«ما عكسى داريم كه اثر باتوم را روى صورت فرزندمان نشان مى دهد.» اين جمله عضو خانواده يكى از قربانيان حادثه آزادى روز گذشته با موضعگيرى نيروى انتظامى همراه شد و سردار عبداللهى جانشين ناجا، احتمال فوت قربانيان بر اثر اصابت باتوم را رد كرد.
اما نظر قطعى درباره علت فوت اين هفت نفر قربانى بازى ايران و ژاپن را صبح امروز پزشكى قانونى در اختيار بازپرس ويژه پرونده، قائدى قرار مى دهد.
دكتر قره داغى كه سرپرست تيم تشريح اجساد فوت شدگان و مسؤول تنظيم گزارش پزشكى قانونى بوده است درباره علت فوت هفت قربانى مى گويد: «شش نفر از فوت شدگان براثر خفگى ناشى از ازدحام جمعيت فوت كرده و يكى ديگر از قربانيان به نام رحيم شفاعتى كه پيرمردى ۷۹ ساله بوده به دليل ايست قلبى فوت كرده است.»
اما خانواده هاى قربانيان ادعا دارند كه آثار ضرب و شتم و برخورد باتوم بر روى اجساد عزيزانشان وجود داشته است. دكتر قره داغى در اين باره مى گويد: «كسى كه فوت كند يكسرى آثار كبودى و خون مردگى در ناحيه كمر و صورتش پديد مى آيد كه اگر فردى نا آشنا اين آثار را ببيند گمان مى كند كه ناشى از برخورد ضربه است. هميشه در مواردى كه مرگ مشكوكى رخ مى دهد اولياى دم با ديدن كبودى هاى جسد مى خواهند آنها را به اصابت جسمى سنگين نسبت بدهند.»
اما اعضاى خانواده مرحوم امير چوبدار ادعا دارند عكسى دارند كه اثر برخورد باتوم با صورت فرزندشان را نشان مى دهد و خانواده مرحوم هادى ربيعى مى گويند گيج گاه سمت چپ صورت او له شده است. دكتر قره داغى در پاسخ به اين پرسش مى گويد: «ما تمام اجساد را به دقت بررسى كرديم اما هيچ اثرى از برخورد جسمى مانند باتوم نديديم. آثار آسيب ديدگى و خراش بر اثر برخورد با نرده ها و ماندن زير دست و پاى جمعيت وجود دارد اما هيچ كدام از اين جراحات منجر به فوت نشده است. اصلاً برخورد باتوم نمى تواند يك سمت صورت را به كلى داغان كند و از بين رفتن يك سمت صورت تنها در مواردى چون تصادف هاى شديد و اصابت گلوله ممكن است اتفاق بيافتد. بايد بدانيد كه بدن انسان مانند يك هندوانه نيست كه بتركد.»
اما آيا با ارايه اين گزارش احتمال ضرب و شتم تماشاگران توسط نيروهاى مستقر در استاديوم آزادى منتفى مى شود؟
دكتر قره داغى مى گويد: «ما فقط مى توانيم بگوييم كه علت فوت هيچ كدام از قربانيان برخورد جسمى كه بتوان علائمش را به باتوم نسبت داد نبوده است و از نظر ما همه آنها به علت خفگى فوت شده اند ولى اين گزارش علت دقيق مرگ قربانيان را نشان مى دهد و نمى تواند احتمال ضرب و شتم تماشاگران را تأييد يا تكذيب كند.»
او همچنين با ذكر چند نمونه، احتمال مرگى غير از خفگى در اين موارد را منتفى مى داند: «براى مثال اكثر قربانيان ورزشگاه هيسل بلژيك كه بر اثر ازدحام فوت كردند علائم خفگى را داشتند و يا حتى در ورزشگاه متقى سارى علت فوت قربانيان خفگى بوده است و كمتر در اين موارد برخورد اجسام منجر به فوت مى شود.»