خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فقه و حقوق - حقوق سياسي
احمد زيدآبادي در «سمينار حقوق بشر؛ گذار از جهان تكليف» گفت: بدون آزادي بيان كه معمولا به عنوان پايهايترين حقوق بشر در نظر گرفته شده و تبلور آن عموما در رسانههاست، هرگز در هيچ جامعهاي دموكراسي شكل نميگيرد.
به گزارش خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) اين روزنامهنگار افزود: آزادي بيان به اين معني است كه هر فردي در يك كشور حق داشته باشد هر طور كه ميخواهد بيانديشد و بتواند آن انديشه را در فضايي امن و مطمئن و بدون هيچ محدوديتي منتقل كند.
وي در ادامه با بيان اينكه كساني كه عقل را مقيد ميكنند، راه توليد علم را ميبندند، اظهار داشت: جامعهاي كه نتواند انديشه توليد كند، جامعهاي مرده است و يا حداكثر زائدهاي در كنار جوامعي كه در حال توليد روزافزون علم هستند، ميشود. بنابراين كساني كه از يك سو بر توليد علم تاكيد ميكنند و از سوي ديگر آزادي بيان را به رسميت نميشناسد، حرفشان دچار پارادوكس است.
زيدآبادي گفت: بايد توجه داشت كه هيچكس نميتواند مانع آزادي فكر شود و تبلور فكر در آزادي بيان است، پس در حقيقت آزادي فكر و آزادي بيان يكي هستند.
وي در ادامه با اشاره به نقش آزادي بيان در كنترل فساد در جوامع ادامه داد: معمولا هر فرد تصميمگيري كه احساس كند زير نگاه ديگران از جمله مطبوعات است، از ريسك فساد پرهيز ميكند.
اين فعال سياسي همچنين با اعتقاد به اينكه آزادي بيان تاثير امنيتي دارد، افزود: كسي كه نظرش را بيان ميكند تخليه رواني ميشود، اما كسي كه حرفي دارد، ولي ناچار است آن را در درون خود نگه دارد، چون امكان بيان برايش نيست فكر ميكند كه عاليترين انديشه را دارد، پس به فردي افراطي و عقدهاي مبدل ميشود.
وي با بيان اينكه دولتها موظفند انعكاس حرفها را در جامعه ببينند، گفت: اگر آن حرف حرفي تند و افراطي بود كه تبلور زيادي در جامعه پيدا كرد، متوجه ميشوند كه بايد سياستهايشان را عوض كنند. بنابراين آنها بيشتر به بازتاب حرفها توجه ميكنند نه فردي كه آن حرف را زده، در حالي كه اينجا عدهاي فردي را كه حرف زده محدود و فكر ميكنند كه به اين ترتيب جامعه همان چيزي ميشود كه آنها ميخواهند.
زيدآبادي در ادامه گفت: وقتي كه جريان دوم خرداد راه افتاد، ديديم كه جامعهي ما متعادلتر و از نظام سياسي راضيتر بود، اما بعد از بستن مطبوعات، يكباره بسياري از چيزها از بين رفت، كه اين امر به ضرر نظام سياسي است، بنابراين ديدگاه امنيتي هم كه نسبت به آزادي بيان وجود دارد، ديدگاه معكوس است.
وي خاطرنشان كرد: بدين ترتيب عدم نقد و آزادي بيان از عوامل به خطر افتادن امنيت ملي است.
زيدآبادي ادامه داد: از توجيهاتي كه براي محدوديت آزادي بيان وجود دارد اين است كه ميگويند آزادي بيان در هيچ جا مطلق نيست و قيد و بندهايي دارد، اما بايد گفت آزادي بيان البته مطلق نيست، اما قيد و بندهاي محدودي دارد؛ اول آنكه هيچكس حق ندارد به كسي توهين كند يا تهمت بزند و اين يك اصل است. دوم بحث افشاي اسرار طبقهبندي شدهي مملكت است كه معمولا چنين اطلاعاتي در اختيار ما نيست و سوم در برخي كشورها براي برخي تبليغاتي كه صبغهي نژادپرستانه داشته باشد، قيد و بندهايي است و محدوديتها در همين حد است، اما در كشور ما برخي محدوديتهاي مشخص را بهانه قرار ميدهند تا قاعدهي آزادي بيان را زير سوال ببرند و اين امر به نظر من، سفسطهانگيزي است.
وي گفت: توجيه ديگري كه مطرح ميكنند اين است كه اگر انديشههاي فاسد منتشر شود، ذهنها مسموم خواهد شد. پس اتفاقا حساسيتها هم بايد بيشتر باشد. سفسطهاي كه در اين موضوع هست كاملا واضح است؛ چرا كه به يك مسالهي مربوط به علوم انساني را با يك مساله پوزيتيويستي و علمي مقايسه ميكنند.
اين روزنامهنگار افزود: فساد غذا را يك پزشك به راحتي تشخيص ميدهد، اما آيا فاسد يا سالم بودن انديشه را اينگونه ميتوان تشخيص داد، مرجع تشخيص آن كيست؟.
به زعم وي همهي انديشهها بايد انتشار پيدا كند تا جامعه خود انديشههاي خوب را جذب كند و انديشههايي را كه مفيد نيست به حاشيه براند.
زيدآبادي با بيان اينكه در جامعهي بسته، انديشههاي تند رشد ميكند، ادامه داد: اين در حالي است كه اگر در جامعه، جواب يكديگر را بدهند، چنين نخواهد شد.
وي در ادامه با اعتقاد به حاكمبودن خودسانسوري و فشار بر مطبوعات، ابراز عقيده كرد: هر آدم صاحب موقعيتي به خودش اجازه ميدهد كه اگر از يك تصوير يا چيز ديگر خوشش نيايد، با وزارت ارشاد تماس بگيرد و خواهان تعطيلي رسانهاي شود.
زيدآبادي در پايان گفت: وقتي انديشهاي مطرح ميشود، ميخواهد با مخاطبانش ارتباط برقرار كند، اما چون امكان چاپ آن به همان صورت نيست، نهايتا متن چيزي ميشود كه شايد هيچ ربطي به مقصود نويسنده نداشته باشد و وقتي در جامعه منتشر ميشود، سوءتفاهم ايجاد ميكند.