1) در آستانه انتخابات و بالا گرفتن رقابتهاي انتخاباتي علاوه بر همه فرصتها و موهبتهاي سياسي كه در عرصه عمومي پديدار ميشود، ناخوشاينديها و رفتارها و گفتارهاي غيرقابل دفاعي نيز فضاي رشد پيدا ميكند كه ميتواند كامها را تلخ نمايد.
اصل رقابت و به تبع آن نقد برنامهها و سياستهاي نامزدهاي انتخابات را همواره يك مسأله تهديد ميكند و آن فراگيرشدن «فضاي تخريب» است.
روي آوردن اردوگاههاي رقيب در صحنه انتخابات به استفاده از شيوهها و ادبيات تخريبي عليه يكديگر به جاي ارائه ديدگاههاي اثباتي و يا نقد عالمانه و منصفانه منجر به بالاگرفتن نزاعهاي انتخاباتي و غلبه «حاشيهها» به «متن و اصل انتخابات» خواهد شد.
2) شيوه «اصلاحطلبانه» در رقابت انتخاباتي قطعاً با انواع ديگر ورود به رقابتهاي انتخاباتي متفاوت است.
استفاده از ادبيات «افشاگرانه» يكي از شيوههاي منسوخ شده در رقابتهاي انتخاباتي است كه يقيناً از چارچوب رفتارهاي اصلاحطلبانه خارج است.
«افشاگري» كه هدف آن ايجاد «جنگ رواني» عليه رقبا و تحريك افكار عمومي نسبت به آنان است، خصوصاً در شرايط سياسي امروز، بيش از آنكه معطوف به نتيجه مطلوب باشد به سرعت به ضد خود بدل ميشود.
گسترش فضاي رسانهاي خصوصاً در حوزه رسانههاي مجازي اگرچه در يك نگاه امكان «افشاگري» را گسترده كرده است اما به همين ميزان از اعتبار و تأثير اين روش كاسته است.
به طور معمول پروژه «افشاگري» مبتني است بر «گزينش بخشهايي از واقعيت»، «افزودن اكاذيب جهتدار» و «آگرانديسمان كردن سويههاي منفي رخدادها» و سپس اين مجموعه را در قالب «شايعه» بسته بندي كردن و تزريق آن به افكار عمومي.
هر چه آگاهيها عمومي و دسترسي آزاد و متنوع شهروندان به رسانهها بيشتر باشد و به جاي آنكه اطلاعات شهروندان «تك منبعي» باشند، «منابع متكثر» در آگاهييابي شهروندان دخيل شوند؛ از قدرت «رسانه شايعه» كاسته شده و پروژه «افشاگري» عقيم ميماند.
سرمايهگذاري بر روي «پروژه افشاگري» و اقدامات «تخريبي» خصوصاً در اين دوره از انتخابات سرمايهگذاري با بهرهوري بسيار ناچيز و شايد حتي منفي باشد.
3) متأسفانه اخيراً در برخي از رسانهها و سايتها روشهاي مذمومي به كار گرفته شده است كه نشانگر آن است كه اين بار عمليات تخريب و «افشاگري» را برخي «روزنامهنگاران» و «وبلاگنويسان» عليه يكديگر به راه انداختهاند.
به نظر ميرسد هر دو سوي اين جريان كه بعضاً دوستان خوب روزنامهنگار هستند راه ناصواب طي ميكنند.
اينكه عدهاي از روزنامهنگاران يكديگر را به طور متقابل به وابستگي مالي و فكري به ستادهاي انتخاباتي كانديداهاي موجود متهم ميكنند و بعضاً با الفاظ نامناسب و دونشأن روزنامهنگاري «حاشيه»هايي را ميسازند كه «متن» اصلي انتخابات و رسالت روشنگري روزنامهنگاران را در اين عرصه تحتالشعاع قرار ميدهد به هيچ عنوان رفتار قابل دفاعي نيست.
هيچ كس نميتواند نافي اين امر باشد كه همه كانديداهاي انتخاباتي و ستادهاي آنان براي برقراري ارتباط با افكار عمومي نياز به رابطان مطبوعاتي دارند و طبيعي است كه روزنامهنگاران حرفهاي نيز با توجه به گرايشات فكري و سياسي خود در چارچوبهاي متعارف همكاريهايي را با كانديداهاي انتخاباتي داشته باشند؛ اين امر رايج كه در همه دورههاي انتخابات وجود داشته است چنانچه در اين دوره نيز تكرار شود؛ نميبايد بهانهاي براي منازعه و مشاجرههاي لفظي و قلمي ميان روزنامهنگاران شود، حتي اگر چرخشها و گردشهاي فكري و سياسي نيز در جريان اين امر علني و ظاهر شود.
4) «نفي تخريب» در همه سطح و در همه جا به عنوان يك «استراتژي رسانهاي» اصلاحطلبانه بايد در دستور كار همه روزنامهنگاران اصلاحطلب از طيفهاي سياسي مختلف قرار گيرد.
افتادن در دام «افشاگري» راهي است كه نهايت آن به «خودزني» يا مقالاتي چون «بازي با مرگ» منجر ميشود.
روزنامهنگار اصلاحطلب با درك شرايط سياسي موجود سعي ميكند كه بازي را چنان بيارايد كه همه طرفها در آن احساس «برد» نمايند در عين حال حقايق و واقعيتها، فرصتها و تهديدها، نقدها و پيشنهادها صادقانه و صريح در معرض افكار عمومي كه قاضي نهايي همه بازيهاي سياسي و اجتماعي است قرار گيرد. اين بازي البته بازي چندان سادهاي نيست.