آقاي حسين باقرزاده طي مقاله اي ، كودتاي 28 مرداد را در كنار واقعه كربلا قرار داده و از آن نتيجه دلخواه طرفداران حكومت پيشين را گرفته اند .
مقايسه واقعه كربلا با كودتاي بيگانه ساخته 28 مرداد كه عليه منافع ملت و كشور ما انجام گرفت ، قياس مع الفارق است . واقعه كربلا ربطي به ايران و ايراني نداشت هرچه بود مربوط به تازيان بود و اختلاف بر سر رهبري آئيني درگرفت كه توسط پيامبر اسلام بنيان نهاده شده بود . ايراني در بند اسارت بسر مي برد و هر طرف دعوا كه پيروز مي شدند هيچگونه تأثيري در اوضاع آن روز ايران نداشت زيرا آن چنان بخت از ايرانيان برگشته بود كه ايراني ، بنده و زرخريد تازيان بيابان گرد بحساب مي آمدند . اما كودتاي 28 مرداد عليه منافع ملي ما آنهم با طرح و نقشه بيگانگان و با دست ايراني نماهاي مزدور انجام گرفت كه تا امروز ما داريم چوب آنرا ميخوريم . آنچه امروز بر سر ملت ايران آمده نتيجه همان كودتاي خائنانه 28 مرداد است چه آقاي باقرزاده بپذيرند و چه نپذيرند .
اين روز ها هر ممكني غير ممكن ميشود و هر غير ممكني ممكن .!!! چرا؟ چون بوي كباب بمشام ميرسد . هستند كساني كه نان را به نرخ روز ميخورند و عضو حزب باد هستند از هر طرف كه باد بوزد به آن طرف مي چرخند . متأسفانه همين اعضاي حزب باد توانسته اند در درازناي تاريخ بر اثر تفرقه انداختن ميان ملت ايران ، ما را از رسيدن به آزادي و عدالت باز داشته و در بند و سلطه استبداد و ارتجاع نگاه دارند .با توجه به اين امر بايد پذيرفت هيچ گروه و سازماني به تنهايي قادر به بر كنار نمودن استبداد حاكم نخواهد بود تا آزادي و عدالت و رفاه را در كشورمان برقرار سازد مگر اينكه تمامي سازمانها و نيروها و شخصيتهاي آزاديخواه ايران دوست و هوادار مردم سالاري با طرد اين گروه ابن الوقت ، در يك جبهه گسترده گرد آيند و دست در دست هم نهاده ، مبارزه نهايي را آغاز كنند آن زمان است كه خواهيم ديد پايه هاي استبداد و ارتجاع سست تر از آني بوده كه فكر مي كرديم . اما ! براي كنار هم قرار گرفتن نياز به گذشتن از آزمون است ، نشان دادن صداقت در كردار و گفتار ، نقد بر گذشته خود و بهره گرفتن از تجربه شكستهاي گذشته جهت برطرف كردن كمي و كاستي ها و جلب اعتماد ديگران و نشان دادن صداقت خود .
زماني كه ازكودتاي 28 مرداد نام برده مي شود ، مصدق نمايان مي گردد و مصدق بزرگترين خطر براي خودكامگان و بيگانه پرستان است . چون مصدق نماد يك انديشه سياسي در حمايت از مردم سالاري است ، مصدق سمبل مبارزات سده هاي متوالي ملتي است براي رسيدن به آزادي و عدالت ، مصدق مظهر روح دموكراسي و اخلاق سياسي يك ملت است ، لب كلام مصدق شرف ملت كهنسال ايران زمين مي باشد . بهمين علت ديكتاتورها و اربابان زر و زور و تزوير و بيگانه پرستان همواره از زنده و مرده او در ترس و وحشت بوده و هستند . در طول 25 سال استبداد وابسته سلطنتي ، بردن نام مصدق جزو گناهان كبيره بحساب مي آمد و زندان و شكنجه در پي داشت . محمد رضا شاه هرگاه فرصتي مناسب مي يافت ، از هيچ تهمت و افترا و بهتاني عليه بزرگمرد تاريخ ايران زمين خودداري نمي كرد حتي او را عامل انگليسها مي خواند !!! حتي در آخرين ماه هاي حيات خود در غربت نخواست به آنچه كرده بود صادقانه اعتراف كند و لبه تيغ حمله را باز متوجه “ مصدق السلطنه ” نمود. 1( به تازگي چند تن افراد معلوم الحال به حمايت از نظام گذشته ، اراجيفي سرهم كرده و از تلويزيونهاي لوس آنجلسي عليه مصدق بيان داشتند همزمان نيز روزنامه هاي كيهان و رسالت نيز مزخرفاتي عليه مصدق سر هم كرده بعنوان پاورقي چاپ نمودند . وقتي نام مصدق بميان آيد حزب الله اي و شاه الله اي و چپ الله اي با اينكه چشم ديدن هم را ندارند دريك صف قرار مي گيرند ) .
پس از انقلاب 22 بهمن كه اندك نوري از آزادي تابيد ، خيل مردم از زن ومرد ، پير و جوان در 16 اسفندماه 1357 سواره و پياده ، راهي قلعه احمدآباد شدند تا بر گور بزرگترين رهبر تاريخي خود بوسه زنند همين امر موجب خشم آيت الله خميني گرديد و با عصبانيت گفت “ ول كنيد اين استخوانهاي پوسيده را”
آقاي باقر زاده ، 28 مرداد در تاريخ ما ايرانيان جايگاه خاصي دارد كه هرگز ملت ايران نخواهد توانست آنرا فراموش كند . نسل جوان علت مصيبت ها و وعقب ماندگي امروز كشورش را نتيجه آن واقعه دردناك مي داند . وقتيكه پس از گذشت ده ها سال از كودتا 28 مرداد ، دولت مردان آمريكا از شركت در آن واقعه شوم ايران خراب كن از ملت ما پوزشش طلبيده و عذر خواهي مي كنند آنوقت كساني پيدا مي شوند كه خود را ايراني ميخوانند و با وقاحت تمام مي فرمايند كودتاي 28مربوط به گذشته است و بايد در همان گذشته دفن شود ، عده اي هم آنرا “رستاخيز ملي ” ناميده و از آن دفاع مي كنند كه آن را بايد توهين.به ملت ايران بحساب آورد و دسته اي هم مي فرمايند كودتاي 28 مرداد هرچه بود تمام شده است بايد بفكر آينده بود ولي فراموش كرده اند .
اما در باره مشروطه خواهان ، آن عده اي كه خود را مشروطه خواه مي خوانند يا معني مشروطه را نفهميده اند و يا مردم را نادان بحساب مي آورند چگونه ميتوان مشروطه خواه باشند و بعد هواردار سينه چاك نظامي شوند كه مشروطه را تعطيل و قانون اساسي يعني خون بهاي ملت ايران را زيرپا نهاده بود . آزادي و دموكراسي يك چيز است خدمت به آباداني و پيشرفت چيز ديگر . همه ديكتاتور در نخست ، صاحب خدماتي مي شوند كه هيتلر موسولني نمونه بارزآنند ولي بقول معروف جوجه را بايد آخر پائيز شمرد . اما در كشور خودمان ، صد سال پيش ملت ايران بپاخاست تا خود بر امور كشورش حاكم گردد و در قانون مدون اساسي ، وظيفه دولتمردان و يا بهتر بگويم خادمان كشور موبمو مشخص شده بود . هركاري كه انجام گرفته است مسئول آن با وزير مربوطه ودر كل با هيأت وزرا و نظارت مجلس شوراي ملي مي باشد لذا هيچگونه ربطي به شاه و يا شهبانو و شاهدخت و ديگر اعضاي خاندان سلطنتي ندارد . دخالت آنان در امور مملكت زيرپا گذاشتن قانون اساسي مي باشد . زمان كورش كبير و داريوش كبير و شاه عباس كبير با انقلاب مشروطه بپايان رسيد ديگر شاهان نمي توانند فعال مايشاء باشند و از همه حساب بخواهند و خود به احدي حساب پس ندهند همانگونه كه پادشاهان پهلوي قانون اساسي را زير پا نهادند و همه “ مطيع فرمان ملوكانه ” شدند .آيا مشروطه خواهان امروز كلامي در اين باره برزبان آورده و انتقادي كرده اند . مشروطه آنان خلاصه مي شود در بازگشت خاندان پهلوي بر اريكه قدرت تا همه رعاياي ملوكانه باشند و مفتخر به دست بوسي “ ذات اقدس شاهانه ” . با توجه به اين امر بايد 28 مرداد يعني مرگ مشروطيت از تاريخ حذف شود تا نسل هاي آينده از گذشته اطلاعي نداشته باشند . اگرآن عده كه خود را سلطنت طلب مي خوانند و ادعا مي كنند به مفهوم مشروطه پي برده اند ، چرا در برابر كوتاي خائنانه 28 مرداد سكوت كرده اند و آن را به تاريخ سپرده اند مگر نمي دانند گذشته چراغ راه آينده است. با توجه به اين حقيقت ملموس چگونه مي توان به صداقت آنان اطمينان داشت . ؟
مقايسه اين رژيم با رژيم گذشته مقايسه بدتر با بد است . ديكتاتور ديكتاتور است و جنايت هم جنايت و خيانت هم خيانت . در رژيم گذشته شاه هر كار كه مي خواست انجام مي داد اما ملت حق هيچگونه اظهار نظري را نداشت تا چه برسد به انتقاد . بحرين را دو دستي به تازيان پيش كش كردند و اگر كسي اعتراضي نمود كه چرا پاره تن ميهن ما را به اجنبي بخشيده ايد ، جايش زندان و مهمان ساواك شدن بود .
پس از كودتا درب حزب ها و سازمان هاي سياسي بفرمان ملوكانه بسته شد ، قلم هاي حق نويس شكسته و دهان ها دوخته شد، دادگاه هاي نظامي و جوخه هاي اعدام بكار افتادند . در عوض در مساجد و حسينيه ها و تكيه ها و انجمنهاي ريز و درشت اسلامي به روي مردم از همه جا رانده شده و بي خبر باز ماند . مردم بويژه نسل جوان واژه آزادي و عدالت را از زبان ملايان بر سر منابر مي شنيدند . عدل علي و رستاخيز حسيني . امام حسين در صحراي كربلا رو به لشگريان عمرسعد گفت : اگر دين نداريد آزاده باشيد يعني آزاديخواهي بالاتر از دينداري است . زندگي ساده رهبران مذهبي و اينكه در خانه اشان بر روي همه كس باز بود و در كنار مردم مي نشستند و در هر فرصت دفاع از حقوق مستمندان و مستضعفان مي كردند و اينكه پيامبر اسلام بردست پينه بسته كارگري بوسه زد وامام علي با اينكه بر نيمي از جهان آن روز حكومت داشت نان خشك غذايش بود و عباي وصله دار لباسش . همين گفتار و رفتار ، زن و مرد ، پير و جوان را فريب داد و در دام انداخت . از آن گذشته شخص اعليحضرت كه تا قبل از سال 1340 خورشيدي از سوي علماي دين لقب “ شاهنشاه اسلام پناه ، ظل الله و تنها پادشاه شيعه جهان ” گرفته و مورد حمايت آيات عظام بود ، خود امام زمان را بچشم ديده بود در سقوط از اسب ، حضرت عباس او را در زمين و هوا گرفته به روي مركب برگردانده بود و ده ها معجزات ديگر كه شخصا شاهد بودند . (2) همين رفتار و گفتار بود كه مردم ايران را فريب داد و چشم بسته در دام شيادان گرفتار نمود . گناه از جبهه ملي و مجاهد و توده اي نبود مقصر اصلي حكومت شاهنشاهي بود كه در رأس آن اعليحضرت همايوني آريا مهر قرار داشتند .
جنايت ، جنايت است . كم و زياد بودن تعداد قربانيان ، گناه را بيشتر يا كمتر نمي كند . در آن نظام باصطلاح مشروطه پادشاهي صدها تن بي گناه به قتل رسيدند مانند ميرزاده عشقي ، سرهنگ پولادين افسري آزاده و ميهن پرست، تيمورتاش ، نصرت الدوله فيروز ، شيخ حسن مدرس ، فرخي يزدي ، دكتر تقي اراني ، ستوان جهانسوز افسر وظيفه كه جواني ملي گرا بود ، كريمپور شيرازي روزنامه نگار آزاديخواه ، دكتر حسين فاطمي سردار بزرگ نهضت ملي ايران و وزير خارجه دكتر مصدق ، شماري از افسران آزاديخواه ، گلسرخي ، كرامت الله دانشيان و و ….نظام كنوني هم همان سياست گذشته را دنبال مي كند ولي با شدت و حدت بيشتر . در برابر اين دو رژيم ، نظام مردم سالاري قرار دارد كه موجب وحشت هر دو رژيم بوده و هست و كودتاي 28 مرداد بدستور بيگانگان عليه آن آن انجام گرفت تا هم استعمارگران به منافع نامشروع خودشان برسند وهم خودكامگان با در بند كردن ملت ايران سوار بر مركب خودكامگي گشته و تا مي توانند جولان دهند ويكه تازي نمايند . اينجاست كه ياد آوري كودتاي 28 مرداد از ما بهتران را از خواب خوش مي پراند و نام مصدق لرزه براندام آنها انداخته كه نكند ملت با پيروي از مكتب مصدق يكپارچه بپا خيزد و پرچم آزادگي را در پهناي ايران زمين به اهتزاز درآورد و خود بر اداره كشورش حاكم وناظر گردد آن روز ، روز مرگ استبداد و ارتجاع خواهد بود .
آخرين سخن مصدق در دادگاه فرمايشي نظامي ، بيتي از مولانا جلال الدين مولوي بلخي بود
مصطفي را وعده داد الطاف حق گر بميري تو نميرد اين سبق
مصدق در اسارت تبعيدگاه “پادشاه اسلام پناه” ، مرد و به ابديت پيوست ولي مكتبي كه او بنا نها تا ابد پايدار است . امروزه همه شاهديم كه درهر حركتي ، جوانان دلاور ايران زمين از ته دل فرياد بر مي آورند :
“ مصدق راهت ادامه دارد ”
محمود مهران اديب
------------------
1- پاسخ به تاريخ . آخرين نوشته محمدرضا شاه در تبعيد
2ـ ماموريت براي وطنم . نوشته محمدرضا شاه در زمان اوج قدرت