Liga-Iran
P.O.Box: 150825
Tel: (030) 8258552
Fax: (030) 8266286
E-mail: [email protected]
جناب آقای هاشمی شاهرودی
برلن - اسفند 1383
در آغاز انتصابتان به سمت رئيس قوه قضاييه، بيان داشتيد که: «ويرانهای را تحويل گرفتيد» با اين گفته بارقهای از اميد در افکار عمومی ايجاد کرديد که اين خرابه به دست شما آباد خواهد شد. متاسفانه از زمان نصبتان به اين مقام نه تنها حتی به ترميم اين ويرانه نکوشيديد، بلکه به وسعت اين ويرانه افزوديد و افساد را در پهنه کاریتان رواج داديد. تا جايی که بعد از هفت سال مجبوريد اذعان داريد که: «بيش از هزار قاضی و کارمند فاسد قوه قضاييه را اخراج کرديم».
آقای هاشمی شاهرودی،
برآوردن خواستههای مردم را شما ناديده گرفتيد، چون میدانستيد که نماينده آنها نيستيد. ترجيح داديد که از منويات گمارنده خود پيروی کنيد چون افتخار میکنيد که گماشته او هستيد. نگرانی بیحد ما در جامعه دفاع از حقوق بشر از ادامه روند نقض حقوق بشر در قوه قضاييه، انگيزه نوشتن اين نامه به شما است. چون میدانيم تفکر قوه قضاييه و عملکرد قوه اجرائيه در محاصره اقتدار رهبری و اختيارات شورای نگهبان است، بدين جهت اين نامه را به گماشته رهبر در قوه قضاييه که گمارندهاش بانی نقض حقوق بشر است، و شما و تمام گروههای سرکوب را رهبری میکند و جامعه و انسانهای متعلق به اين جامعه را به نابرابری و بیعدالتی سوق داده است مینويسيم.
آقای هاشمی شاهرودی،
26 سال است که حاکمان متعصب و بدور از منطق جمهوری اسلامی با برخورد قشری به مسائل هر صدايی را خفه میکنند و هر حرکتی را سرکوب مینمايند و هر خواستی را منکوب میسازند تا بتوانند به دور از هر مخالفی، در يک جامعه خاموش زمام امور را با يکه تازی و يک صدايی و يک دست، در دست داشته باشند و غايت ترس را بر مردم چيره سازند. قوه قضاييه در اين 26 سال يکی از ابزارهای خشونت، در خدمت انحصارطلبان و اقتدارگرايان در جمهوری اسلامی بوده و هست.
آقای هاشمی شاهرودی،
پيشينه خشونت حاکمان جمهوری اسلامی بسی طولانی است، در اين نامه شرح رويدادهای گذشته دور را مرور نمیکنيم. در اين 26 سال مردم ايران شاهد جنايات بس زيادی بودند. آمران و عاملان اين جنايات در جمهوری اسلامی، در دل هر بحرانی برای "عبور از بحران" با شگرد بحران جديد آفريدند و میآفرينند.
آقای هاشمی شاهرودی،
شرط اول حيطه اختيار شما در منصب قضاوت، حداقل تحمل شنيدن بيان حق است. پس تحمل شنيدن اين را داشته باشيد که:
· شما، پرونده دگرانديشان و نويسندگان که به قتلهای زنجيرهای معرف شد را بايگانی کرديد و آمران اصلی اين قتلها را به مردم معرفی نکرديد، به جای آن وکلای خانواده قربانيان و افشاکنندگان اين جنايت را به زندان و شلاق محکوم کرديد.
· شما، پرونده قتل خبرنگار و عکاس کانادايی را از گردونه خارج ساختيد، به جای آن متهم به قتل را پست جديد داديد و روزنامهها را در اين مورد به سکوت دعوت نموديد.
· شما، نوار آشکارکنندهی جنايات گروههای فشار را بدون پاسخ گذاشتيد، به جای آن افشارگر و وکلای او را به عنوان "نوارسازان" زندانی نمودِيد.
· شما، به اعتراضات و تقاضای نمايندگان دوره ششم مجلس در زمينه اجحافات قوه قضاييه بیاعتنايی کرديد، به جای آن عدهای از اين نمايندگان را به دادگاه خواستيد و بعضی از آنها را هم زندانی نموديد.
· شما، تظاهرات دانشجويان و خواستههای آنها را ناديده گرفتيد، به جای آن انصار حزبالله را به سرکردگی نيروهای انتظامی به دانشگاه کسيل داديد و اين اعتراضات را به خشونت کشانديد.
· شما، بيش از هزار دانشجو را در سراسر ايران دستگير کرديد و برايشان پرونده ساختيد و آنها را به محاکمه کشانديد و محکوم به زندان نموديد، به جای آن نيروهای سرکوبگر و خشونت را آزاد گذاشتيد.
· شما، مردم را از يک انتخاب آزاد در شوارهای شهر و مجلس محروم کرديد به جای آن دست شورای نگهبان را در رد صلاحيت افراد باز گذاشتيد.
· شما، هتاکی و فحاشی را در سخنرانی ملايان در نماز جمعه و تجمع در مساجد وابسته به رهبری و گروههای فشار را آزاد گذاشتيد به جای آن به نشست و تجمع مخالفين يورش برديد.
· شما، بيش از صد روزنامه و نشريه را توقيف کرديد و مسئولين و سردبيران و نويسندگان اين نشريات را به دادگاه کشانديد و عدهای از آنها را به زندان، شلاق و محروميت از شغل محکوم نموديد، به جای آن از روزنامهها و نشريات پروندهساز و وابسته به نيروهای امنيتی حمايت کرديد.
· شما، در زندانها با شکنجه از دگرانديشان اعتراف گرفتيد و آنها را مجبور به توبه کرديد، به جای آن دست شکنجهگران را باز گذاشتيد و از نهادهای موازی قوه قضاييه و زندانهای مخفی آنها پشتيبانی کرديد.
· شما، 26 سال است که نمايندگان سازمانهای تروريستی را از کشورهای مختلف به ايران دعوت مینماييد و حتی برای افرادی وابسته به اين سازمانها پايگاههای عمليات تروريستی ايجاد نمودهايد، به جای آن شخصيتهای ايرانی دگرانديش را ممنوعالخروج کردهايد.
· شما، وبلاگنويسان را دستگير نموديد و سايت اينترنتی آنها را بستيد. آنها را به زندان برديد. به جای آن اجازه داديد بازجويان زير شکنجه از آنها اقرارهای دروغ و وابستگیهای واهی بگيرند و در تلويزيون به نمايش بگذارند.
· شما، .... به جای آن ....
آقای هاشمی شاهرودی، ما میدانيم که قدرت حکومت ملايان قشری در جمهوری اسلامی در قبضه هيأت مؤتلفه، شورای نگهبان، مجمع تشخيص مصلحت نظام و گروههای وابسته به آنها همچون انصار حزبالله، قوه قضاييه، سپاه پاسداران و نيروهای انتظامی است. اين نهادهای سرکوب در زير سيطره اوامر رهبر است که حتی قانون را هم در اختيار خود گرفته است و داشتن عقايد متفاوت در جامعه ولی امر را تاب ندارد.
آقای هاشمی شاهرودی، شما بايد بدانيد که ممکن است انسانها امروز در برابر بحرانی جديد، جنايات گذشته را از ياد ببرند. اما تاريخ سخت هشيار است، آيندگان فردا اين جنايات را به ياد خواهند آورد و کسانی را که در بحرانزايیها شريک بودند فراموش نخواهند کرد.
آقای هاشمی شاهرودی، جامعه دفاع از حقوق بشر، بدين وسيله از شما میخواهد که:
به حيثيت انسانها خدشه وارد نياوريد. به حقوق بشر احترام بگذاريد. زنان، اقليتهای ملی و مذهبی، زندانيان سياسی، احزاب و سازمانها و روزنامهها، جلسات، عقايد دگرانديشان و بيان انديشه را آزاد بگذاريد. چون همه انسانها مطابق اعلاميه حقوق بشر آزادند.
محمود رفيع
دبير جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران