محمدعلي اسلامي ندوشن ميهمان کانون ايرانيان دانشگاه تورنتوست و از 26 مارچ تا 3 اپريل هشت سخنراني در يکي از کلاسهاي اين دانشگاه ايراد خواهد کرد.
شنبه گذشته، از سوي کانون ايرانيان دانشگاه تورنتو رسانه هاي فارسي زبان تورنتو دعوت شده بودند تا در کنفرانس مطبوعاتي پيش از اولين سخنراني حضور يافته و پرسش هاي خود را مطرح کنند.
در قطاري که به سوي دانشگاه تورنتو ميرفت نشسته بودم و فکر ميکردم از حدود ده نشريه فارسي زباني که در تورنتو منتشر ميشود و چند تلويزيون و راديوی فارسی زبان، به راستی کدام يک دغدغه فرهنگ سازي و اطلاع رساني دارند و در جلساتی مشابه اين شرکت مي کنند ؟
راستش ناراحت اين بودم که تنها من (شهروند) آنجا حضور يابم و ميهمان از ايران آمده با اين پرسش روبرو شود که کجا هستند نمايندگان اين همه نشريه که در اين شهر منتشر ميشود؟
خوشبختانه آقاي عارف محمدي از نشريه ايران تايمز و خانم مريم اقوامي از راديو فردا نيز حضور داشتند، و همين موجب شد به جاي کنفرانس مطبوعاتي رسمي گپ و گفتي خودماني داشته باشيم.
وقتي آقاي مهرداد آرين نژاد از اعضاي کانون ايرانيان دانشگاه تورنتو مرا به عنوان خبرنگار شهروند معرفي کرد، آقاي اسلامي ندوشن اظهار داشت که شهروند در ايران بسيار معروف است و همه آن را ميشناسند و خوب اين باعث خوشحالي من شد. در گوشه اي از جهان کار کني و احساس کني ثمره کارت را در گوشه ديگر جهان، آن هم در وطنت مي بينند و مي خوانند، احساس خوشايندي است. اين احساس که تلاش همکاران تحريريه در دفتر مرکزي و ساير دفاتر شهروند در ونکوور، دالاس، آلمان، فلوريدا و ساير همکاران افتخاری شهروند در چهارگوشه دنيا بيهوده نبوده و همين تلاشهاست که شهروند را به پرتيراژترين و وزين ترين نشريه خارج از ايران تبديل کرده است. و البته بايد اين را مديون اينترنت هم دانست که جهان را چون دهکده اي کوچک به هم متصل کرده است.
آقاي اسلامي همچنين از آقاي گودرزي سراغ گرفتند و احوالپرسي کردند که پاسخ دادم متاسفانه حال ايشان خوب نيست ولي عليرغم اين مسئله قلم ايشان همچنان در شهروند سبز است و اميدواريم که سبز باقي بماند.
برای آشنايی کوتاهی با ميهمان شهرمان بايد گفت:
محمدعلي اسلامي ندوشن، نويسنده، شاعر و مترجم در سوم شهريورماه سال 1304 هجري شمسي در ندوشن يزد به دنيا آمد. تحصيلات متوسطه را در يزد به پايان رسانيد و در تهران به دانشكده حقوق وارد شد. پس از پايان دوره ليسانس به اروپا رفت و در فرانسه در حقوق بين الملل دكترا گرفت. در بازگشت به ايران به تدريس حقوق و ادبيات در مدارس عالي و دانشكده هاي مختلف پرداخت. او پس از بسته شدن دانشگاهها به بهانه انقلاب فرهنگی، خود را بازنشسته کرد زيرا که تدريس در چنين دانشگاهی را برنمی تافت. اسلامي ندوشن بنيانگذار فرهنگسراي فردوسي است و در سال 1373 فصلنامه «هستي» را ــ در زمينه تاريخ و تمدن و فرهنگ ــ تأسيس كرد. آقای ندوشن تصميم دارد به دليل اين که مطالبی درخور برای چاپ نمييابد، فصلنامه را تعطيل کند.
اسلامي ندوشن نويسنده بيش از 45 كتاب در زمينه هاي فرهنگي، اجتماعي و ادبي است. از جمله آثار وي مي توان از: « ايران زمين را از ياد نبريم » ، « ذكر مناقب حقوق بشر در جهان سوم »، «به دنبال سايه هماي»، «زندگي و مرگ پهلوانان در شاهنامه» و نمايشنامه «ابر زمانه و ابر زلف» که به زبانهاي عربي، دانماركي و آلماني ترجمه شده است، نام برد. او همچنين سخنراني هايي در 40 دانشگاه در 20 كشور مختلف از جمله كانادا ايراد كرده است. مجموعه سخنراني هاي وي به زبانهاي فرانسه و انگليسي در دست چاپ است.
زمينه هاي كلي كار دکتر اسلامی ندوشن را مي توان به پنج دسته تقسيم كرد: 1- نثر (مقالات، سفرنامه، خاطره، نمايشنامه و داستان) 2- تحقيق در ادبيات قديم ايران 3- ادبيات تطبيقي 4- ترجمه 5- شعر
و اما پرسش و پاسخ های ما اهالی رسانه ها
عارف محمدي از ايران تايمز: در کتاب "سخنها را بشنويم" شما به خلاء فرهنگي اشاره کرده ايد، منظورتان از اين خلاء چيست؟"
ــ بريده شدن از فرهنگ گذشته بدون کسب فرهنگ تازه. اين چيزي ست که در ايران وجود دارد و خاص اين دوران 15، 20 ساله نيست، از قبل از انقلاب شروع شده بود.
امروز ميخواهند به جاي فرهنگ به نوعي مسائل ديگر را مطرح کنند. ملتي که در گذشته هاي دور فرهنگي داشته و با آن زندگي ميکرده و به آن اعتقاد داشته از آن بريده شده و ديگر نميداند به چه صورت بايد خودش را سر پا نگه دارد. اين از نسل جوان ما گرفته شده است.
وقتي استخوانبندي فکري ملتي ضعيف شود، اجتماعي پديد مي آورد که نه تنها از لحاظ سياسي، بلکه از لحاظ فرهنگي هم نميداند چه ميخواهد و اين حالتي ست که براي ملت ما پيش آمده است.
کتابي هم که به آن اشاره کرديد در زمان آقاي ميرحسين موسوي به وزارت ارشاد رفت، در آن زمان آقاي خاتمي (رئيس جمهور کنوني) وزير ارشاد بود، ولي 7 ماه کتاب در وزارت ارشاد ماند ولي بعد از 7 ماه بدون کم و زياد چاپ شد و امروز چاپ هشتم آن به بازار آمده است.
از سوي شهروند پرسيدم: فکر ايجاد کلاسهاي ايرانشناسي از جانب شما بوده و يا کانون ايرانيان دانشگاه تورنتو؟
ــ اسم اين سري سخنرانيها را نبايد کلاس گذاشت. کلاس مشخصاتي براي خودش دارد. اينها يک سري سخنراني در زمينه ايران است که به دعوت کانون ايرانيان دانشگاه تورنتو انجام ميشود.
با اشاره به مقاله اي که در شهروند جمعه گذشته در مورد آقاي اسلامي ندوشن به چاپ رسيده بود، از سخنرانيهای قبلی ايشان در کانادا پرسيدم.
اين چهارمين سفر من به کاناداست. در سال 1346 سه روز براي نمايشگاه جهاني در مونتريال بودم و بار دوم در آبان 1357(سال انقلاب) به دعوت رئيس مطالعات ايراني دانشگاه مک گيل براي سخنراني درباره حافظ دعوت شدم که چون شور انقلابي جوانان را گرفته بود، کسي حاضر نبود حافظ گوش کند و آن سخنراني انجام نشد و به جاي آن درباره مسائل جاري مملکت سخنراني کردم.
در سال 1995 بعد از کنفرانس سيرا که در آمريکا برگزار شد به دعوت ايرانيان ونکوور براي سخنراني به آنجا رفتم و اين بار چهارم است که به کانادا آمده ام و البته اولين بار است که به تورنتو مي آيم.
مريم اقوامي: ناهنجاريهايي که در حال حاضر در ايران به چشم ميخورد ناشي از انقلاب است يا عوامل ديگري هم دارد؟
ــ تنها مربوط به بعد از انقلاب نيست، بلکه سابقه در گذشته دارد. از 28 مرداد 32 دوران تازه اي شروع شد و ايران وارد مرحله جديدي شد و 25 سال آن مرحله طول کشيد تا به انقلاب 57 رسيد و تکان شديدي خورد. از انقلاب به اين طرف ولي تشديد شد. جمعيت زياد شد(تقريبا دو برابر)، تراکم شهرها زياد شد، شهرها بزرگ شدند، از روستاها هجوم آوردند که البته شروع آن از زمان اصلاحات ارضي بود.
در چنين شرايطي وقتي جمعيت يک تنظيم فکري و اجتماعي نداشته باشد همه چيز به هم ميريزد و اوضاع نميتواند روي يک روال [منطقي] حرکت کند. انتظارات زياد شد و امکانات کم و اين دو باهم برخورد پيدا کردند.
عارف محمدي: تاثير فرهنگ کشور ميزبان بر روي مهاجران چقدر اهميت دارد؟
ــ ايراني يک نوع زمينه شخصيتي ــ فکري از 2000 سال پيش دارد که مشکل بشود اين را در قالب فرهنگ ديگري دربياورد. اصولا آهنگ زندگي براي ايراني کندتر از فرنگي هاست و به همين دليل هماهنگ شدن برايش آسان نيست. کساني بوده اند که خوب توانسته اند تخصص به دست بياورند و در زمينه اي پيشرفت کنند و وظيفه خودشان را انجام بدهند و با آهنگ فرنگي خودشان را تطبيق دهند.
ايرانيها خيلي سنتي هستند و دوستدار تجدد. و اين دو با هم برخورد پيدا ميکنند، نتيجه اش اين است که آن جنبه هاي ساده تجدد را ميگيرد؛ غذا خوردن، لباس پوشيدن، موسيقي جاز گوش دادن و ... اين جنبه هاي ساده را ميگيرد ولي آن چيزهاي عمقي و اساسي که فرنگي ها دارند مثل روي قاعده و منطق فکر کردن، حرف زدن، پايبند بعضي اصول مادي بودن، طبقه بندي فکري کردن و ... چيزهايي که فرنگي ها در طول زمان به دست آورده اند، گرفتن اينها براي ايرانيها مشکل تر است.
بايد گفت استعداد ايرانيها بالاست و اگر در قالب درستي قرار بگيرد ميتواند منشاء اثري شود ولي اگر در قالب درست قرار نگيرد رها ميشود و اين است که به جريانات سطحي قانع ميشود. و اين باعث شده که ايرانيها در يک حالت بي حالتي قرار بگيرند. ايراني ساکن آمريکا ديگر يک ايراني قديمي نيست ولي همچنين يک آمريکايي هم نيست.
پرسيدم: شما دانش آموخته حقوق از ايران و فرانسه هستيد چه شد که به تدريس ادبيات روي آورديد؟
ــ من پس از برگشتن به ايران حقوق اساسي در دانشگاه ملي را تدريس ميکردم ولي به حقوق علاقه نداشتم گرچه حقوق به من کمک کرد و من از مسائل سياسي جهاني در آن بهره گرفتم. به ادبيات علاقه داشتم و آن را سر خود خواندم و مطالعه کردم.
عارف محمدي: جوانان نسل جديد به نظر لجام گسيخته مي آيند و به اصول اخلاقي جوانان نسل من پايبند نيستند، دليل آن را چه ميدانيد؟
ــ به جوانان اين نسل در خانه، اجتماع و مدرسه هيچ تربيت فکري درستي داده نشده و آنها رها بزرگ شده اند. اکثر جوانهاي ايراني الان گرفتار يک سرگرداني روحي هستند و دچار يک خلاء فرهنگي و معنوي شده اند. فرهنگ يعني راهنما، مانند يک قطب نما در کشتي و اين براي جوانان ما وجود نداشته و ميشود مثل يک کشتي رها در دريا که به هر طرف که باد بيايد ميرود.
مريم اقوامي: آيا پديده فرار مغزها را ميشود هميشه بد دانست؟ اگر اين افراد بعد از 20، 30 سال برگردند و به نفع کشورشان خدمت کنند، باز هم ميشود گفت پديده فرار مغزها بد است؟
ــ مهاجرت اين امکان را به وجود مي آورد که استعدادهايي در محيط بهتري رشد پيدا کند و شکفته و پرورده شود. آميختگي فرهنگ ها هميشه باعث پيشرفت شده، بنابر اين نميشود گفت که اشکال دارد ولي بايد يک پايه و مايه اي براي کسي که با فرهنگ ديگري روبرو ميشود وجود داشته باشد. اگر فرد فرهنگ بومي خودش را نداشته باشد، کسب فرهنگ ميزبان هم برايش سخت ميشود. در اينجور مواقع بايد به موارد خاص نگاه کرد. آنها که کسب تخصص ميکنند و معلوماتي مي آموزند ممکن است برايشان مفيد بوده باشد.
در مورد کانون نويسندگان ايران از آقاي اسلامي ندوشن پرسيدم، پاسخ داد: هيچگاه عضو کانون نويسندگان نبودم و ترجيح داده ام هميشه تنها حرکت کنم.
پس از پايان کنفرانس مطبوعاتي که از ساعت سه و نيم بعدازظهر شروع و تا ساعت 5 ادامه داشت، اولين جلسه سخنراني دکتر محمدعلي اسلامي ندوشن زير عنوان"دنيا به کجا ميرود؟ چشم انداز قرن بيست و يکم چيست؟" در اتاق 1210 مرکز "Bahan " دانشگاه تورنتو با حضور حدود 40 مخاطب آغاز شد.
خانم مقدم از سوي کانون ايرانيان دانشگاه تورنتو ضمن خيرمقدم و معرفي کوتاهي، آقای ندوشن را به جايگاه سخنرانی دعوت کرد.
خلاصه اي از اين سخنراني را در زير ميخوانيد:
قرن 21 يکي از سرنوشت سازترين قرنهاي تاريخ بشر است و به هيچ وجه قابل پيش بيني نيست. قرن 21 ميوه درخت قرن هاي 19 و 20 است. در اين دو قرن فرهنگ نتوانست هماهنگ با علم و صنعت و دانش و تکنيک پيش برود. اگر فرهنگ (جهان بيني و طرز تفکري که انسان با دنياي خارج دارد) همراه با علم و صنعت حرکت کرده بود، امروزه جريان ديگري را شاهد بوديم.
انفجار برج هاي دوقلو، حمله تروريستي به مدرسه بسلان در چچن، انفجار ساختمان اکلاهما در سال 1995، پخش گازهاي مسموم کننده در متروي توکيو و حوادثي از اين دست نشان دهنده اين است که عده اي در ميان مردم هستند که کارد به استخوانشان رسيده و دست به چنين اعمالي ميزنند که طي آن جان خودشان هم گرفته ميشود. اينها جريانات منفردي نبودند و دنباله داشتند و اين سئوال را پيش مي آورد که چرا چنين جرياناتي بايد به کار بيفتند؟...
دنيا امروزه ناامن شده. چقدر بودجه و وقت و نيروي انساني صرف حفظ امنيت ميشود و اين ناامني خاص کشورهاي دورافتاده نيست و به قلب کشورهاي صنعتي هم رسيده است.
دليل آن اين است که موازنه جهان به هم خورده. قسمت بزرگي از جهان محروم است و بخش کوچکي پيشرفته و صنعتي.
در قرن 19 و 20 فکر ميکردند با پيشرفت علم همه مشکلات انسان حل ميشود در حالي که انسان ابعاد پيچيده اي دارد و اين نشان داد که پيشرفت علم تنها حلال مشکلات نيست. افراد فکر کردند که حقي داشتند و به آنها داده نشده و اين باعث سرکشي شد. اين زماني ست که انسان از "عبد" به "شهروند" تبديل شد. از آنها خواسته شد که بيايند راي بدهند، تظاهرات کنند و همين توقعات، انتظارات آنها را در پي داشت.
امروزه با اين ماهواره ها دنيا ديگر پوشيده نيست و همه ميبينند نعماتي که در ساير جاها هست و آنها هم ميخواهند که داشته باشند. اين امر تنها مربوط به فقر مادي نيست بلکه يک فقر احساسي در دنيا هست يعني درآمد و رفاه داريد ولي احساس ميکنيد که حقتان داده نشده و عده اي به حقوق و امتيازات بيشتري از شما دست يافته اند و اين شما را برمي انگيزد که بايستيد و کاري کنيد و به آنجا برسيد که به آن عنوان خشونت و تروريزم داده شده.
زماني که از بن لادن نام برده ميشود بايد گفت که اين کار يک آدم تنها و بي سلاح در گوشه اي از دنيا نيست که فرمان صادر کند، فرمان پذير وجود دارد که انفجار ترن در اسپانيا را به وجود مي آورد و يک حرکت تروريستي در آنجا به تغيير دولت مي انجامد.
بايد يک فکر اساسي براي آينده بشر بشود. جاه طلبي و طمع مال اندوزي چيزي ست که امروزه شدت گرفته. تقسيم ثروت و مواهب جهان به هيچ وجه تعادل ندارد، اين موضوع تا زماني که جلوي چشم نبود ميتوانست به راه خودش ادامه دهد، تا زماني که معتقدات مذهبي و باورها اين چيزها را ميپذيرفت ميتوانست ادامه يابد، ولي امروزه اين باورها تغيير کرده...
براي اينکه بخواهيم کار جهان به ساماني برسد بايد کاري کرد.
مسئله حقوق بشر مسئله اي است که بايد به آن توجه شود. چرا منشور حقوق بشر نتوانست دنياي آرامتر و بسامان تري ايجاد کند؟ علتش آن بود که حقوق زيبا بود ولي در اجرا يک لنگي بزرگ داشت. چون بين حرف و عمل تفاوت بود.
افزايش جمعيت جهان، تراکم در شهرهاي بزرگ، محيط زيست و ... اينها همه به بي ساماني جهان کمک کرده. انسانهاي عليل و زندگيهاي همراه با مرارت افزايش يافته...
دهکده جهاني يعني اينکه کشورها همسرنوشت شده اند. همه شب پاي تلويزيون ها يک خبر را ميبينند و ميشنوند و در مورد آن خبر به آن گونه مي انديشند.
دکتر اسلامي ندوشن همچنين به تبعيض ها، حيف و ميل ها و اسراف هايي که در همه جهان صورت ميگيرد اشاره کرد و توجه به آنها را يکي از راههاي مبارزه با اوضاع نابسامان کنوني دانست.
امروزه پرداختن به تجملات بسيار زياد شده؛ خرج چند ميليوني يک شب عروسي که در آن چند صد هزار تومان فقط گل يک شبه خريداري ميشود، در مقابل وجود کارتن خواب ها.
اسراف در هزينه هاي تبليغات در مطبوعات و راديو و تلويزيون که پول خرج شده در اين راه روي کالاها کشيده شده و از خريدار گرفته ميشود، اين تبليغات را ميشود کمتر کرد تا صرفه جويي شود.
کشورهاي نفتي که ثروت هاي بادآورده دارند با جمعيت کم؛ ثروتي که ناشي از کار توليدي نيست. طبق يک قانون جهاني و انساني بايد مبلغي از اين ثروت بادآورده براي آباداني جهان تخصيص يابد؛ براي مبارزه با آلودگي هوا، آب، تحقيق براي درمان امراض و ...
مصرف زياد وسايل آرايشي، سيگار و مشروبات الکلي ... بايد در سطح جهاني محدوديت کشت و کارخانه و مصرف اين توليدات ايجاد شود و تعديل يابد. در تهران روزي يک ميليارد تومان سيگار دود ميشود و به هوا ميرود. اين هزينه ها را ميشود صرفه جويي کرد تا صرف هزينه هاي بهتر و لازم تري شود.