را داشت( يعني عدم احساس خطر آمريكاييها و تثبيت وضع موجود در جامعه) توسط بازرگان پياده شد اما بازرگان نتوانست كشور را اداره كند البته اين مشكل، مشكل شخص بازرگان نيست بلكه مشكل تفكر او يعني تفكر ليبرالي غربگرا يا غربزده است كه در ايران نميتواند امور را اداره كند.
قائم مقام دبيركل حزب مؤتلفه در ادامه با اشاره به دولت شهيد رجايي آن را يك دولت ويژه دانست كه پس از مقام معظم رهبري محبوبترين رييسجمهور بود. زيرا تفكري فقاهتي و برخاسته از حوزه داشت و اسلام امام(ره)، فقاهت و ولايت را قبول داشت، واقعا ولايتپذير و واقعا مردمي بود؛ به گونهاي كه ميگفت كابينهي من 36 ميليوني است.
وي با اشاره به ويژگيهاي شهيد رجايي اعم از تعبد، قاطعيت، خستگيناپذيري و مبارز بودن، يادآور شد: به همين دليل بود كه آمريكا نتوانست اين تفكر را تحمل كند و او را منفجر كرد. پس از اين مرحله انقلاب در مقطعي بود كه اقتضاء آن حاكميت يك دولت چپ بود، البته اين بدان معنا نيست كه امام نميدانست افكار چپ قادر به ادارهي كشور نيست.
بادامچيان افزود: مهندس موسوي در دوراني به نخست وزيري رسيد كه شعارهاي چپ انقلابي اقتضا ميكرد.
وي گفت: آقاي موسوي همچون آقاي بازرگان بر اساس اقتضاء زمان خودش مفيد بود اما در ادارهي كشور ناكام ماند چراكه اصولا تفكر چپ نميتواند كشور را اداره كند و از همين رو در اين دوره با مشكلاتي همچون پايين آمدن توليد و اوج گرفتن گرانيها مواجه هستيم.
بادامچيان با بيان اينكه پس از جنگ ديگر تفكر مهندس موسوي كارآمد نبود، گفت: بازسازي جنگ را نميتوان با افكار چپ انجام داد لذا تكنوكراتها كه داراي اين ذهنيت هستند كه بايد اقتصاد را آزاد كرد و افكار چپ را كنار گذاشت روي صحنه ميآيند. از اينرو ميبينيم كه خيلي از كساني كه در دورهي قبل، چپ بودند در اين دوره نيز به صحنه ميآيند.
قائم مقام دبيركل حزب موتلفه معتقد است كه كار بازسازي در اين دوره به خوبي انجام شد اما افكار غربگراي كارگزاران نتوانست در ادارهي جامعه، جلب رضايت مردم و برقراري عدالت اقتصادي موفق باشد.
وي در ادامه به دورهي رياست جمهوري خاتمي و مقطع دوم خرداد اشاره كرد و ادامه داد: در اين مقطع مجموعهاي روي كار آمد كه قصد داشت مردم را به يك راه جديد ببرد و مردم تصور ميكردند كه اين راه جديد را خاتمي اداره ميكند زيرا آنها مشاركت و دوم خرداد را نميشناختند و تنها به يك سيد روحاني معمم كه پسر حاج آقا روحالله خاتمي و فردي خوشبيان و خوشحرف بود، راي دادند.
وي معتقد است كه خاتمي در اين دوره از يك جهت براي نظام خيلي مفيد بود چراكه در حالي كه آمريكاييها فكر ميكردند ايران به سمت يك ثبات قطعي كه براي آنها خطرناك است حركت ميكند آقاي خاتمي به رياست جمهوري انتخاب شد لذا آنها تصور كردند كه ايشان مانند گورباچف است و آنها ميتوانند او را كنار زده و يلتسين را به جايش بياورند اما در روزگاري كه طالبان با طرح آمريكا در پي نشان دادن چهرهي خشن از اسلام بود، به خواست الهي يك سيد روحاني خوشتيپ رييسجمهور ما شد و در دنيا و در سطح بينالمللي اسلام صلح و دوستي را مطرح كرد در نتيجه در دنيا دو نوع اسلام مطرح شد، يكي اسلام خشن و خشونتگراي طالبان و ديگري اسلام محبت و دوستي كه از آن ايران بود.
وي با بيان اينكه تفكر ليبراليستي و اصلاحطلبانه به درد ادارهي كشور نميخورد، گفت: مشكل آقاي خاتمي اين بود كه در حاليكه همهي نيروها حاضر بودند براي وي كار كنند، به تفكر اصلاحطلبان و حزب "مشاركت" تكيه كرد و همهنگر نشد.
وي در عينحال افزود: آقاي خاتمي در بخشي كه ميبايست چهرهي ملايم و مداراي اسلام را نشان دهد و نيز در بخش مدارا با همهي گروهها موفق بود اما در ادارهي كشور ناموفق عمل كرد و كوچكترين دليل و شاخص اين نوع عملكرد رسيدن شاخص واردات غيرنفتي از 14 ميليارد دلار در سال 76 به 34 ميليارد دلار در پايان دورهي خاتمي است.
وي گفت: ذهنيت اصلاحطلبانهاي كه مورد حمايت آمريكا، بوش و ديك چني است نميتواند ادارهكنندهي كشور باشد از اينروست كه ميبينيم آن كساني كه در سال اول پس از پيروزي انتخاباتي خاتمي در دانشگاه جمع ميشدند، در آخرين سال رياست جمهوري وي اعتراض آنچناني ميكنند. زيرا آنها هم متوجه شدهاند كه اين تفكر خواستهاي آنان را برآورده نميسازد، و اصلاحطلبي مورد حمايت آمريكا قرار ميگيرد.
وي در پاسخ به اين پرسش كه كدام تفكر ميتواند ادارهكنندهي كشور در اين مقطع از انقلاب باشد، گفت: با توجه به مراحل طيشده پس از پيروزي انقلاب ميتوان فهميد كه تفكر ليبرالي، چپ، غربگراي ملي و تفكر اصلاحطلبانه قادر به ادارهي كشور نيست بلكه تفكر ارزشگراي مردمگراي متعبد و متعهد به خدا و پيغمبر توسط انسانهاي عاشورايي كه در پي دولت كريمه هستند با داشتن قاطعيت، برنامهي كاري، پشتيباني حزبي قوي، حمايت معنوي نهادهاي معنوي اعم از مراجع تقليد و روحانيت و براساس اصل ولايتپذيري كه باور تودههاي مردم است ميتواند اين كشور را به خوبي اداره كند.
وي با تاكيد بر لزوم فرانگري از سوي رييسجمهور آينده گفت: رييسجمهور آينده اگر چه ممكن است از يك حزب يا يك جريان باشد اما بايد بتواند همه نيروها را جمع كند.
به گفته وي شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب به معناي هماهنگي همهي نيروهايي است كه با هر سليقه و با هر تفكري به اسلام، نظام جمهوري اسلامي، خط امام، اقتدار و اعتلاي ايران، اصل ولايت فقيه و قانون اساسي معتقد و ملتزمند.
وي در اين راستا تصريح كرد: سياست موتلفهي اسلامي اين است كه هنوز هم نظر دارد كه امروز هركس رييسجمهور ميشود بايد كابينه 66 ميليوني داشته باشد.
وي در اين راستا با بيان اينكه در اين سالها حزب موتلفه با احزاب ديگر از جمله حزب مشاركت هيچ برخورد سلبي نداشته، اولويت اول براي رييسجمهور آينده را در اين دانست كه بتواند كابينهي تمام مردمي داشته باشد و حتي با مخالفان نيز با مدارا عمل كند.
قائم مقام دبيركل حزب موتلفه با تاكيد بر لزوم عملي بودن برنامه رييسجمهورآينده گفت: رييسجمهور بايد بتواند با قاطعيت، استقلال ايران را در مقابل استكبار جهاني حفظ كند.
به گفته وي مقطع كنوني انقلاب با توجه به مشكلات كنوني،به رييس جمهوري قاطع، مقتدر، بابرنامه و با پشتيباني تشكيلاتي و حزبي احتياج دارد تا اين تشكيلات بتواند نظر تودهي مردم را گرفته و به رييسجمهور منتقل كند.
وي با تاكيد بر مفيد بودن تشكيلاتي بودن رييسجمهور آينده افزود: استكبار در ايران تلاش ميكند كه به مردم القاء كند كه حزبي بودن نقطه ضعف است و غيرحزبي بودن نكته مثبت. در حاليكه غيرحزبي بودن يعني اينكه شخص تك است و قادر به جمع كردن نيروها و همراه كردن آنها با خود نيست.
بادامچيان در عين حال تاكيد كرد كه مثبت بودن عضويت حزب به اين است كه آن حزب نشان داده باشد كه قدرتطلب و انحصارگرا نيست و هميشه براي خدمت به مردم و خدا كار كرده و نه قدرت.
وي با بيان اينكه در مقطع كنوني در همهي عرصهها احتياج به تحول است، گفت: كشور ما به تحول عميق همهجانبهي منطقي نياز دارد. اين تحول در بخشهاي مختلف اقتصادي و نيز فرهنگي بايد صورت گيرد.
وي در بخش اقتصادي به تحول در بخشهاي مختلف از جمله برنامه بودجه، برنامههاي روابط اداري مردم، حقوق كارمند و بيمه و بازنشستگي كارمند اشاره كرد و لزوم تحول در بخش فرهنگي را يادآور شد و ادامه داد: آن جواني كه براي خاتمي در دانشگاه كف و سوت ميزد احتياج به شادي دارد اگر ما به جوان راه شادي حلال را نشان ندهيم ممكن است دنبال كار خلاف برود.
بادامچيان در ادامه به مقايسهي مفهوم انتخابات در نظام اسلامي با نظامهاي حزبي پرداخت و با بيان اينكه در نظامهاي مادي و سكولار محوريت ماديگرايي و قدرتگرايي است، به سخن حضرت امام(ره) مبني بر اينكه "انتخابات يك امتحان الهي است" اشاره و خاطرنشان كرد: ما وظيفه داريم كسي را انتخاب كنيم كه خدا از ما راضي شود و آن شخص به عنوان يك انسان عاشورايي منتظر بتواند زمينهساز ظهور حكومت عدل امام زمان(عج) باشد.
وي با بيان اينكه رييسجمهور بايد شخصي اصلح و ارجح باشد، گفت: رييسجمهور نظام اسلامي كسي است كه اگر مسووليت را بر عهده گرفت و در كشور تحت حكومت او يك نفر گرسنه خوابيد و يا از كسي يك قران رشوه گرفتند، او خود را در پيشگاه خدا مسؤل بداند و اگر نتواند به وظيفهي خود عمل كند بايد يك فرد شايستهتر را پيدا كند تا اين وظيفه را به انجام رساند.
وي با بيان اينكه بر اساس اسلام هركس كه رياستطلبي كند ملعون خداست، اين نكته را تفاوت بارز بين نامزد رياست جمهوري در انتخابات اسلامي و در انتخابات غربي دانست.
بادامچيان تاكيد كرد: رييسجمهور بايد خود را خادم مردم، خدا و دين خدا بداند و در اين راه بر اساس دستورات اسلام عمل كند و هركس كه حزب، رياست جمهوري و يا هر مسووليت ديگري را براي رسيدن به قدرت و خودكامگي بخواهد مشرك به شرك خفي محسوب ميشود.
وي با تاكيد بر لزوم حضور گستردهي مردم در انتخابات، هر يك از افراد واجد شرايط راي دادن در انتخابات را مسوول و شريك در نوع عملكرد رييسجمهور منتخب دانست و گفت: اگر فردي در انتخابات شركت نكند و فرد منتخب به عنوان رييس جمهور، فرد مناسبي نباشد شخص رايدهنده در هر عملكرد نامناسب رييسجمهور شريك است. زيرا اگر او به فرد خداخواه و شايستهاي راي داده بود، آن فرد نامطلوب برنده نميشد.
قائم مقام دبيركل حزب موتلفهي اسلامي در ادامه در بيان تعريفي از انحصارطلبي، گفت: انحصارطلب كسي است كه همهي مواهب را در خدمت خود ميخواهد و خود را بهترين، بالاترين و مترقيترين فرد ميداند، از نظر فردي نمونهي چنين فردي بنيصدر است و از نظر تشكيلاتيها،وي منافقين را در ميان نيروهاي پيش از انقلاب انحصار طلب دانست و حزب مشاركت را در ميان نيروهاي پس از انقلاب به انحصارطلبي متهم كرد.
بادامچيان در پايان در پاسخ به اين سوال كه حزب متبوعش هزينهي تبليغات انتخابات رياست جمهوري را از كجا پرداخت ميكند؟ گفت: محل درآمد ما براي هزينهي تبليغاتي همان درآمد حزب است كه در طول چهار دههي گذشته تامين شده است، يعني از محل كمكهاي مردمي كه به صورت كمكهاي مشروع و نه مشروط تامين ميشود و نيز از سهم مبارك امام در موارد و مقاطعي كه يك مجتهد يا مرجع تقليد اجازه دهند، تامين ميشود. البته در تبليغات انتخاباتي بيشتر، باور و ايمان افرادمان به ما كمك ميكند و خيلي هزينه نميكنيم.
دبير خبر: حبيبالله عباسي
گفت وگو از خبرنگار ايسنا: راحله هدايت زاده